بی اعتنایی اروپا به تحریم ظریف

گروه سیاسی/ محمد جواد ظریف باز هم به اروپا و این بار به سه کشور حوزه اسکاندیناوی سفر کرده. سفری که کمی بعد از قرار گرفتن نامش در فهرست تحریم‌های مقام‌های امریکایی انجام شد تا وزیر دائم السفر دولت روحانی، دیپلماسی جمهوری اسلامی را با‌ وجود کارشکنی دولتمردان امریکایی به پیش براند. با عبدالرضا فرجی راد، استاد دانشگاه و سفیر پیشین ایران در نروژ درباره ابعاد و اهمیت این سفر گفت‌و‌گو کردیم.
آقای ظریف روز گذشته راهی سه کشور حوزه اسکاندیناوی شامل فنلاند، سوئد و نروژ شد. این دسته از کشورها در میان کشورهای اتحادیه اروپا از چه جایگاه سیاسی و اقتصادی برخوردارند؟
کشورهای حوزه نوردیک شامل 5 کشور می‌شود که فنلاند، سوئد و نروژ سه کشور از مجموع این کشورهاست که آقای ظریف به آنها سفر می‌کند و دو کشور دیگر دانمارک و ایسلند است. 3 کشور مورد اشاره که در شمالی‌ترین قسمت اروپا قرار دارند از منظر سیاسی و اقتصادی کشورهای مهمی به شمار می‌آیند. درست است که در اروپا کشورهایی مانند آلمان، انگلیس، فرانسه جزو قدرت های بزرگ این قاره به شمار می‌آیند اما کشورهای حوزه نوردیک بویژه نروژ و سوئد نقش مهمی در سازمان‌های بین‌المللی دارند. این کشورها از یک استقلال نسبی برخوردارند؛ یعنی سیاست های اقتصادی و سیاسی‌شان خیلی به هم نزدیک است و در عرصه سیاست خارجی تلاش می‌کنند رویکردهای مبتنی بر صلح را در جامعه بین‌المللی بر اساس دیدگاه خودشان پیگیری کنند لذا این کشورها از زمانی که آقای ترامپ روی کار آمده است با سیاست های امریکا مخالفت کرده‌اند حالا ممکن است بعضاً این موضع را به‌صورت علنی اعلام نکنند اما حداقل کاری که می‌کنند این است که این موارد را در جلسات پشت درهای بسته یا در مذاکرات دیپلماتیک بین‌المللی براحتی بیان می‌کنند.
این نخستین سفر اروپایی وزیر خارجه ایران بعد از قرار گرفتن نامش در فهرست تحریم‌های امریکا است. آیا استقبال این سه کشور اروپایی از این سفر در چنین شرایطی پیامی برای امریکا دارد؟


بله؛ حضور آقای ظریف در این کشورها به این دلیل اهمیت خاصی دارد که امریکا انتظار دارد کشورهای نوردیک یا برخی از آنها که مانند نروژ عضو ناتو هستند، با آنها همراهی و همفکری داشته باشند. اما من تا آنجایی که اطلاع دارم اغلب کشورهای این حوزه نه به‌صورت رسمی بلکه غیر رسمی نسبت به سیاست‌های ترامپ اعتراض کرده اند؛ مثلاً وزیر خارجه سوئد نسبت به تحریم ظریف و خروج امریکا از برجام بشدت معترض شد.
این سه کشور از زمانی که آقای ترامپ روی کار آمده است، هیچ گونه ارتباط و رفت وآمد جدی با ایالات متحده نداشته‌اند و مقام‌های ارشد امریکایی هم به این کشورها سفر نکرده‌اند. کاخ سفید بعد از تحریم آقای ظریف بویژه بر اروپایی‌ها فشار وارد می‌کند که این تحریم را رعایت کنند طبیعتاً این کشورها با استقبال از وزیر خارجه ایران نشان دادند از دستورات امریکا تبعیت نمی‌کنند که خود اقدام سیاسی مهمی است.
کشورهای حوزه «نوردیک» بویژه در یک سال گذشته که جدال دیپلماتیک میان ایران و امریکا به بیشترین سطح خود رسیده است، اقدام مؤثری در مواجهه با امریکا از خود نشان داده اند؟
این کشورها در ماجرای فجیره امارات که یک کشتی نروژی مورد اصابت قرار گرفت و هنوز هم مشخص نشده است که این کشتی از سوی چه کشوری مورد حمله قرار گرفت، تلاش کردند مواضعی هم راستای امریکا نداشته باشند.
این سه کشور جزو قدرت های دریایی اروپا به شمار می‌آیند، نروژ یکی از بزرگترین ناوگان‌های تجاری را دارد، سوئد و فنلاند و دانمارک هم از قدرت دریایی خوبی بهره‌مند هستند. دانمارک هم همین‌طور است یک نیروی تجاری بسیار قدیمی دارد که از زمان وایکینگ‌ها دریانوردی می‌کردند. امریکا بعد از جدال‌هایی که بر سر نفتکش‌های ایران و انگلیس به وجود آمد از این دسته از کشورها خواست به ائتلاف بین المللی این کشور در خلیج فارس برای اسکورت کشتی هایشان بپیوندند اما تا جایی که می‌دانم نه نروژ و نه سوئد و فنلاند هنوز درخواست امریکا را اجابت نکرده‌اند.
این کشورها بعد از مخالفت سفت و سخت با خروج امریکا از برجام که به‌صورت علنی مطرح شد، رفت و آمد خود با تیم ترامپ و کاخ سفید را به حداقل رسانده‌اند. این روزها آقای پمپئو، بولتون، وزیر خزانه‌داری و برایان هوک به طور دائم به اروپا سفر و تلاش می‌کنند، کشورهای اروپایی را تحت فشار قرار دهند که یا با ایران کار نکنند یا درباره اینستکس فعال نباشند اما شاهدیم که دست کم برخی کشورها مانند انگلیس این فضا را برای مقام‌های امریکایی فراهم کرده‌اند اما کشورهای نوردیک منتظرند تیم دولت کاخ سفید تغییر کند. ضمن اینکه این کشورها بهترین موضع‌گیری را درباره مسائل خاورمیانه بویژه درباره مسأله فلسطین داشته‌اند. نروژی‌ها و سوئدی‌ها با انتقاد از عملکرد رژیم صهیونیستی تلاش کردند مسأله را آرام کنند و بعضاً به‌صورت مداوم یا موردی به سرزمین های فلسطین از جمله غزه کمک می‌کنند.
لذا این کشورها مدیریت خاصی دارند که این مدیریت خاص به سیاست های خاورمیانه‌ای نزدیک‌تر است. این در حالی است که بعضی از کشورهای اروپایی مانند کشورهای حوزه اروپای شرقی اطاعت بیشتری از امریکا دارند و سیاست های آن را دنبال می‌کنند؛ به‌عنوان مثال اگر بخواهیم لهستان امروزی را با نروژ امروزی یا لهستان امروزی را با فنلاند و سوئد امروزی مقایسه کنیم تفاوت بسیار زیادی در رویکرد سیاست خارجی این کشورها وجود دارد. لهستان و کشورهای بالتیک که همسایه سوئد هم هستند از امریکا اطاعت می‌کنند و سیاست های او را پیش می‌برند اما کشورهای نوردیک از نوعی استقلال عمل بهره‌مند هستند.
ظرفیت اقتصادی این کشورها برای ثمربخشی مناسبات دوجانبه با در نظر گرفتن چه مؤلفه‌هایی تعریف می‌شود؟
این کشورها از منظر اقتصادی مدیریتی را موسوم به مدیریت اسکاندیناوی به وجود آورده‌اند. ما دو نوع مدیریت اقتصادی داریم؛ یکی مدیریت اسکاندیناوی است که در واقع اجازه نمی‌دهد شکاف زیادی بین فقیر و غنی ایجاد شود و هر موقع امکان بروز شکاف باشد، این کشورها با وضع قوانینی جهت افزایش مالیات سعی می‌کنند این شکاف را از بین ببرند. نوع دیگر مدیریت اقتصادی امریکایی به‌نام اقتصاد آزاد است که فضا کاملاً باز است و افرادی با ثروت‌های هنگفتی پولدار هستند و در نقطه مقابل آنها شمار زیادی از افراد هم در فقر به سر می‌برند. کشورهای حوزه اسکاندیناوی مدیریت اقتصادی خاص خودشان را دارند و با بهره‌گیری از آن توانستند از نظر تکنولوژیکی بسیار موفق عمل کنند. فقر در این کشورها بسیار کمرنگ است، مهاجرپذیری‌شان بسیار بالا است ضمن اینکه راحت‌تر از سایر کشورهای غربی این تکنولوژی را به کشورهای دیگر منتقل می‌کنند.
در چه بخش‌هایی ورود جدی در بازار اقتصادی ایران داشته‌اند؟
نروژی‌ها در بخش نفت و گاز ما بسیار خوب عمل کردند اما متأسفانه بعد از تحریم‌ها مجبور شدند صحنه را خالی کنند. آنها بخش‌ها و فازهایی از عسلویه را ایجاد کردند و در منطقه ایلام زنگوله چاه های نفتی را استخراج کردند که بعد از تحریم دوباره این دریچه‌ها بسته شد. کار تکنولوژیکی این کشورها بسیار سطح بالاست و دست بسته عمل نمی‌کنند و سعی می‌کنند دانش خود را به طور کامل در اختیار کشور محل سرمایه‌گذاری قرار دهند. این کشورها بر اساس قوانینی که دارند و در قانون اساسی‌شان نیز آمده است، وقتی در کشورهای دیگر از جمله ایران کارهای توسعه‌ای چه در سطح زیاد و چه کم انجام می‌دهند، به محیط زیست هم می‌پردازند؛ به‌عنوان مثال وقتی نروژی‌ها در غرب ایران در استخراج نفت و تولید فرآورده‌های نفتی کمک می‌کردند، به بخش محیط زیست هم می‌پرداختند.  سوئدی‌ها هم از منظر تکنولوژیکی مانند صنعت ماشین‌سازی و... بسیار پیشرفت کرده‌اند. فنلاندی‌ها هم در بخش‌های هوش مصنوعی پیشرفت‌های زیادی داشتند در واقع یکی از موارد صادراتی آنها صادرات تکنولوژی است و این را هم در اختیار کشورهای دیگر می‌گذارند و سخت‌گیری کشورهای دیگر را ندارند و انتقال تکنولوژی می‌کنند. ایران در این زمینه‌ها با سوئد و فنلاند همکاری‌های پررونقی داشته است که به انتقال تکنولوژی این کشورها انجامیده است. با این حال ما باید قراردادهای بیشتری منعقد کنیم و توجه بیشتری به این وجه از رابطه با این کشورها داشته باشیم تا راحت‌تر بتوانیم این تکنولوژی برتر را به دست آوریم.
برخی سفرهای آقای ظریف به اروپا و دیدار و رایزنی با مقام‌های اروپایی را بواسطه ناکامی در روند اجرای برجام کم بهره توصیف می‌کنند... پاسخ شما به این ادعا چیست؟
سفرهای دیپلماتیک با چند وجه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انجام می‌شود. طبیعی است رویکرد اقتصادی ما در شرایط کنونی به‌دلیل تحریم‌های امریکا با این کشورها در سطح مطلوبی نیست. آنها کشورهای قانونمداری هستند که همگی سرمایه گذاری‌های کلانی در امریکا انجام داده اند؛ مثلاً نروژ بیشترین سرمایه‌گذاری در تولید و استخراج نفت را در تگزاس و دیگر نقاط امریکا داشته است.
بنابراین در چنین شرایطی طبیعتاً شرکت استات اویل نمی‌تواند به ایران بیاید و کار کند. بسیاری از شرکت‌های متعلق به این کشورها در زمان تحریم‌های اولیه در دوره اوباما مجبور شدند بیرون بروند دوباره که فضا باز شد نروژ‌ از جمله اولین کشورهایی بود که برگشت بنابراین وقتی آقای ظریف سفر می‌کند نباید انتظار داشت الان قراردادهای مختلفی با این کشورها بسته شود مگر اینکه کارهای کوچک مانند هتل‌سازی و گردشگری انجام داد و زمینه را برای وصل کردن بخش‌های خصوصی به یکدیگر فراهم کرد اما بیشتر می‌توان کار سیاسی و بین‌المللی انجام داد.
ضمن اینکه این کشورها هم در سازمان‌های بین‌الملل، بین کشورها و بسیاری از صحنه‌های سیاسی و سازمان‌های بین‌المللی لابی می‌کنند و درباره نظرات منطقی ایران به گفت‌و‌گو می‌نشینند که این امر می‌تواند زمینه فشار امریکا علیه جمهوری اسلامی را کم کند.
وجه دیگر این رایزنی‌ها کارهای فرهنگی است که ما می‌توانیم با این دسته از کشورها انجام دهیم. ما حدود 20 الی 25 هزار ایرانی در نروژ داریم، بیش از 100 هزار نفر در سوئد، بین 5 تا 10 هزار نفر در فنلاند و 25 هزار ایرانی در دانمارک داریم که می‌توان در رابطه با آنها اقدامات مؤثری از منظر فرهنگی انجام داد و زمینه اتصال با جوامع میزبان را حفظ کرد.
در مجموع این رفت و آمدهای دیپلماتیک در صحنه جهانی می‌تواند بخش تبلیغاتی سیاست خارجی ما را تقویت کند و از منظر رسانه‌ای به طرف مقابل فشار وارد کند؛ زیرا به هر حال تبلیغات جهانی و قدرت رسانه‌ای در اختیار کشورهایی چون امریکاست و ما از این منظر با آنها هم توان نیستیم و با این سفرهاست که می‌توانیم حرف خود را بزنیم که در رسانه‌ها و کانال‌های تلویزیون این کشورها منعکس شود و تأثیرگذاری سیاست امریکا بر افکار عمومی اروپا را کاهش دهد.