روزنامه همدلی
1398/05/23
عماد افروغ در مصاحبه با مهر از خطر ظهور پوپولیسم جدید خبر داد: نظام ایدئولوژیک بستر مناسبی برای ظهور پوپولیسم است
همدلی| عماد افروغ، نویسنده، جامعهشناس و سیاستمدار ایرانی است که پژوهشهای نابی در خصوص وضعیت فرهنگی فعلی جامعه دارد. پرداختهای اخیر افروغ در بحث فرهنگ عمومی، او را به این نتیجه رسانده است که «پوپولیسم جدیدی در راه است». او این عبارت را در گفتوگوی تفصیلی خود با خبرگزاری مهر بیان داده است. در ادامه به بازگویی و بازخوانی بخشهایی از این مصاحبه میپردازیم که در آن نقش دولتها در باروری پوپولیسم به خوبی تشریح شده است.رابطه پوپولیسم، قدرت و سیاست
عماد افروغ همواره نسبت به خطر رواج رویکردهای پوپولیستی حساس بوده و هشدار داده است. او فرهنگ تودهای جامعه کنونی ایرانی را شدیدا متاثر از پوپولیسم راهیافته به نهاد قدرت و سیاست در ایران میداند و در این فرایند تثبیتشده، مردم را سهامدار اصلی نمیداند. او نهاد قدرت و در ادامه نخبگان و عالمان و روشنفکران را عاملان اصلی این وضعیت میشمارد و در خصوص وقوع آیندهای که با «پوپولیسم جدید» همراه خواهد بود، هشدار میدهد.
افروغ معتقد است؛ هرقدر قدرت اجتماعی عمیقتر، متنفذتر و گستردهتر باشد، امکان پوپولیسم که توسط صاحبمنصبان قدرت سیاسی به کار گرفته میشود، محدودتر میشود. در واقع هرچه جامعه ما آگاهتر باشد و از این آگاهی خود در جهت مقابله با اعمال قدرتِ اغوایی نهاد سیاسی استفاده کند، امکان مانور پوپولیسم قدرت سیاسی کمتر میشود. پوپولیسم در جاهایی اتفاق میافتد که یک «سیاستزدگی همراه با سیاستزدایی» توسط صاحبان قدرت اعمال شود و چون مردم هم آن آگاهی و انگیزه لازم را ندارند معمولا قدرتشان در قدرت سیاسی مستحیل میشود.
شرط تضعیف قدرت مدنی و اجتماعی
افروغ در بخش دیگری از این مصاحبه بیان میکند؛ هر نظام ایدئولوژیکی طبیعتاً در معرض خطر پوپولیسم قرار دارد. نظام ایدئولوژیک یعنی نظامی که مکتبی است، نظامی است که مبتنی بر یکسری بایدها و نبایدهایی است که در اکثر موارد ریشه در خواستههای مردمی هم دارد و خواهناخواه یک اعتمادی را هم رقم میزند؛ اما اگر این اعتماد همراه با نظارت و ریزبینی مردمی نباشد، میتواند بستر مناسبی برای ظهور پوپولیسم باشد. یعنی مردم آن نقش نظارتیشان را پیش پای اعتمادشان ذبح میکنند.مردمی که دیندار هستند و فرهنگ ارزشی خاصی دارند، همواره در طول تاریخ خواهان تجلی خواستههای فرهنگیشان بودهاند، حالا وقتی میبینند آن خواستهها در قالب یک قدرت سیاسی نمود پیدا کرده است خواهناخواه بخشی از مطالبات خود را در پرانتز میگذارند؛ یعنی آن آگاهی لازم، آن خاستگاهی که از دل آن چنین قدرت سیاسیای زاده شده است در پرانتز و حتی بعضی مواقع تحتالشعاع قرار بگیرد. این شرایط کمک میکند به اینکه پوپولیسم مانور دهد. این مسالهای است که ما در معرضش هستیم و تجربهاش را داشتهایم و همواره باید مراقب بود و راهش هم مشخص است. باید ناظرانی باشند که همواره هشدار دهند.
یادمان باشد مردم توده بیشکل نیستند
ما یادمان میرود «مردم توده بیشکل نیستند»؛ یعنی یادمان میرود که توده متشکل از گروههای متنوع و آحاد و اقشار مختلف است و ما مجاز نیستیم توده را همچون یک موم بیشکل تلقی کنیم و تصورمان این باشد که میتوانیم هر طور که بخواهیم به آن شکل بدهیم.
حالا با احتیاط میگویم که اگر مفهوم «امت» خوب تفسیر نشود، میتواند تنه به تنه پوپولیسم بزند. اگر یادمان برود «امت» هم نخبگان، عالمان و اندیشمندانی دارد، یعنی کثرات این امت فراموش شود و صرفاً وجه وحدت آن و به صورتی سطحی و احساسی پررنگ شود، این وحدت منهای کثرت ممکن است ما را گرفتار پوپولیسم کند. بنابراین مفهوم ذاتی نهفته در تعریف پوپولیسم که مردم را «توده بیشکل» در نظر میگیرد یک مساله بسیار جدی برای ماست و اگر ما این را خوب فهم نکنیم، با مشکلات زیادی روبرو خواهیم شد.
پوپولیسم همراه 40 سال اخیر ایران
سیاستهای افراطی و تفریطی ما در این چند دهه، میتواند بهعنوان یک عامل اجتماعی موثر بر ظهور پوپولیسم و تودهای کردن جامعه باشد. وقتی بر آزادی که بیشتر یک حق فردی است تاکید میشود باید سریعاً بپرسیم «آزادی برای که؟»؛ این یک نکته ظریف و مهم در مورد آزادی است، اگر به «آزادی برای که؟» توجه نشود این آزادی برای خواص میشود و وقتی پای خواص وسط میآید و آزادی خواص مطرح میشود، میتواند عدالت را تحتالشعاع قرار دهد و نیازهای واقعی مردم، نیازهای اجتماعی و اقتصادی و... نادیده گرفته شود و همین میتواند زمینه را برای «عدالتخواهان پوپولیستی» فراهم کند. یعنی در چنین شرایطی بستر مناسبی برای شعارهای تودهوار و پوپولیستی عدالتخواهانه فراهم میشود و ما این را تجربه کردهایم.
اگر در تاریخ ایران هم دقت کنید دقیقا همین موضوع را تصدیق میکنید؛ مثلا ببینید در چه مقاطعی پوپولیسم در ایران مطرح شد. یک زمان پوپولیسم در شرایطی مطرح شد که ما به سمت یکسری شعارهای آزادیخواهانهای رفتیم که شدیداً با «اما» و «اگر»ها همراه بود و راه را برای پوپولیسم عدالتخواهانه باز کرد؛ یک خطر دیگر با همین مختصات هم اکنون پیش روی ماست؛ یعنی خطری که امروز جامعه ما را تهدید میکند ظهور پوپولیسم جدید است که به خاطر وضعیت کنونی ممکن است رخ دهد. یعنی شرایط کنونی ما باز هم به نیازهای اجتماعی و اقتصادی بیتوجه شده و بنابراین باید منتظر یک پوپولیسم جدید بود.
مساله لیبرال دموکراسی یا سوسیال دموکراسی
معمولاً در لیبرال دموکراسی توجه به حق فردی و آزادی است و در سوسیال دموکراسی توجه به حق اقتصادی و اجتماعی است. وقتی ما به سمت حقوق فردی و آزادیهای فردی پیش میرویم باید منتظر باشیم که آن نیاز متقابل فوران کند و به خواسته عمومی تبدیل شود. الآن نیاز مردم نیاز اقتصادی و اجتماعی است و این را همه فهمیدهاند و چیزی نیست که درکش، ذکاوت زیادی بخواهد. مطمئن باشید که جامعه امروز بستر لازم را برای پوپولیسم فراهم کرده است. اینطور نیست که دولت بعدی بیاید مردم را فریب دهد و بگویند پوپولیسم ظهور کرده است، بلکه زمینه فریب از قبل فراهم شده است. به این معنی که در ایران امروز هر دولت بعدی، بذرش در دولت قبلی کاشته شده است.در اینجا باید به عنوان بحث کلی و نظریتر بگویم که وقتی جامعه بیش از حد «ذرهای» و «اتمیزه» میشود، شرایط برای ظهور پوپولیسم آماده میشود. وقتی جامعه ذرهای میشود، یعنی ارتباطات، پیوستگیها، همبستگیها و ملاتها از بین میرود و بعد از این وضعیت، یک «همبستگی تودهوار» زمینه ظهور و بروز پیدا میکند. بنده الآن فکر میکنم جامعه ما استعداد زیادی برای پوپولیسم جدید دارد. عوامل تاریخی، معرفتی و ایدئولوژیکش را گفتم، ولی در کنار اینها، در سالهای اخیر عواملی هم دست به دست هم داده است که نشان میدهد که پوپولیسم جدید قریبالوقوع است و اگر همین روند پیش برود پیشبینی بنده این است که دولت بعدی، یک دولت پوپولیستی خواهد بود.
باید مقابل دولتی که سودش در عدم آگاهی است، ایستاد
شخصا معتقدم قدرت اجتماعی باید با دولتی که سودش در نگاههای خاص و در عدم آگاهی است و میخواهد کماکان رابطه قدرت - ثروت ریشهدار باقی بماند و سیاستهایش را در تثبیت اقتصاد نفتی و مدیریت متمرکز دنبال میکند و... مقابله کرد و در برابرش ایستاد. اما چه کسانی میتوانند بایستند؟ اگر این یک ساختار غلط است، باید عاملان و فاعلانی باشند که توان این ایستادگی در برابر چنین ساختارهایی را داشته باشند و با آن مقابله کنند؛ عاملان و فاعلانی که میتوانند این رابطه مسموم را تشخیص دهند و مردم را در خصوص آنها آگاه کنند. اینها کسانی هستند که سعی میکنند این آگاهی همراه با یک انگیزه ایجاد شود و بعد فرصتهای لازم فراهم شود و یک مطالبه عمومی شکل بگیرد و بستر فریب پوپولیستی تضعیف شود.
بسترهای مهیا و ساختارهای مستعد ظهور پوپولیسم جدید همان رابطه قدرت - ثروت است؛ همان اقتصاد نفتی و مدیریت متمرکز است. در کنار اینها بسترهای اغوایی و فریب لازم را هم پیدا کردهاند. اتفاقاً کار عالم و روشنفکر دینی این است که مردم را از فرایندهای اغوایی قدرت آگاه کند. در چنین بستری اغوا و فریب مطرح است، نه صرفا زور و تهدید. مردم زور را میشناسند ولی فریب را نمیشناسند. انشاءالله روزی برسد که قدرت سیاسی ما هیچگاه از زور استفاده نکند و سرشار از اغنا و نفوذ باشد؛ اما مردم به راحتی فریب را نمیشناسند و فریب و اغوا پیچیدهترین شکل اعمال قدرت است. پیچیده است چون اعمال شونده از اعمالکننده قدرت خبر ندارد و بعضا راضی هم است و مقاومتی هم نمیکند.
انواع پوپولیسم
ما یک «پوپولیسم صادق» و یک «پوپولیسم کاذب» داریم. پوپولیسم ما در برخی از مواقع تاریخی ناصادق و کاذب بوده، یعنی فریبکارانه و ابزاری بوده است؛ یعنی خود پوپولیسم هم یک ابزار بوده که رندانه به کار گرفته شده است. در پوپولیسم صادق، نوعی تودهواری صادقانه و سادگی بدوی وجود دارد، اما این پوپولیسم ناصادق است یعنی استفاده ابزاری است و میداند دارد چه کار میکند! البته ما همواره باید هم نسبت به پوپولیسم صادق و هم نسبت به پوپولیسم ناصادق و کاذب حساس باشیم.
نهجالبلاغه، روح انقلاب اسلامی
ما در کنار این چیزی که بر تاریخ ما گذشته است، سندی داریم که اصلاً به آن سند توجه نمیشود. به نظر من آن سند، روح انقلاب اسلامی بوده است و آن سند چیزی نیست جز «نهجالبلاغه». اخیراً مقالهای برای یک نشستی در خارج از کشور نوشتم تحت عنوان «پوپولیسم». طی نگارش این مقاله به عبارتی از «ماکیاولی» رسیدم که مضمونش این بود: «پادشاه باید پیمان خود را نگه دارد ولی اگر ضروری دید آن را زیر پا بگذارد» بلافاصله این عبارت امام علی(ع) در نهجالبلاغه به یادم آمد که در نامه به مالک اشتر میفرمایند که «و خود را چون سپری برابر پیمانت برپا»! یعنی اگر جانت هم رفت عهدت نرود. داستان این است. ما اینجا چیزی به عنوان فریب نداریم.
این سند متاسفانه مهجور مانده است راه رهایی را باید از همین آموزهها پیدا کرد. و الا من شخصا معتقدم و قبول دارم که در نهایت هر چه بر سر مردم میآید از خودشان است. اما اگر میگوییم از خودشان است، یادمان نرود که تعهدی روی دوش عالمان و روشنفکران است.
پوپولیسم و رسانه
قطعنظر از مواردی که ژورنالیسم ما فهیمانه برخورد میکند و مقداری دقیقتر به تحلیل مسائل میپردازد و از برخوردهای هیجانی پرهیز میکند، بار عمدهای از نگاههای هیجانی، غیرحکیمانه، غیرعالمانه و غیرروشمند به مفاهیم بشری از سوی خود ژورنالیسم ایجاد شده است. یعنی اصحاب رسانههای ما عموما کسانی هستند که واکاوی مفهومی دقیقی نه از آزادی و دموکراسی دارند و نه بعضا اطلاعی از مناقشات جاری و مفهومی این دو واژه دارند. متاسفانه فرایندهای رسانهای ما روزبهروز هم ناموجهتر شده است و چندان از رسالت های روشنفکرانه و رهاییبخش رسانهای خبری نیست. اگر این عدم نگاه عالمانه، با منافع صنفی نیز همراه شود، با توجه به سختیهای زندگی اقتصادی در دوران کنونی، و در عین حال رسالت آگاهیبخشی و روشنفکری هم فراموش شود و صاحبان جراید هم بستر لازم را برای مانور آزادیخواهانه و عدالتطلبانه خبرنگاران و روزنامهنگاران ما فراهم نکنند، اینها همه دستبهدست میدهد که نهتنها مقابلهای با زمینهها و بسترهای مستعد پوپولیسم و رابطه قدرت ـ ثروت و غیره صورت نگیرد، بلکه این رابطه و ساختار بیمار تشدید هم بشود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
رهبر معظم انقلاب در دیدار هیاتی از جنبش انصارالله یمن: با قدرت در مقابل توطئه سعودیها و اماراتیها برای تجزیه یمن بایستید
بر اساس اعلام سازمان سنجش مدارس دولتی در کنکور امسال قافیه را به مدارس خصوصی باخته اند
عماد افروغ در مصاحبه با مهر از خطر ظهور پوپولیسم جدید خبر داد: نظام ایدئولوژیک بستر مناسبی برای ظهور پوپولیسم است
پویان عسگری در گفتوگو با همدلی مطرح کرد حاتمی فیلمساز است نه معلم تاریخ
«همدلی» ماجرای انحصاری شدن مرجع انتشار آمارهای اقتصادی را ارزیابی کرد دیگر اعتمادی به آمار تورم هم نیست
همدلی سخنان حداد عادل مبنی بر استفاده جریان اسلامگرا از شرایط کنونی را با جلال میرزایی بررسی کرد:
مهدی حاجتی منتخب مردم در شورای شهر شیراز به زندان و تبعید محکوم شد مسیرشـورا تا زندان
احمدخرم تفکیکِ اصلاحطلبی از اصلاحطلبان
احمدخرم تفکیکِ اصلاحطلبی از اصلاحطلبان
سیاست خارجی در ساختار قدرت