روزنامه ایران ورزشی
1398/05/31
دور از خصوصیسازی، دور از باشگاهداری
علی عالی1- مسابقه فوتبال که شروع شود، برنامههای تاکتیکی پیچیده که روی آیپد رسم یا در کلاسورهای چرمی جمع شدهاند و دائماً هم به آنها ارجاع میشود، دیگر هیچ معنایی ندارند. حتی کنفرانسهای مطبوعاتی و محوطه مصاحبه با مربیان و بازیکنان هم ما را از اصل قضیه دور میکند. جوهره فوتبال همان است که بیش از 90دقیقه در زمین چمن میبینیم؛ وقتی بازی دارد انجام میشود؛ وقتی بازیکنان به جان هم میافتند و با همه وجود تکل میزنند، میدوند، تنه میزنند و قهرمان هوادارانشان میشوند. سوت آغاز لیگ برتر، بهترین خبر برای ما عشقِ فوتبالیها است. چه چیزی قابل مقایسه با آواز گروهی و صدای خلسهآور جمعیت در استادیومها است.
2- اولین سازمان و تشکیلات فوتبال در سال 1300 شمسی با عنوان «انجمن ترقی و ترویج فوتبال ایران» شکل گرفت. هفت سال طول کشید تا چمنِ زمینی که خریداری شده بود، بروید. آرشیو هفتهنامه پرخواننده کیهان ورزشی آن روزها ثبت کرده یکی، دو دهه بعد اداره اولین تیمهای فوتبال در تهران شکل گرفت. جمله کیهان ورزشی برای آن تیمها اینگونه بود: «چیزی بود بین هدایت یک زورخانه و نظم بخشیدن به یک مدرسه آشفته». هیچ نهادی هدایت فوتبال را بر عهده نداشت و مسابقات بهصورت پراکنده برگزار میشد. مثلاً کیهان ورزشی نوشته باشگاهی با عنوان کلوب تهران در سال 1305 توسط حسین مفتاح برپا شد و دیدارهایی برگزار کرد و دو سال بعد هم منحل شد. یک دوره دیگر هم برگزار شد و مستر مک کی انگلیسی، رئیس تنها بانک آن روزهای کشور، جام و مدالهایی از لندن آورد و به تیمها و بازیکنان اهدا کرد.
3- نزدیک به یک قرن بعد، سازمان لیگ فدراسیون فوتبال ایران، مسئول برگزاری لیگ شده است؛ تشکیلاتی نوپا با تجربیات بسیار. امروز بازی فوتبال چه در داخل و چه در خارج زمین دستخوش تغییرات بسیار زیادی شده است. اگرچه نام و اندازه زمین فوتبال به همان شکل باقی مانده اما توسعه فوتبال به شکلی بوده که از حالت ورزش ساده خارج شده و به «تجارت» تبدیل شده است. هرچند باشگاههای فوتبال ایران از این مواهب دور ماندهاند و هنوز مشخص نیست فوتبال ایران دولتی اداره میشود یا خصوصی اما شکل برگزاری فوتبال و مسابقات در ایران همانند بسیاری از کشورها است. تفاوت اما جای دیگری است؛ باشگاهها در داخل مرزها نیاز به رانت دولت دارند و بیرون از مرزها و در اسناد AFC و FIFA حرفهای، خصوصی و متکی به درآمدهای خود معرفی میشوند. در حالی که نه تصویر اولی درست است و نه تصویر دوم صحت دارد. فوتبال ایران میان تصمیمات گم شده است و باشگاهداری روزهای خوبی را پشت سر نمیگذارد.
4- شاید در نگاه اول اینطور بهنظر برسد که باشگاههای فوتبال ایران در صورت خصوصی شدن نخواهند توانست به فعالیت خود ادامه بدهند؛ فوتبالی که سالها به پول دولت متکی بوده و حالا میخواهد از «رانت» فاصله بگیرد. شاید مدل اداره باشگاههای ژاپن، مثال خوبی برای مدیران عالی ورزش ایران باشد. باشگاهی مثل «افسی توکیو» با سرمایهگذاری 204 شرکت اداره میشود. باشگاهی به نام «ونت فورت کوفر» تحت حمایت 252 سرمایهگذار و 85 سازمان و شرکت اداره میشود. باشگاه «آلبیریکس نیگاتا» سالها قبل توسط 168 شرکت اداره میشد. باشگاه «شونان بلمیر» زیر نظر شهرداری و 326 شرکت فعالیت میکرد. بهنظر میرسد این بهترین راه برای کشوری مثل ایران است که تصمیم بگیرد گامهای جدی برای خصوصیسازی بردارد؛ برای کشوری که مدیرانش مردد هستند و تصمیم نگرفتن را به تصمیم گرفتن ترجیح میدهند. سالها است «اداره کردن وضع موجود» را به «مدیریت» ترجیح دادهاند. در کنار این موضوع، دادن وامهای کمبهره، واگذاری زمینهای ارزان برای ساختوساز ورزشگاه و کمپها، تخفیفهای مالیاتی، هزینه کردن مالیات در باشگاهها و ورزش و همچنین کمک دولت برای حضور سرمایهگذاران خارجی میتواند به روند خصوصیسازی کمک کند؛ راهی که در ژاپن یک دهه طول کشید و در ایران با برنامهریزی مناسب و زمانبندی صحیح، به نصف کاهش یافت؛ البته با حضور مدیران متخصص و آگاه به مسائل روز مدیریتی.
5- یک دهه قبل «طرح چشمانداز توسعه فوتبال ایران» با همکاری اساتید دانشگاهها و متخصصان حوزه ورزش و فوتبال تدوین شد. چه خبر از طرح چشمانداز؟!