روزنامه ایران ورزشی
1398/05/24
انتخاب با استقلال و استراماچونی است
اولین لغزش یا آخرین لغزش؟انتخاب با استقلال و استراماچونی است
فرشاد کاسنژاد
تیمی که خیال قهرمانی در سر دارد و مربیاش را با سقف توان مالیاش استخدام میکند و حتی به هوای موفقیت چالشهای اقتصادی قابل پیشبینی در آینده را برای خود میخرد، نباید با چند گزارش و هشدار ۴۸ ساعته که به رغم اعتبار خبریاش برای رسانهها، اعتبار رسمی برای باشگاه ندارد و از زبان سرمربی در رسانهها مطرح نشده، دچار یأس و بحران شود و سرنخ مدیریت از دستش در برود.
نمیدانیم در استقلال کار مدیریت در این ۴۸ ساعت گره خورد یا نه اما برداشتهای بیرونی از آنچه در حل این بحران ۴۸ ساعته بر باشگاه استقلال گذشته، برداشتهایی توأم با امیدواری نیست.
هواداران استقلال در این ۴۸ ساعت آشفته شدند، نگران شدند و باور کردند که احتمال جدایی سرمربی وجود دارد. این باور را مدیریت باشگاه تقویت کرد و نتوانست اطمینان بدهد که هیچ خطری در آستانه لیگ برتر استقلال را تهدید نمیکند.
از هیأت مدیره استقلال اسماعیل خلیلزاده با مصاحبههایی که بیاطلاعی از جمله جملهاش پیدا بود، بحران را جدی جلوه داد. در این هیأت مدیره کامران منزوی که با سوابق سالهای سال مدیریت در فوتبال باید وارد این کارزار جدید میشد، یک قدم برنداشت. دیگران هم سکوت. سکوت البته بهترین رفتار برای هیأت مدیره بود اما به شرط آنکه یک صدای رسمی شفاف درباره ماجراها توضیح میداد و مثلا خلیلزاده یکباره بحران را دو برابر نمیکرد.
تیمی که برای قهرمانی پروژه جدیدی را با سرمربی جدید شروع کرده، نباید آسان و یک شبه با یک سوءتفاهم به بهانه صادر نشدن ویزای یک بازیکن دچار بحثی کشدار بین سرمربی و مدیریت شود. استراماچونی در اولین چالش خود با مدیریت، مسأله را بیرون از ساختمان باشگاه حل کرد و خواست از طریق رسانه با مدیریت باشگاه وارد گفت و گو شود، رفتاری که میتواند از سوی مدیریت باشگاه مورد انتقاد قرار بگیرد. اطلاعات ما درباره نحوه گفت و گوی فتحی، مدیرعامل باشگاه استقلال با سرمربیاش کافی نیست اما کاش این بحران ۴۸ ساعته با طرح انتقادات شفاف از یکدیگر حل شده باشد.
آخرین گزارش دی مارتزیو، روزنامهنگار ایتالیایی از حل بحران خبر داده اما تکرار این روش گفت و گو بین سرمربی و مدیریت باشگاه میتواند دردسرهایی را برای باشگاه استقلال در آینده بسازد. در جریان لیگ هزار جدل و بحث و سوءتفاهم پیش میآید و هر کدام از آنها که میتواند با روشی منطقی منجر به رد شدن از موانع شود، نباید بحرانهایی ۴۸ ساعته از سوی سرمربی تلقی شوند. اعتماد به روابط بین سرمربی و مدیرعامل و سرمربی و سایر پستها و نهادهای درونی باشگاه باید بیشتر از این باشد که در ۴۸ ساعت بحرانی اخیر در استقلال دیدیم. بازگشت اعتماد دشوار نیست و فتحی مسئول همین مسائل و روابط است و باید در همین کارزارها آنچه را که مسئولیت حرفهای مدیریت است، انجام دهد، با دقت و وسواس، بدون برآشفتگی.
حذف هروویه میلیچ از فهرست خرید استقلال به آن دلیلی که باشگاه اعلام کرده و به هماهنگیاش با استراماچونی نیز اشاره شده، نشانه خوبی از یک تعامل تازه است. باشگاه استقلال به حل مسائلش با گفت و گو و بدون تنش نیاز دارد، به راهکارهای دقیق برای ایجاد روابط حرفهای و بیهیاهو بین سرمربی و باشگاه. استقلال باید بتواند مربیاش را از هیاهوی ۴۸ ساعتهای که درگیرش بود و در ساختنش چهرههایی بیرون از باشگاه نقش داشتند، به باشگاه و به حل مسائل با گفت و گوی چهره به چهره و شفاف برگرداند، کاری که شاید انجام شده و خبرش به خبرنگار ایتالیایی هم رسیده تا این گزارش آخر به معنای پایان بحران برای جاهطلبیهای بیشتر نوشته شود.
لغزش اول یا لغزش آخر، استقلال و استراماچونی باید انتخاب کنند. این بحران ۴۸ ساعته اولین بود و قرار است هر بار تکرار شود یا آخرین لغزش در روابط باشگاه و سرمربی بود؟