سیمای عبوس و کسل‌کننده سیما

درباره سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران گفتنی‌ها بسیار است اما در این مجال اولا و به توفیق الهی، این یادداشت صرفا یک فتح باب خواهد بود و در ثانی، صرفا به بخش سیما از این سازمان یک نگاه بسیار گذرا اما مفید خواهیم داشت که اگر خداوند قبول فرماید از باب عمل به فرمایش رسول اکرم (ص) می‌باشد که فرمودند: المومن مراه المومن.
زمانی که دکتر لاریجانی ریاست این سازمان بی بدیل در نظام جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشتند، یکی از اولویت‌های کاری‌اش، گسترش سریع شبکه‌های صدا و سیما با عناوین و اندازه و قدر و سهم‌های متفاوت بود اما آنچه در عمل به نظر می‌رسید که تا حدودی مغفول ماند توجه اساسی به دو رکن بود؛ رکن اول اینکه بودجه چنین سازمان عریض و طویلی به یک منبع بی منتها متصل نیست و بحران‌های آتی تامین بودجه را از همان زمان یک اقتصاددان به راحتی می‌توانست پیش بینی و برآورد کند و رکن دوم، فدا شدن کیفیت بود، البته نه در همه جا، به نفع کمیت. این سیاست در زمان مدیریت ده ساله مهندس عزت الله ضرغامی بیش و کم دنبال شد با این تفاوت که به دلیل تجربه بیشتر ضرغامی از هنر سینما، با آنکه سیاست تولید آثار ماندگار و به قول صداوسیمایی‌ها فاخر، مورد توجه دکتر لاریجانی نیز بود اما این سیاست با بروز و ظهور بیشتری در دوره مهندس ضرغامی همراه شد. دوره کوتاه مدیریت دکتر سرافراز بر این سازمان عمدتا بر محور مدیریت بهینه و کاهش هزینه‌ها به دلیل بروز بحران‌های جدی در تامین بودجه قرار گرفت. با تحویل سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به آقای مهندس عبدالعلی علی عسکری که پیش از این، سال‌ها معاونت توسعه و فناوری این سازمان را بر عهده داشت خط تحول فناوری در این مجموعه بزرگ بیش از پیش دنبال شد اما متاسفانه علی‌رغم شایستگی‌های شخصی متعددی که ایشان بی‌هیچگونه اغراق و زیاده گویی از آن برخوردار است، به خصوص در این چند سال اخیر، این سازمان در بخش سیما به هیچ وجه نقش خود را آنگونه که بایسته و شایسته است بخصوص با توجه به طول و عرض و اندازه  همچنین قدرت بی‌مانند آن در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ایفاء نمی‌کند. باید توجه داشت که این جمله به معنی تایید توفیق سازمان در بخش صدا نیست که نگارنده دعب ورود به آن را فعلا ندارد و این مهم را این قلم، به دیگر عزیزان صاحب دغدغه در نظام واگذار می‌کند.
استمرار افت کیفیت تولیدات سیما در این چند سال، بسیار خودنمایی می‌کند. بد سلیقگی‌ها و نظارت‌هایی که از یک استاندارد پیروی نمی‌کند، معضل بزرگ دیگر این سازمان است. ضعف‌های بعضا فاجعه آمیز در تهیه گزارش‌های خبری، اجتماعی و نظایر آن موجب تقویت جریان ریزش مخاطب بوده است. نقش غالب در گویندگان و مجریان البته با تاکید بر برنامه‌های زنده سیما، در جهت تقویت جریان‌های فرهیختگی و هنجارهای اسلامی و ایرانی در تعاملات مردم و مسئولین نیست. فقدان شدید جذابیت‌های هنری معقول و بایسته در پخش بسیاری برنامه‌ها بخصوص در ایام مناسبتی، یک ناهنجاری بزرگ و جدی است. جریان سیاست مدیریت تبلیغات بازرگانی در سیما به باور نگارنده بیشتر شبیه به یک فاجعه است تا نوعی ناهنجاری. استفاده از ابزارها، تکنیک‌ها و راهکارهای هنری در این دنیای عجیب تصویر و صدا در سطوح بسیار پائینی در حال رقم خوردن است و سرفصل‌های متعدد دیگری که در این یادداشت مختصر مجال طرح آنها نیست اما مخاطبین محترم بدانند که ادامه طرح سرفصل‌هایی از این دست، امری کاملا بدیهی و آشکار و البته ضروری است تا این بخش مهم از نظام باور کند که این مردم به فرمایش امام راحل، ولی‌نعمتان ما هستند و به گونه‌ای سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران می‌بایست فعالیت کیفی و کمی کند که رضایت ولی نعمتان خود یعنی مردم را به دست آورد. مردمی که با ریشه عمیق فرهنگی و اجتماعی در طول هزاران سال قدمت خود، اسلام عزیز را به عنوان دین برتر و کامل به اختیار برگزیدند و همواره خدمات متقابل اسلام و ایران نقش بالنده‌ای را برای بزرگ مردم ایران رقم زده است. همین مردمی که به رهبری امام راحل قدس سرّه، جمهوری اسلامی ایران را بنیان گذاشتند و با بیعت مجدد با رهبری معظم انقلاب، همواره پاسدار حفظ حرمت‌ها و پایه‌های این دولت و نظام جمهوری بر پایه اسلام عزیز بوده‌اند. حفظ اندیشه‌های امام راحل و قرائت ایشان از انقلاب و مردم، شرط لازم در حفظ کیفیت و جایگاه صواب این سازمان در نظام جمهوری اسلامی ایران است و اگر غیر از این شد، به ایّ نحو کان، انحراف است؛ کم یا زیادش قطعا فرق می‌کند ولی در جنس انحراف بودنش هرگز.
کلام پایانی
این قلم و بسیاری دیگر از صاحبان دغدغه برای نظام اسلامی و جمهوری اسلامی ایران، نافی زحمات سازمان صداوسیما نیستند که تلاش‌های ارزشمند و موثر این بزرگ مجموعه کاملا مشهود و قابل احترام و تقدیر است اما این مهم نمی‌تواند نافی نقدهای جدی و بزرگی باشد که هم اکنون بر این مجموعه بی‌بدیل آنگونه که بدان اشاره شد، وارد است که اگر به موقع به فکر اصلاح این نقیصه‌های جدی نباشیم، حتی فردا نیز دیر است.