روزنامه همدلی
1398/05/20
همدلی از موج مهاجرت ایرانیان به خارج کشور گزارش میدهد شوق رفتن یا پای ماندن ؟
همدلی| ستاره لطفی- ایرانیان زیادی در خارج از کشور زندگی میکنند و ایرانیان زیادی نیز به مهاجرت فکر میکنند و تب و تاب رفتن به جانشان افتاده است. در واقع آنان که رفتهاند، رفتهاند و آنان که ماندهاند به فکر رفتناند.همین چند وقت پیش معاون فرهنگی شهرداری تهران از تمایل ۲۹ درصدی مردم به زندگی در کشوری به غیر از ایران خبر داد.جوادی یگانه معاون فرهنگی شهرداری تهران و استادجامعه شناسی دانشگاه تهران در توئیتر نوشت: بر اساس پیمایش وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران (۴۲۶ شهرو مرکز شهرستان با۸۲۰۰۰ نمونه در سال ۱۳۹۵)، ۲۹.۸ درصد از مردم، تمایل به زندگی در «کشوری بجز ایران» دارند.
با استناد به آمار اعلامی از سوی جوادی یگانه، اگر جمعیت ایران را 80 میلیون فرض کنیم، 23 میلیون و 200 هزار نفر ایرانیان شوق رفتن دارند. این در حالی است که موسسه گالوپ در سال 2015 آمار ایرانیانی که میل به مهاجرت از ایران داشتهاند را یک میلیون و 800 هزار نفر اعلام کرده بود. این نشان میدهد که میل به رفتن در میان ایرانیان به نسبت 4 سال قبل بیش از 12 برابر شده است.
پارسال نیز درست در همین روزها بود که برای اولین بار عضو هیات علمی موسسه مطالعات جمعیتی وزارت علوم و مدیرگروه مهاجرت پژوهشکده سیاستگذاری علم و فناوری و صنعت دانشگاه صنعتی شریف از موج جدید مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور خبر داد. بهرام صلواتی با بیان اینکه موج جدید مهاجرت به دلیل شرایط اقتصادی در راه است، گفت: با توجه به شرایط اقتصادی که پیش آمده، ممکن است عدهای ترغیب شوند که مهاجرت کنند یا آنهایی که به داخل کشور برگشتهاند، دوباره به خارج از کشور برگردند. این امر طبیعی است و به هر حال شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی هر کشور ایجاب میکند ما در طول زمان مهاجرتهای متنوع و زیادی داشته باشیم و مهم این است که ما از این پدیدهها با توجه به شرایط موجود کشورمان در چه جهتی استفاده میکنیم.
البته برای صحت سنجی افزایش تمایل به مهاجرت دیگر نیازی به آمارهای رسمی، گزارشهای میدانی، اظهارنظر مسئولان یا کنکاش خاصی نیست. کافی است به اطرافیان خود نیم نگاهی داشته باشیم، آن وقت با این واقعیت روبرو میشویم که خیلیها که امیدی برای مهاجرت دارند،به دنبال روزنهای برای رفتن هستند و بسیاری که دستشان به جایی بند نیست و شرایط زندگی و اقتصادیشان این اجازه را به آنان نمیدهد در حسرت رفتن هستند.
همچنین صفهای طولانی جلوی در برخی از سفارتخانهها و افزایش ارباب رجوع شرکتها و موسسات اعزام به خارج از کشور برشوق مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور صحه میگذارد. علاوه بر این داستان افزایش خرید خانه در ترکیه از سوی ایرانیان هم میتواند این واقعیت را نشان دهد که شوق رفتن باعث شده است که ایرانیان زندگی در کشورهای دیگر را به ماندن در ایران ترجیح بدهند و این گونه نه تنها سرمایههای معنوی و علمی بلکه سرمایههای مالی و ارزی از کشور خارج شود.
نگاهی به افزایش تمایل به مهاجرت در میان ایرانیان این سوال را در ذهن ایجاد میکند که چه اتفاقی افتاده است که ایرانیان ترجیح میدهند از خاک کشورشان دل بکنند و به کشور دیگری بروند و زندگی را از صفر شروع کنند؟ چرا دانشجویان کارشناسی تمام هم و غمشان گرفتن پذیرش از دانشگاههای خارجی و رفتن از این کشور است؟ اصولا چرا مهاجرت رخ میدهد؟
در تاریخ سیاسی مساله ترک وطن و مهاجرت را به رای دادن با «پا» تعبیر کردهاند. یعنی کسانی که از وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی کشور ناامید شدهاند و صندوقهای رای را در تغییر وضعیت موجود کشور را ناکارآمد میدانند میگذارند و میروند. اکنون شرایط در کشور ما به حدی بغرنج شده است که برخی از ایرانیان با سکوتی بلندتر از فریاد این پیام را منتقل میکنند که ما با پاهایمان رای میدهیم.
اگر تا دیروز کشور ما به عنوان کشوری نخبه فرست تحت عنوان فرار مغزها معروف بود و با پدیده مهاجرت نخبگان روبرو بود اکنون با پدیده «مهاجرت فراگیر» مواجه است. این به این معناست که فقط نخیگان نیستند که فضای کشور را برای ادامه زندگی نامناسب میدانند، بلکه این حس به افراد عادی جامعه از هر صنف و قشری نیز سرایت کرده است و قشر عادی، نخبه، مرفه، تحصیلکرده، در حال تحصیل و ... به فکر رفتن هستند.بدیهی است مهاجرت فراگیر پدیدهای به مراتب عمیقتر و دردناکتر از مهاجرت نخبهگان است و نشان از نزول امید در جامعه دارد.
امید تعریف سادهاش میشود برداشت مثبت از زندگی و داشتن چشمانداز روشن برای آینده. در نوشتهای به نقل از فردی که برای مدتی در چین زندگی کرده بود آمده است« در بسیاری از نقاط چین مردم این کشور زندگی به مراتب سختتری از مردمان کشور ما داشتند، به نحوی که توصیف محلاتاش تکان دهنده است. اما در همان محلات با سطح زندگی بسیار پست و گاه مشمئز کننده «امید» وجود داشت، چرا که نشانههای روشن تغییر را دیده بودند که چگونه محلههای کناری یا شهرهای دیگر یکی پس از دیگری بازسازی میشوند و سطح زندگی مردم بهبود پیدا میکند.»
افرادیک کشور اگر نشانههای امید را درک کنند، تغییر را به چشم ببیند و روند بهبود شرایط زندگی و نوید بهتر شدن را احساس کنند به ماندن در کشورشان امیدوار میشوند، اما وقتی نخبهها تحصیلکردهها، ثروتمندان، و کارآفرینان و همه و همه در این سفارتخانه و آن سفارتخانه برای رفتن صف کشیدهاند، یک پیام بیشتر مخابره نمیشود و آن این است که ما آینده را روشن نمیبینیم.
بسیاری از کسانی که میروند یا تمایل به رفتن دارند یک دلیل ساده دارند، آرامش روانی ندارند، چرا که مانند شهروندان بسیاری از کشورهای دیگر نمیتوانند تصویر مشخصی از ده، بیست، سی ساله زندگی شخصی و اوضاع کشور خودشان داشته باشند. به همین دلیل است عدهای مانند سلبریتیها که امکان آن را دارند که فرزندانشان را در خارج از کشور به دنیا بیاورند، ترجیح میدهند بچههایشان را در خاک دیگری به دنیا بیاورند. چون به فردا چندان مطمئن نیستند.
به باور بسیاری از کارشناسان وضعیت پرابهام و نامناسب اقتصادی مقصر اصلی این موج است. چرا که خرید خانه در کشورهای همسایه مثل ترکیه یا حتی دبی، نمیتواند یک اتفاق اقتصادی صرف باشد، بلکه وضعیت مبهم و ناروشن اقتصاد آینده کشور باعث میشود که برخی برای در امان ماندن دارایی خود به خرید ملک یا سرمایهگذاری در این کشورها راضی شوند.
در بهوجود آمدن این شرایط افزون بر مشکلات اقتصادی نمیتوان نقش و تاثیر شرایط نامطلوب محیط زیست، خشکسالیهای پیدرپی، کمبود آب و آسیبهای گسترده اجتماعی کشور را نادیده گرفت. بدون شک معضلات اقتصادی در کنار مشکلات اجتماعی و زیست محیطی، آیندهای نامعلوم و پر ابهام برای ایرانیان رقم زده است. در شرایطی که همه چیز برای مردم در هالهای از ابهام قرار دارد، عدهای از مردم به ناچار آینده خود را در آن سوی مرزها جستجو میکنند و به امید زندگی بهتر خود و فرزندانشان رنج سفر و غم غربت را به خود هموار میکنند.
نگاهی به مهاجرت ایرانیان در چند دهه اخیر
ایرانیان با واژه مهاجرت بیگانه نیستند و میل به مهاجرت در دهههای اخیر همواره در میان ایرانیان وجود داشته است. اما این میل با توجه به شرایط کشور در دهههای اخیر فراز و فرودهای زیادی را به خود دیده است.
اگر از مهاجرتهای سالهای دور چشمپوشی کنیم و مهاجرت دهههای اخیر را مدنظر قرار بدهیم به 40 سال پیش میرسیم. سالی که به دنبال استقرار نظام جمهوری اسلامی در کشور موج بزرگی از مهاجرت شکل گرفت. عده زیادی نتوانستند خود را با شرایط جدید کشور وفق دهند، چمدانهای خود را بستند و ترک وطن و دیار گفتند. شاید بتوان گفت که سال به ثمررسیدن انقلاب و یکی دو سال بعد از آن اوج مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور بود.
جنگ 8 ساله ایران و عراق نیز باعث جابجایی جمعیتی چه در داخل و چه در خارج از کشور شد و عدهای برای در امان ماندن از جنگی که بر کشور تحمیل شده بود تن به مهاجرت دادند. البته از سوی دیگر برخی از خارجنشینها با شروع جنگ برای دفاع از کشور،به ایران برگشتند و خود را به جبهههای جنگ رساندند.
بعد از جنگ و استقرار نسبی آرامش در کشور موج مهاجرتها کمتر شد. در زمان اصلاحات با توجه به فضای باز سیاسی که ایجاد شده بود حتی در مواردی شاهد مهاجرت معکوس بودیم و برخی از خارجنشینها که فضای کشور را مناسب میدیدند به سرزمین مادری خود رجعت کردند.
این ورود و خروجها در دورههای مختلف نوسان داشته است. بعد از انتخاب محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری، مجددا بازار مهاجرت به خارج از کشور داغ شد و بسیاری از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و همچنین مردم عادی اما متمکن یا تحصیلکرده که وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور را مطلوب ارزیابی نکردند، از کشور خارج شدند. در دوران احمدینژاد به دلیل آنکه فضا نامطمئن و تا آستانه جنگ پیش رفته بود، خروج از کشور افزایش یافت، ولی بعد از دولت دهم و انتخاب روحانی سرعت خروج از کشور کندتر شد و شوق آمدن برخی از ایرانیان به کشور افزایش یافت.
با شروع دولت تدبیر و امید، و شعارهای انتخاباتی که اغلب بر بهبود شرایط زندگی اجتماعی و اقتصادی کشور تمرکز کرده بود، امید را در دل اغلب ایرانیان روشن کرد. موفقیت در حوزههای مختلف در دولت روحانی در دوره اول ریاست جمهوری او بهویژه در سیاست خارجی و موفقیت در عقد قرارداد برجام باعث شد مردم آیندهای روشن را در انتظار خود ببینند و به زندگی در کشور دلگرم شوند.
اما بخت با روحانی یار نبود و با به قدرت رسیدن دونالدترامپ در آمریکا و مخالفتهای او با برجام که به خروج آمریکا از این توافق بینالمللی منجر شد، ورق برگشت و در مدت کوتاهی ارز، طلا و سکه گوی سبقت از همدیگر را ربودند و روز به روز التهاب زیستی در کشور بیشتر شود.
در شرایط کنونی کشور عدهای که توان مالی و اقتصادی به آنان اجازه مهاجرت میدهد در حال آماده کردن مقدمات مهاجرت هستند و کسانی نیز شرایط اقتصادی مناسب برای مهاجرت ندارند یا در حسرت مهاجرت به سر میبرند یا با چشمانی مضطرب نگران آینده هستند. بنابراین موج جدیدی از مهاجرت که این روزها از آن سخن میگویند نه از ترس جنگ و نه به دلیل توقع فضای باز سیاسی است، بلکه نبود امنیت مالی و نداشتن چشمانداز روشن از آینده و نبود امید است که برخی از مردم را ناچار به ترک وطن کرده است.
سایر اخبار این روزنامه
مقام معظم رهبری در پیام به حجاج بیتالله الحرام برائت از مستکبران، برائت از جنگافروزیهای آمریکاست
مصطفی مهرآیین در تبیین ملیگرایی امروز: اعراب به سمت ناسیونالیسم میروند، ایران به سمت نوگرایی دینی
همدلی از موج مهاجرت ایرانیان به خارج کشور گزارش میدهد شوق رفتن یا پای ماندن ؟
محمد قلییوسفی در گفتوگو با همدلی: شایستهسالاری را کنار گذاشتهایم
به جرم مسلمانی و به بهانه ممانعت از رشد افراطگری سرکوب مسلمانان سینکیانگ چین هر روز بیشتر میشود
«همدلی» از رکورد تورم مواد غذایی در تابستان سال جاری گزارش میدهد زیر خط بقا
نجفقلی حبیبی ضرورت انتخابات پر رای
نجفقلی حبیبی ضرورت انتخابات پر رای
در مسلمانی هم غربزدهایم
آیا ویتنام دیگری در راه است؟