روزنامه آفتاب یزد
1398/05/19
ملت ایران فداکارند
بدون شک دغدغههای مردم بر روی تفکراتشان تاثیر منفی میگذارد. وقتی در عالم سیاست و اقتصاد ، شفافیت نباشد و ناکارآمدی حاکم و مسلط باشد ؛ دغدغه سازی شروع و نگرانیهای مردم آغاز میشود و در این میان شهروندان به سکوت روی میآورند و باید سکوت این چنینی را جدی گرفت . مردم وقتی از عدم تناسب حقوق و هزینههای زندگی حرفی نمیزنند ، نشان از شدت گرفتن دغدغههای مردم است . دولتها ، تا میتوانند باید به مردمانشان برسند و موجبات راحتی و رفاه و آبادانی و پیشرفت را فراهم کنند . در این دنیایی که ما زندگی میکنیم هیچکس و هیچ نیروی خارجی به داد مردم نخواهد رسید ، الا دولتهای منتخب و خدمتگزاری که مانیفست شان خدمت به ملت است ، پس باید کارهایی را انجام داد که مردم دغدغه نداشته باشند و شاد زندگی کنند . دولتها باید بدانند وقتی مسیری را انتخاب کردند، اشتباه بود ؛ راه بازگشت همواره وجود دارد و باید بلافاصله تغییر مسیر داد و دست به اصلاحات زد و وقتی اصلاحات شروع شد ، جرات و نبوغ و قدرت نیز متولد میشود و ارزان نفروشیم اتحاد و خوشبختی و امید و شادی مردم را. دولتها باید سمبل رنج و کار و عشق به کشور و ملت باشند . به خاطر ملت رنج بکشند ، از سر رنج کار کنند و در پی کار در خدمت مردم باشند . باید متوجه این امر مهم بود ، زخمیکه تیزی زبان بر دل مردم میگذارد ، بسیار کشنده تر از زخم شمشیر است . جامعه سیاسی باید مواظب گفتار و کردارشان باشند تا دل هیچ شهروندی و با هر اعتقادی را زخمینکنند . باید کار درست را انجام داد ، وقتی کار درست انجام شد ، نمودش در جامعه فوری متجلی میشود و برای جلب اعتماد مردم نیز باید سماجت به خرج داد در غیر این صورت مردم بی اعتماد تر خواهند شد . اعتماد مثل یک پاک کن میماند که بعد از هر اشتباهی از جانب دولت کوچک و کوچک تر خواهد شد . قدر مردم را باید دانست و دغدغههای آنان را باید به نقطه صفر رساند . مردم باید در کشورشان ، حرفهایشان را بزنند . آزادانه و بدون رودربایستی ، وگرنه در جامعه ، انفعال و ناامیدی و تنهایی و بیماری و سکوت و ... حاکم خواهد شد. مردم ایران روحیه بخشیدن و گذشت و فداکاری را دارند ،ولی اتوبان ملت و دولت باید دوطرفه باشد. وقتی بخشیدی ، بخشیده میشوی و فداکاری ملت را میبینی و با ارزش ترین چیز در میان شهروندان دل و جان آنان است . وقتی آن را میبخشند ، ولی امانتدار خوبی پیدا نمیشود ،
آنگاه همه چیز فرو میریزد. دانایی و آگاهی و روشنگری را نیز در جامعه، جان دوبارهای ببخشید . جامعه ای که از روشنگری دور شود گویی مردم فقط یکبار زندگی کرده اند ، ولی وقتی آگاهی و دانایی در جامعه حاکم باشد ، مردم انگار هزاران زندگی قبل و بعد از خود را تجربه نموده اند . جامعه سیاسی باید همانند درخت برای مردم باشد . برای برخی از مردم باید ریشه باشد تا امید به زندگی در جامعه زنده بماند . برای برخی باید تنه باشد تا تکیه گاه مردم باشد و برای بعضیها باید شاخ و برگ باشد که عیوب مردم را بپوشاند و برای برخی از مردم باید میوه باشد تا طعم زندگی آرام و بدون دغدغه را به ملت هدیه دهد.
سایر اخبار این روزنامه
خودکشی ناکام ماندگان از کنکور
چگونگی توقف خط تولید پراید
دخالت بیجا
گر تو بهتر می زنی بستان بزن
گرتو بهتر میزنی بستان بزن!
برای شکلگیری عدالت آموزشی همه مدارس باید دولتی شوند
ترامپ گورباچفِ بد آمریکا شده است
نفوذ فرهنگ ایرانی در جلسهای ضدایرانی!
استعفاء زیر فشار
چرا با پراید نمیتوان خداحافظی کرد؟
توهین به خبرنگار در روز خبرنگار
مطهری: حسن روحانی از اختیارات خود استفاده نمیکند
معمای گریم
دانش آموزانی که مشقبنویس اجاره میکنند!
آیا نتیجه حذف4 صفر صفر خواهد شد
ملت ایران فداکارند
این سردردِ زَهرِماری!