اهداف ترامپ با نمایش اقدام به حمله نظامی

تلاش‌هاي کاخ سفيد براي ايجاد ائتلاف نظامي ايالات متحده در تنگه هرمز به منظور اسکورت کشتي هاي تجاري و نفتکش‌ها از مرحله تهديد نظامي عليه ايران گذشته است. چرا که تهديد را مي‌توان در کاخ سفيد يا از طريق رسانه‌ها انجام داد. اما زماني که تلاش هاي عملياتي براي ائتلاف نظامي به وجود مي‌آيد اين نشان را دارد که ما اکنون وارد مرحله نمايش اقدام به حمله نظامي هستيم. اين مرحله را نبايد مرحله کم اهميت دانست. مرحله مياني يعني نمايش اقدام به حمله نظامي از مرحله ابتدايي يعني تهديد نظامي عبور کرده است. اگر شرايط به سمت بحراني‌تر شدن تحولات پيش رود، امکان دارد نمايش اقدام به حمله نظامي به خود حمله نظامي منجر شود. پس نمي‌توانيم اين گام مياني را تنها بلوف سياسي و يا حرکت نمايشي در نظر بگيريم. در گام مياني تلاش ايالات متحده آمريکا براي اقناع جامعه جهاني و افکار عمومي در خصوص هرگونه اقدام عليه بازيگر مقابل، يعني ايران است. در اين مرحله با پررنگ کردن مساله ايران‌هراسي و ناامن جلوه دادن منطقه خليج فارس و تنگه هرمز به واسطه تحرکات تهران اين گونه قلمداد مي‌شود که مي‌توان از ابزار نظامي جهت افزايش امنيت در اين آبراه مهم اقدام کرد. نمايش اقدام به حمله نظامي مبتني بر دکترين جنگ پيش دستانه، بستر و زمينه‌‌هاي يک حرکت سياسي، ديپلماتيک و رسانه‌اي را فراهم مي‌کند که نهايتا به تحريک طرف مقابل منجر شود و با تحريک وي، افکار عمومي چه در سطح داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي پذيراي حمله نظامي آمريکا به کشور هدف يعني ايران در صورت نياز، باشد و با اين واسطه هرگونه اقدام نظامي آمريکا داراي توجيه است. آمريکا با وجود تمام تلاش‌هاي خود در ايجاد ائتلاف نظامي براي محدود کردن تحرکات امنيتي ايران در تنگه هرمز و خليج فارس به سرعت وارد حمله نظامي عليه تهران نخواهد شد. بلکه تمام اين اقدامات براي پيگيري تئوري جنگ نامتعادل است. در تئوري جنگ نامتعادل دو راهبرد مطرح است، نخست آسيب پذيري آمريکا به صورت مجازي در جامعه جهاني نشان داده شود، چنانکه اين مساله در ساقط شدن پهپاد آمريکايي توسط ايران و انفعال کاخ سفيد به خوبي شکل گرفت تا به اين ترتيب در راهبرد بعدي قدرت بازيگر و کشور هدف را بسيار بزرگ تر از آن چيزي که هست نشان دهد و آن را يک تهديد جدي به جهان معرفي کند. به اين وسيله ايران براي آمريکا از چالش به تهديد تبديل مي‌شود و واشنگتن ‌مي‌تواند مشروعيت خود را براي هرگونه اقدام عليه ايران به وجود آورد. استفاده از هزينه‌هاي سياسي، ديپلماتيک و نظامي ديگر بازيگران کاربرد خود را پيدا مي کند. ساقط شدن پهپاد آمريکايي زمينه‌ تلاش‌هاي گسترده کاخ سفيد براي ايجاد ائتلاف نظامي در جهت تثبيت هژموني آمريکا در منطقه را با به کارگيري تئوري جنگ نامتعادل شکل داد. اگر آمريکا در پاسخ به اقدام ايران به يک حمله نظامي مقطعي دست مي‌زد، نمي‌توانست به اهداف استراتژيک خود در منطقه دست يابد. اما اکنون بر آن است که از ساقط کردن پهپاد خود، زمينه ها و بستر يک حضور را براي محدود کردن تحرکات ايران در منطقه خليج فارس و تنگه هرمز، البته با هزينه نظامي و امنيتي ديگر کشورها را سامان بخشد.