گزارش همدلی از گزینه انتخابی رئیس جمهور برای وزارت آموزش و پرورش سایه سیاسی‌کاری بر سر نظام‌آموزش

همدلی| ستاره لطفی: این روزها وزارتخانه پرمخاطب آموزش وپرورش در کانون توجه قرار گرفته و خبرساز شده است. البته سر زبان افتادن این وزارتخانه نه به‌خاطر نزدیکی به آغاز سال تحصیلی و بازگشایی مدارس، بلکه سروصدای این وزارتخانه به تصمیم رئیس جمهور برمی‌گردد که عزمش را جزم کرده تا این وزارتخانه عریض و طویل را از بلاتکلیفی درآورد و با انتخاب سکانداری جدید به آن سروسامان ببخشد. به همین دلیل حسن روحانی در اجرای اصل ۱۳۳قانون اساسی، «محسن حاجی میرزایی» را به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد تا این گونه نام مدعیان وزارت را که از گوشه و کنار اسامی آن‌ها هر از چند گاهی مطرح می‌شد، کنار بزند.
وزارتخانه پر جمعیت آموزش و پرورش در دولت روحانی فراز و فرودهای زیادی را به خود دید. این وزارتخانه با میانگین فعالیت حدود ۲سال برای وزرا در دوره هشت ساله دولت تدبیر و امید، وزارتخانه‌ای بی‌ثبات از منظر مدیریتی محسوب می‌شود که حالا جدا از تمام مشکلات گذشته و پیش‌رو، محل آزمون و خطا شده است.
با نیم نگاهی به کارنامه حسن روحانی در حوزه آموزش و پرورش می‌توان ادعا کرد که دولت روحانی در زمینه آموزش و پرورش عملکرد قابل قبولی نداشته و در مواجهه با وزرای این وزارتخانه نیز عملکرد آن بسیار سوال‌برانگیز بوده است، به صورتی که وزیر اسبق این وزارتخانه یعنی «علی‌اصغر فانی» به اسم استعفا از این وزارتخانه خارج شد، اما متن نامه‌اش خطاب به روحانی معنای استعفای خودخواسته نبود، بلکه به این معنا بود که او را در کوزه استعفا انداخته‌اند. بعد از استعفای فانی قرعه وزارت آموزش و پرورش به اسم سیدمحمد بطحایی افتاد که زمان وزارت او هم خالی از جنجال نبود.
بطحایی نیز بعد از چند وقت به بهانه مهاجرت به بهارستان از پاستور خداحافظی کرد و عطای وزارت را به لقایش بخشید تا بیش از پیش این شائبه به وجود بیاید که مشکلات داخلی دولت باعث شده است که این دلیل‌تراشی‌ها به وجود بیاید تا به بهانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، بطحایی نیز از کابینه خارج شود. البته بطحایی که با بهانه عجیب و غریبی از کابینه خارج شد، کمی بعد در دانشگاه آزاد پست گرفت تا به شائبه گریختن وی از انبوه مشکلات قوت بیشتری ببخشد و کاندیداتوری مجلس وی، در راستای انحراف افکار عمومی از واقعیت جلوه کند!


اما این باعث نشد که پیکان انتقاد به سمت این وزارتخانه و همچنین شخص اول دولت نشانه نرود. نارضایتی از عملکرد این وزارتخانه تا آنجا پیش رفت که اوایل تیرماه امسال جامعه مدیران اسلامی در مورد تزلزل در آموزش و پرورش بیانیه‌ای صادر کرد. این بیانیه به وضعیت امروز آموزش و پرورش پرداخته و تاکید کرده است: «آنچه در دولت‌های یازدهم ودوازدهم با آن مواجه بوده‌ایم، مسیر ناصوابی است که پیش گرفته شده و تنها در کمتر از شش سال با تغییر سه وزیر باعث تزلزل و ناکارآمدی در نظام تصمیم‌گیری و اجرایی در آموزش و پرورش کشور شده است.»
بطحایی 12خرداد با هدف شرکت در انتخابات مجلس استعفا کرد. درخواست استعفای وی پس از 2 روز یعنی 14 خرداد از سوی رئیس جمهور پذیرفته شد و ۱۹ خرداد امسال و بعد از چند روز بلاتکلیفی در سکانداری وزارت آموزش و پرورش سیدجواد حسینی سکان این وزارتخانه پر جمعیت را به عنوان سرپرست به دست گرفت.
اگر چه کارشناسان مسائل آموزش و پرورش و نیز بسیاری از جامعه معلمان سیدجواد حسینی گزینه مناسبی برای این سرپرستی می‌دانستند.
اما برخلاف نظر کارشناسان، دولت گزینه‌ای را چندان آشنایی با این حوزه ندارد برای چنین وزارتخانه‌ای انتخاب کرد و چنین انتخابی موضوعی است که این روزها وزارت عیال‌وار آموزش و پرورش را سر زبان‌ها انداخته، گزینه انتخابی روحانی برای سکانداری این وزارتخانه است. در شرایطی که آموزش و پرورش به ظهور یک چهره نیازمند بود و انتظار می‌رفت رئیس جمهور این بار در انتخاب وزیر آموزش و پرورش گامی متفاوت بردارد و حداقل گزینه پیشنهادی روحانی سرپرست فعلی یعنی حسینی باشد، اما رئیس جمهور برخلاف انتظارات ظاهر شد و دست روی گزینه‌ای گذاشت که پیشتر به اشتباه یا درست در لیست مشمولان قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان قرار داشت. البته این تنها ایراد و انتقاد به انتخاب رئیس جمهور نیست؛ بلکه به گفته کارشناسان این حوزه قبای وزارت برازنده گزینه انتخابی رئیس جمهور نیست، چرا که سکاندار این وزارتخانه باید از بدنه و بطن آموزش و پرورش باشد تا با مشکلات‌اش آشنایی بیشتری داشته باشد.
اما حاجی میرزایی که حالا در یک قدمی تکیه زدن به کرسی وزارت آموزش و پرورش قرار دارد، نه فردی نزدیک به آموزش و پرورش، که دبیر هیات دولت است. مرتبط‌ترین تجربیاتش در این حوزه، «مشاور وزیر آموزش و پرورش» و چند سمت در سازمان نهضت سوادآموزی بوده است، در واقع وی نه معلم بوده و نه در کسوت‌های دیگر با این وزارتخانه همکاری کرده است.
البته برخی از جمله سرپرست آموزش و پرورش بر این باورند تجربه حاجی‌بابایی در پست دبیر هیات دولت موجب شده که وی به مشکلات آموزش و پرورش واقف باشد. اما بدیهی است که واقف بودن به مشکلات نمی‌تواند جای خالی تجربه را پر کند.
نگاهی به انتخاب رئیس جمهور برای سروسامان دادن به وزارت آموزش و پرورش که بسیاری آن را فاقد ویژگی‌هایی چون شایسته‌سالاری می‌دانند، این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند، با توجه به گزینه‌های مطرح در بدنه آموزش و پرورش آیا گزینه مناسب‌تر از حاجی‌میرزایی وجود نداشت که روحانی او را به پاستور بفرستد.
بسیاری بر این باورند که قصد رئیس جمهور از انتخاب دبیر هیات دولت به عنوان گزینه هدایت وزارت آموزش و پرورش این بوده است که وی به جای انتخاب فردی کارآمد و از بدنه این وزارتخانه، ترجیح داده فردی نزدیک به خود را برای هدایت وزارت آموزش و پرورش برگزیند، نه فردی که با حوزه آموزش و پرورش آگاه است و به مشکلات آن اشراف دارد.
واقعیت این است که وزارت آموزش و پرورش با 14میلیون دانش‌آموز که با تقریب تعداد اولیای آنها 25میلیون نفر می‌شود و حدود 2 میلیون فرهنگی بازنشسته و شاغل با تقریب تعداد اعضای خانواده آنان یعنی 5میلیون نفر، جمعا 46 میلیون نفر، که مستقیم و غیرمستقیم با آموزش و پرورش و برکات و نقصان‌های آن در ارتباطند به حیاط خلوت انواع جناح‌ها و احزاب تبدیل شده است، این در حالی است که خواسته معلمان و دانش‌آموزان که اصلی‌ترین مخاطبان این نهاد به شمار می‌روند، هیچکدام رنگ و بوی سیاسی و حزبی ندارد و همه انتظارات از جنس صنفی است، اما اکنون انتخاب‌های سیاسی بر آن سایه انداخته است و این وزارتخانه در حقیقت بیشتر در چنبره نگاه‌های سیاسی است تا صنفی خود.
بر همگان روشن است که آموزش و پرورش پرمخاطب‌ترین وزارتخانه کشور است که به صورت مستقیم یا غیرمسقیم جمعیت زیادی را پوشش می‌دهد، بنابراین، این مجموعه نیازمند سکانداری توانمند و مستقل است که ضمن اشراف به مشکلات و نیازهای آموزش و پرورش، برخلاف وزرای گذشته تغییر عادت دهد و به جای منتقد در مقام مجری وارد میدان عمل شود تا شاید بتواند قفل‌های زنگار گرفته مشکلات آموزش و پرورش را بگشاید.