یادداشت

دغدغه‌هایی که به حقیقت پیوسته است
استقلال «بازیکن» ندارد، پرسپولیس «مربی»

وصال روحانی



تمام «پیش‌فرض»‌هایی که در شروع تلاش‌ تیم‌ها در ایام «پیش‌فصل» لیگ برتر وجود داشت، تقریباً صحیح از آب درآمده و عمده‌ترین این پیش‌فرض‌ها این مضمون را داشته است که؛ استقلال «بازیکن» ندارد، پرسپولیس «مربی».
استقلال البته بازیکنان جوان و رو به رشدی را استخدام کرده اما وقتی نام و اوصاف آنها را با شهرت و کارآیی جداشده‌ها قیاس کنیم می‌بینیم آبی‌ها امسال از نفرات قوی تهی و سرشار از بازیکنان متوسطند و با این نفرات شاید هر چیزی حاصل آید الا یک کوشش جدی و منجر به قهرمانی قاطع. پرسپولیس نیز اکثر قریب به اتفاق نفرات اصلی و تأثیرگذارش را حفظ کرده است و حتی چند نامدار را به ترکیب خود اضافه کرده و رجعت وحید امیری به این تیم پس از گذراندن یک سال نه‌چندان موفق در لیگ ترکیه می‌تواند فراتر از هر خرید تازه دیگری برای سرخ‌ها سودمند باشد، اما سرمربی جدید این تیم بدون پختگی لازم با تیمی برخورد کرده که همه ابزار لازم را در ظاهر برای اوجگیری مجدد دارد الا یک هدایتگر فنی که صرافت‌های لازم را مثل برانکو بشناسد.
 اگر گفته می‌شود «پرسپولیس فصل جدید» مربی ندارد، با این مفهوم و هدف است که گابریل کالدرون تا این لحظه نه صلاح و مصلحت‌ها را در کارش لحاظ کرده و نه توانسته گزینش‌هایی را داشته باشد که منجر به حفظ تمامیت فردی و گروهی پرسپولیس شود. کالدرون بارها گفته است اگر در گذشته در برخی موارد ناکام بوده به زمان‌هایی برمی‌گشته که تیم فوق‌العاده‌ای در اختیار نداشته و هر موقع جنس اهدایی به وی کارآمد بوده نتیجه گرفته است، اما او این کار را در لیگ‌هایی مثل عربستان انجام داده که شدت رقابت‌جویی در آن اصلاً به اندازه ایران نیست و هر فصلی فقط دو، سه تیم و به‌واقع دو تیم برای قهرمانی کورس برمی‌دارند و اگر امسال مثلاً الاهلی رقیب الهلال باشد، سال بعد النصر این پرچم را حمل می‌کند و فصل بعد نوبت به الاتحاد می‌رسد. در ایران طی سال‌های اخیر پنج، شش تیم در اندازه‌های قهرمانی نشان داده‌اند و هیچ نتیجه‌ای از قبل قابل پیش‌بینی نیست. درست است که پرسپولیس در لیگ‌های شانزدهم و هفدهم سایه‌ای بلند بر سر رقبا انداخت، اما در لیگ هجدهم چنان لنگید که اگر رقبایش در هفته‌های واپسین لیگ قدری استمرار بیشتر در کار خود داشتند، هت‌تریک قهرمانی سرخ‌ها حادث نمی‌شد. با این اوصاف پرسپولیس برای فصل جدید مربی هوشمندی را می‌خواست که با شناختن ظرایف، این تیم را از هرگونه چالش و «سر» خوردن بیهوده دور نگه دارد و قالب‌های موجود و قدرتمند قبلی را حفظ کند و سیاستمداری طراز اول باشد که ابتدا روح و مصلحت یک تیم قهرمان را پاسداری می‌کند، اما کالدرون در این تیم هر چیزی بوده است الا این.
آندره‌آ استراماچونی از دید اکثر کسانی که طی این دو ماه و اندی در تهران در اردوی ترکیه یا در جلسات پرتعداد تمرینی در تهران با وی طرف کار بوده‌اند، آدمی سختگیر و جدی است که حاضر است بر سر هر چیزی مصالحه کند الا اعتبار کاری‌اش و با اینکه برخی توصیه‌پذیری‌های وی و تأیید درخواست‌های مدیران استقلال برای قبول بازگشت خاطیان به تمرینات یک چهره صددرصدی و آرمانگرا را از وی سلب کرده، اما او بسیار سفت و سخت در تمرینات حاضر شده و مو را از ماست کشیده و به شاگردان جدیدش عملاً نشان داده که یا با تغییرات همسو می‌شوند و یا انتظار حضور طولانی‌مدت را در این تیم نداشته باشند. آنچه استراماچونی بر خلاف کالدرون در اختیار ندارد، بازیکنانی توانا و در اندازه‌های قهرمانی است. هیچ‌کس نمی‌گوید یزدانی، دشتی، بلبلی، ریگی، رضاوند، غلامی، تاری، خلیلی و میلاد باقری بازیکنان بدی هستند، اما آنها کلاس و سبقه‌ای را ندارند که بتوان با آن بار قهرمانی را بست و اگر شیخ دیاباته، بازیکن ذاتاً مصدوم و تقریباً تمام‌شده‌ای باشد که برخی می‌گویند ایجنت‌ها به استقلال قالب کرده‌اند، او نیز نمی‌تواند دست استراماچونی را در راه دشوار و پرسنگلاخ لیگ نوزدهم بگیرد.
اگر سرخابی‌ها در زمینه‌های فوق تفاوت‌های آشکاری دارند و یکی از ضعف مربی رنج می‌برد و دیگری از ضعف بازیکن، در یک وجه هم مشترکند و آن بدون سابقه و به‌تبع آن بدون تجربه بودن سرمربی هر دویشان در جامعه فوتبالی ایران است. برانکو به‌واسطه 10 سال کار در ایران به‌طور دقیق می‌دانست با چه چیزهایی طرف است و حرف‌های چه کسانی را باور کند و به چه کسانی بخندد و شفر نیز در فصل دوم کارش در ایران هرچند اخراج شد اما تازه شروع به درک کامل مفاهیم حاکم بر فوتبال کشور کرده بود. اینک گابریل کالدرون آرژانتینی و آندره‌آ استراماچونی ایتالیایی با یک پیشینه ذهنی و مجموعه اطلاعاتی نزدیک به صفر، فصل جدید را شروع می‌کنند و هرگز یک تورنمنت رقابتی طولانی‌مدت را در ایران تجربه نکرده‌اند و دستیاران ایرانی‌شان هم به‌دلایلی آشکار قادر به رفع نقایص آنها در این زمینه نیستند، آیا با این نقایص می‌توان به یک فصل تازه خوش‌فرجام برای سرخابی‌ها امید بست؟