اقلیت اسلام‌گرا و حکومت اسلامی

خشایار کرمی بهمنیاری‪-‬ «حداد عادل: نارضایتی کنونی جامعه برای جریان اسلام‌گرا در انتخابات پیش‌رو یک فرصت است.»
«محمد مهاجری( فعال اصول‌گرا) : آقای ‎حدادعادل در اظهارنظری عجیب گفته است: «نارضایتی کنونی جامعه برای جریان ما درانتخابات پیش‌رویک فرصت است.» اگراو این حرف را صریح پس نگیرد چه تفاوتی وجود دارد میان دیدگاه ‎نیکولو ماکیاولی و ‎غلامعلی حداد عادل؟»
بماند این حکیم‌نمای شیفته‌ دربار قدرت که به شهادت سوابق درخشان پنداری نسب از میرزا مهدی‌خان استرآبادی دارد (هم او که هر حاکمی با هر مرام و مسلکی می‌رفت و دیگری درست برخلاف او بر تخت حکومت می‌نشست، ایشان در مسند صدارت و وزارتش باقی می‌ماند)؛ اکنون به مصداق اصل ماکیاولی «هدف وسیله را توجیه‌ می‌کند» کارش به جایی رسیده است که همراهانش نیز او را ملامت می‌کنند. بر وقاحت این گفته اگر چشم ببندی و آهی بکشی این سخن لسان‌الغیب در گوش می‌پیچد که:
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت/ بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی/ گر مسلمانی از این است که حافظ(حداد) دارد/ وای اگر از پس امروز بود فردایی


اما اگر از این سخن با تساهل و تسامح هم بگذری و نادیده‌اش بگیری، این ادعای جریان همفکر او یعنی(جریان اسلام‌گرا) بودن، آن هم در سایه‌ یک حکومتی تماماً اسلامی از آن حرف‌هاست.
حکومتی که در آغاز، 98 درصد مردم به اسلامیت آن «آری» گفته‌اند بعد از چهل سال فرمانروایی مطلق به نام اسلام کارش به اینجا رسیده که عده‌ای قلیل در کانون قدرتش خود را و تنها خود را اسلام‌گرا می‌دانند.
وقتی این تاریخ چهل‌ساله را به روایت آمارهای رسمی حکومت مرور می‌کنی، می‌بینی که این جماعت، هیچ‌گاه 30درصد آرای موافق ملت را هم به‌چنگ نیاورده‌اند، اما حرف آخر‌ همواره حرف آنها بوده‌است و قدرت تصمیم‌گیری در هر حوزه‌ای ازآنِ ایشان!
اگر این سخن باور هسته‌ قدرت در این نظام سیاسی ‌است، حال باید پرسید این چه اسلام‌گرایی و چه شیوه‌ حکومتداری اسلامی ‌است که نه ملت‌های مسلمان همسایه و کشورهای خاستگاه اسلام آن را برمی‌تابند و نه بیش از 70درصد ملت تحت حکومتش آن را می‌خواهند؟ و این چرخ معیوب تا کجا خواهد چرخید؟