اعتماد ما و اعتماد آنها؟!

می‌گویند اعتماد ذره، ذره کسب می‌شود اما گاهی ذره ذره از بین می‌رود. در این باب و جهت پیدا کردن مصداق می‌توان انتخابات ریاست جمهوری در هر سالی که دوست دارید را به خاطر بیاورید. در انتخابات ریاست جمهوری، مردم به‌یک‌باره به کسی که بهتر از بقیه حرف زده و پته رقبای خود را بیش از دیگران روی آب می‌ریزد اعتماد کرده و او را بر مسند ریاست جمهوری می‌نشانند. یکی دو روز( اندکی بیشتر یا کمتر!) از ماجرا نگذشته، رئیس جمهور محترم بیاناتی در مایه‌های «منظور من این نبود»، «در یک دوره چهار ساله که نمی‌شود این همه کار کرد»، «شنونده باید عاقل باشد»، «حالا ما یک چیزی گفتیم.شما چرا جدی گرفتید!؟»، «چیزهایی گفتم که خوشتان بیاید»، «همه چیز دست من نیست» ،«اجازه نمی‌دهند کار کنم»،«همه تخم مرغ‌ها را در یک سبد گذاشته بودم»، « منظورم را بد متوجه شدید»، «پیش بینی عهدشکنی خارجی‌ها را نکرده بودم»، «پیش بینی عهدشکنی خارجی‌ها را کرده بودم»، «فساد داخلی بیش از دشمنان خارجی ما را از رسیدن به اهداف دور ساخته است» و برخی حرف‌های دیگر می‌زنند. با این حال، چون مردم ما زیادی خوبند و خوبی از خودشان است، به یک باره اعتماد خود را از دست نداده و امیدوارند که همه حرف و حدیث‌های بیان شده از سر ماخوذ به حیایی و شکسته نفسی آقای رئیس‌جمهور باشد. اینگونه است که با گذر عمر تدریجی دوران خوش ریاست جمهوری مردم به تدریج پی می‌برند که به سخنان بعد از ریاست باید بیش از حرف‌های قبل از برتن کردن ردای ریاست جمهوری اعتماد نمود! در انتخابات ریاست جمهوری بعدی، مردم انتظارات و خواسته‌های خود را دچار تغییر و تحول اساسی کرده و به حرف‌های داوطلبینی که «لیاقت شما بیش از اینهاست» گوش جان می‌سپارند و در دل « این بار با دفعات پیش تومنی صنار توفیر دارد» و « این با بقیه تفاوت اساسی دارد» می‌گویند.