پاتک راهبردی و فعال یمن به قلب ریاض

صادق پیرزادنیا*- حمله پهپادی انصار‏الله یمن به عمق خاک عربستان و به مراکز نفتی این کشور«آرامکو» در جنوب شرق ریاض خبری فوری بود که سریع بر روی تلکس خبرگزاری‏های جهان و به‏ویژه خاورمیانه قرار گرفت و اتحادیه عرب را که پس از بهار عربی در انفعال و انزوا قرار داده در شوک عجیبی فرو برد.اتحادیه عرب پس از این استراتژی راهبردی یمن شاید از خواب عربی‏اش بیدار شود و طرحی نو دراندیشد.
همان گونه که از نامش پیداست سازمانی است بین‏المللی که به برقراری صلح و ثبات بین کشورهای عربی کمک می‏کند در گستره جغرافیایی خاورمیانه؛ بدان گونه که تاریخ ثبت کرده است جنگ‏های جهانی اول و دوم زمینه‏ساز به وجود آمدن سازمان‏ها و نهادهایی بودند که هرکدام به نوعی تلاش کردند تا به برقراری صلح و آرامش در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه کمک کنند. بارزترین سازمان بین‏المللی از این دست که در محدوده جغرافیایی مشرق اروپا در سرتاسر خاورمیانه گسترده شد و اکنون تمامی کشورهای عرب را «به استثنای سوریه» در بر می‏گیرد،اتحادیه عرب است.از جمله اهداف این اتحادیه تقویت روابط میان کشورهای عربی و گسترش همکاری‏ها در حوزه‏های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. در واقع اتحادیه عرب نخستین سازمان بین‏المللی است که بین کشورهای عربی اسلامی و در سال۱۹۴۵ به ابتکار مصر تاسیس شد. طرح پیشنهادی مصر در اولین کنگره عربی از طرف اعضای حاضر یعنی مصر، عربستان، عراق، سوریه، لبنان، یمن و اردن امضا و تایید شد و به زودی به تصویب مقامات داخلی این دولت‏ها رسید. از آنجا که قرارداد تشکیل اتحادیه، الحاق سایر دول عرب را نیز به اتحادیه پیش‏بینی کرده و برای آن تمهیداتی منظور کرده بود، دیگر دولت‏های عرب که به بعد از جنگ جهانی دوم به استقلال رسیدند نیز یکی بعد از دیگری بدان پیوستند. در حال حاضر اتحادیه عرب تمام کشورهای عرب‏زبان شامل «۲۱کشور از آسیا و آفریقا و سازمان آزادی‏بخش فلسطین» را در بر می‏گیرد و مشهور‏ترین سازمان بین‏المللی خاورمیانه است که۲۲کشور عضو در این اتحادیه جمعیتی حدود۳۲۰میلیون نفر داشته و همچنین میانگین تولید ناخالص داخلی آنها۷/۸۹۰ دلار برای هر فرد که از هر کشور به کشور دیگر متفاوت است، دارند. مساحت کشورهای عضو اتحادیه حدود۱۳/۵میلیون متر‏مربع است. در بُعد جغرافیایی کرانه غربی آن رو به اقیانوس اطلس دارد و در شمال نیز به دریای مدیترانه منتهی می‏شود. در شرق هم، مجاور خلیج فارس و دریای عمان، دریای عرب و اقیانوس است. در یک بررسی اجمالی و شمای کلی می‏توان گفت که در هفت دهه سپری شده از تاسیس اتحادیه عرب، تصمیمات و رویکرد‏های نه چندان موثر و کارآمد این نهاد تابعی از توازن قدرت و رقابت اعضا و سمت‏گیری‏های کشورهایی به نسبت قدرتمند عضو آن بوده است. در کنار چالش‏ها و رقابت‏های تاریخی، منطقه‏ای و سیاسی میان کشورهای عضو اتحادیه، مسائلی همچون پراکندگی جغرافیایی، سطح متفاوت توسعه‏یافتگی اقتصادی و سیاسی، سمت‏گیرهای متفاوت به سوی دو اردوگاه در دوران جنگ سرد و فقدان دموکراسی و ضعف جامعه مدنی در خود کشورهای عربی از دلایل عمده ناکامی‏های اتحادیه عرب به شمار می‏روند. منشور تاسیس اتحادیه عرب که هرگونه موضع‏گیری درباره روندهای داخلی کشورهای عضو را قدغن کرده و نحوه دشوار تصمیم‏گیری و اجرای تصمیم‏ها در این اتحادیه نیز از دیگر دلایل عدم موفقیت آن تلقی می‏شوند.
هرچند بحث پیرامون یک ساختار منسجم برای اتحادیه عرب، چگونگی تعامل کشورهای عربی و بررسی راهکارهای کمک به ملت فلسطین مهم‏ترین بخش برنامه کاری سران عرب در اتحادیه بوده است، اما تا کنون گام عملی مهمی که این اتحادیه توانسته باشد در ارائه راه‏حل برای این مسائل بردارد مشاهده نشده که مثال ملموس و بارز آن نیز منفعل بودن این اتحادیه در قبال بهار عربی و خیزش‏های جهان عرب و جهت‏گیری‏ها و مواضع پارادوکس آن در ادامه این سبک و سیاق اتحادیه است.
در فلسطین که کمک به مردم آن از اصول تشکیل اتحادیه است، ادامه فعالیت شهرک‏سازی توسط رژیم منحوس اسراییل و نقض آشکار حقوق ملت فلسطین و دورنمای روند سازش اعراب و اسرائیل بخشی دیگر از چالش‏هایی است که امنیت جمعی اعراب را به طور جدی تهدید می‏کند و به نظر نم‏ی رسد اتحادیه آماده اقدامی درخور در این راستا باشد. در خصوص انقلاب تونس در واقع اتحادیه عرب پیش از آن که بخواهد تصمیمی در موافقت یا مخالفت با آن اظهار و ابراز کند دچار نوعی حالت رخوت، شوک و سرگیجه شده بود. اما باز هم این برادر بزرگ بود که «بن علی» رئیس‏‏جمهور فراری تونس را امان و پناه داد و به همراه قطر سعی در مصادره انقلاب کرد.این اتحادیه از حمله ائتلافی ناتو به نیروهای قذافی و سرهنگ قذافی و برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز طرابلس حمایت کرد و نیز انقلاب لیبی را یک انقلاب واقعی توصیف کرد. در یمن اتحادیه عرب به تلاشی در جهت متقاعد کردن «علی عبدالله صالح» برای ترک قدرت دست زد. نه از سر همراهی با انقلاب بلکه برای حفظ مابقی ساختار حکومتی و نظامی یمن و جلوگیری از خارج شدن امور آن کشور از کنترل بود و پناه گرفتن روسای جمهور فراری یمن «صالح و هادی» در دربار عربستان بود که صالح توسط انصار‏الله کشته شد. نکته مهم این است که در هیچ‏کدام از این وقایع و اقدامات شاهد مخالفت اتحادیه عرب با سیاست‏های عربستان سعودی نیستیم که این خود شاهدی بر مدعای ما و فرضیه ما در تاثیرپذیری تصمیمات اتحادیه از سیاست‏های حکومت‏های مستبد و محافظه‏‏کار عرب است. ماهیت اتخاذ رویکرد‏های اتحادیه در قبال تحولات سوریه و بحرین نیز بسیار متناقض بوده و رهبران کشورهای عضو نیز اهداف متضادی را دنبال می‏کردند. بدین گونه بود که با آغاز ناآرامی‏ها در سوریه، ایران بلافاصله از بشار اسد حمایت کرده و خواستار اتخاذ راه‏حل سیاسی برای این بحران شد. عربستان نیز در سوریه دست به مداخله زد و برای کنترل بحران بحرین نیز از نیروهای نظامی‏اش در سرکوب مخالفان استفاده کرد و اصولا از پذیرش تحولات بحرین به عنوان بخشی از بهار عربی امتناع و خودداری کرد. واضح و مبرهن است که اتحادیه عرب شو‏گردان عربستان و ناتو و دیگران بازیگران و کنشگران خاورمیانه و به‏ویژه ایالات متحده آمریکاست و اکنون پس از گذشت۶۹ سال از تاریخ تاسیس آن، بیشتر به یک فرعون مومیایی‏شده شبیه است تا یک نهاد و سازمان منطقه‏ای پویا و این جای بسی تاسف و مایه شرمساری و خسران برای اتحادیه بدیمن و بدشگون عرب است.
* استاد دانشگاه و روزنامه‏نگار اصلاح‏‏طلب