روزنامه ایران
1398/05/19
تعامل داخلی و خارجی مشارکت در انتخابات را بیشتر میکند
رضوانه رضاییپور
خبرنگار
بهزاد نبوی از چهرههای شاخص اصلاحطلب اخیراً آرایش سیاسی موجود در کشور را به تندروی- میانهروی تقسیمبندی و توصیه کرده که میانهروها اعم از اصلاحطلبان و اصولگرایان و اعتدالیها در انتخابات پیش رو هم ائتلاف را ادامه دهند. با فرهاد درویشی استاد علوم سیاسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی در این ارتباط گفتوگو کردهایم. درویشی هم خطر تندروی را همچنان جدی میداند و ضمن ارائه تقسیمبندی خود از گروههای سیاسی ادامه ائتلاف را ضروری میداند. او البته تأکید دارد که کیفیت تعامل حاکمیت با گروههای سیاسی در قالب نظارت استصوابی و نحوه تعامل در سیاست خارجی مؤلفههای تأثیرگذار در میزان حضور مردم پای صندوق رأی هستند.
بهزاد نبوی از چهرههای شاخص اصلاحات در گفتوگویی، تغییر آرایش سیاسی کشور پس از سال 88 را مطرح و گفته که این آرایش به تندروی - میانهرویی تبدیل شده است. البته این دستهبندی چندان تازه نیست، اما آنجا که به موضوع تندروها بازمیگردد و از همین حیث موضوع ائتلاف را بار دیگر عنوان میکند، قابل توجه است. چقدر چنین دستهبندی را تأیید میکنید؟
هر تقسیمبندی یک امر اعتباری و نسبی است؛ یعنی متکی بر شاخصها و ملاکهای افراد است. تقسیم بندیهایی که میشود از آرایش سیاسی موجود در سطح کشور ارائه داد، سه طیف را در خود جای میدهد؛ البته این در صورتی است که بخواهیم از آن تقسیمبندی سنتی مرسوم چپ و راست یا اصلاحطلب و اصولگرا عبور کنیم و با توجه به نوع نگاهی که به قدرت و همین طور مبانی فکری که پشتوانه کار سیاسی است وجود دارد، دستهبندی را انجام دهیم.
در این تقسیمبندی طیف اول را «توسعه گرایان» نام میگذارم، یعنی کسانی که به دنبال توسعه ایران و جمهوری اسلامی هستند. مقوله ایرانیت و جمهوری اسلامی، مشارکت مردم، حاکمیت ملی و... برایشان اهمیت دارد. استخوانبندی این طیف را اصلاحطلبان تشکیل میدهند. در این طیف البته از یک طرف کسانی را هم داریم که ممکن است میانه خوشی با جمهوری اسلامی نداشته باشند اما ایران و آینده کشور برایشان اهمیت دارد و فعلاً در قالب جمهوری اسلامی موافق هستند که سرنوشت سیاسی تعیین شود و از طرف دیگر کسانی هستند که در گذشته به آنها اصولگرا میگفتیم و امروزه تحت عنوان اصولگرای معتدل یا اعتدالی از آنان نام میبرند. کسانی که مبانی فکری آنها کاملاً با اصلاحطلبان فرق دارد ولی اساس نگاهشان این است که اولاً نسبت به وضعیت موجود تغییراتی صورت بگیرد چون نیاز به اصلاح و تغییر در جامعه را احساس میکنند ثانیاً میدانند که تندروی و رادیکالیسم راه به جایی نمیبرد.
طیف دوم گرایش «محافظهکاری» یعنی حفظ وضع موجود است که درون آن هم باز گرایش هایی مانند طیف راست سنتی داریم. در این گرایش جریان تندرویی هم ایجاد شده که ذیل عنوان جبهه پایداری و جریان پوپولیستی محافظهکار قرار دارد. شاخص آنها این است که یا وضع موجود را تأیید میکنند یا اگر نیاز به تغییر در وضع موجود هم میبینند، آن دیدگاه به سمت تندروتر شدن است نه تعامل با نظام بینالملل و واگذاری اختیارات به مردم و نه اینکه انتخابات را یک مقوله واقعی برای نظام بدانند.
در چند دهه گذشته یک جریان دیگری هم به وجود آمده که اسم آن را «قدرت طلب» و «منفعت طلب» میگذارم. متأسفانه در این جریان هم از اصولگرایان میتوانیم افرادی را نام ببریم و هم از اصلاحطلبان سابق. یعنی کسانی که اصولاً برایشان امر قدرت و چسبیدن به آن ارجح است. حال به اقتضای شرایطی که فراهم می شود، ممکن است شعارهای مردمی یا برعکس شعارهای خیلی مقدس سر دهند. آنچه در زمره مسأله اصلی آنان قرار دارد، رها نکردن قدرت است که از طریق ترجیح منافع فردی و گروهی بر منافع ملی صورت میگیرد.
در این میان که جایگاه تندروها را در بین محافظهکاران تعیین کردهاید، چه نقشی در سیاست برای آنان قائل هستید؟ حرف اصلی اصلاحطلبان مبنی بر تشکیل ائتلاف بر مبنای همین موضوع است. حضور تندروها باعث شده که اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل برای کنار زدن این دسته از افراد دست به ائتلاف بزنند. در چند انتخابات گذشته شاهد این اتفاق بودهایم آیا این تصمیم توانسته به اهداف خود برسد؟ آیا باز هم شاهد چنین ائتلافی خواهیم بود؟
چند موضوع را باید از هم تفکیک کرد؛ اصولاً پدیده ائتلاف معطوف به زمان انتخابات است. در حقیقت وقتی شرایط انتخابات به وجود میآید، ممکن است که افراد یا گروههای سیاسی بخواهند حول یک یا چند موضوع با همدیگر ائتلاف کنند و البته این اقدام تاکتیکی است، ائتلاف که نمیتواند درازمدت باشد. نکته دوم که باز نباید نادیده گرفته شود این است که هر حزبی که اقدام به ائتلاف میکند نباید به معنی کنار گذاشتن اهداف و آرمانهایی باشد که براساس آنها شکل گرفته است. در واقع ائتلاف به معنای اضمحلال ماهیت یک حزب یا جریان سیاسی نیست. نکته سوم اینکه در امر سیاست نباید مطلقاندیش باشیم. با وجود اینکه هر جریانی اهداف والایی دارند اما نمیتوانند نگاه صفر و یک به موضوعات داشته باشند. گاهی امر سیاست انتخاب بین خوب و خوبتر، گاهی انتخاب بین خوب و بد و حتی گاهی بین بد و بدتر است. بر این اساس است که ائتلافها شکل میگیرند. یک گروه میفهمد که در شرایط موجود نمیتواند پیروز انتخابات باشد و میآید برای اینکه به فضای بهتری برسد ائتلاف میکند، یا برای اینکه از وقوع شرایط بدتری برای مردم پرهیز کند از اهداف خود مقداری عدول می کند. امر سیاست تکاملی است؛ نه همه یا هیچ.
بله اگر همین الان هم شرایط سال 94 حاکم باشد اصلاحطلبان باید کماکان ائتلاف کنند، یا حتی اگر اوضاع شبیه سال 96 باشد باید ائتلاف کنیم. چون در طول دوره اول ریاست جمهوری آقای روحانی پیروزی جریانی که بتواند توقفی در حرکت تندروها ایجاد کند، اصل اساسی بود. برای همین امر بود که اصلاحطلبان از دیدگاههای آرمانی خود دست برداشتند و آمدند با شخصی مانند روحانی که سابقه و خاستگاه اصولگرایی داشت اما حاضر شده بود شعارهای اصلاحطلبی را در زمره شعارهای انتخاباتی خود قرار دهد، ائتلاف کنند. گاهی وقتها از مواضع اولیه خود کوتاه میآییم تا بتوانیم پیروزیهای کوتاه مدتی را به دست بیاوریم تا پلکانی برای حرکت بعدی باشد. تنها نکتهای که میتواند مانعی برای این ائتلاف ها باشد، این نگرانی است که آیا اصلاحطلبان در شرایطی حاضر هستند دست به ائتلاف بزنند که این ائتلاف به معنای بریدن از مردم و نادیدن گرفتن آن شعارها و خواستههای اصلی مردم در هر مقطع تاریخی باشد؟ اگر این گونه باشد به هیچ وجه قابل توجیه نیست. اگر هم اصلاح طلبان گاهی اوقات از اهداف خود کوتاه میآیند باید این را به مردم توجیه کنند. بگویند که با وجود اینکه نگاهمان این است ولی در شرایط خاص به نظرمان میرسد باید مقداری اهدافمان را تعدیل کنیم.
به نظر شما الان این ائتلاف ضروری است؟
بستگی دارد، فضای انتخابات مجلس با فضای انتخابات ریاست جمهوری فرق دارد؛ چون مختصات خاص خود و تنوع بیشتری دارد. در انتخابات ریاست جمهوری امکان دوقطبی یا سه قطبی شدن، وجود دارد. ولی در فضای انتخابات مجلس مسائل قومی و محلی غلبه پیدا میکند. باید دو متغیر را در نظر بگیریم. یکی نوع برخورد حاکمیت با انتخابات است. یعنی اینکه آیا میخواهد یک فضای سیاسیبازی را ایجاد کند و همه گرایش ها و جریان ها بتوانند گزینههای خود را معرفی کنند یا خیر؟ پاسخ به این سؤال با پارامتر بسیار مهمی روبهرو است که به آن نظارت استصوابی میگویند. باید دید که این نظارت چقدر میخواهد تنگ یا باز باشد. البته نکته تأثیرگذار دیگر در انتخابات آینده روابط ایران در نظام بینالملل است. باید دید تا زمان انتخابات، شرایط سیاسی داخلی و بینالمللی به چه سمت و سویی خواهد رفت. آیا به سمت تهاجم حرکت کرده و فشارها بیشتر خواهد شد یا به سمت تعامل و گشایش سیاسی خواهیم رفت. این دو، پارامتر مهمی در میزان مشارکت مردم در انتخابات است. هرچقدر تعامل بیشتری از لحاظ برخورد حاکمیت با نامزدها داشته باشیم و هرچقدر که تعامل بینالمللی بهتری حاکم باشد، امکان مشارکت مردم بیشتر خواهد بود. تجربه تاریخی چند دهه گذشته نشان داده که هرچقدر مشارکت بیشتر بوده، شانس پیروزی اصلاحطلبان هم بالاتر رفته است.
از این منظر به نظر میآید از یک طرف اصلاحطلبان نیازمند حضور مردم در انتخابات هستند و از سوی دیگر کل نظام سیاسی و حاکمیت در شرایطی که فشارهای بینالمللی به اوج خود رسیده برای اینکه پشتوانه مردمی خود را به جهانیان اثبات کند نیاز به مشارکت بیشتر مردم دارد. برای همین امر باید به مردم نشان دهد که حاضر به شنیدن صداهای مختلف است، حاضر به تأیید صلاحیت نامزدها از جریانهای سیاسی مختلف است. حاکمیت و جریان اصلاحطلب در اینجا به یک نقطه مشترکی می رسند و آن اینکه کاری کنند که مشارکت مردم در انتخابات بیشتر شود.
شما به موضوعی اشاره کردهاید که از دست جریانهای سیاسی خارج است؛ یعنی همان بحث نظارت استصوابی. از همین الان سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرده که فرش قرمز برای کسی پهن نمیکنیم. این مورد چطور قابل حل است؟
امر سیاست بشدت تابع شرایط روز است. اینکه چه تصمیمی در مورد تأیید یا رد صلاحیتها گرفته شود چیزی نیست که زود بتوان در مورد آن با قاطعیت صحبت کرد. حتی نمیتوان گفت که چه کسانی میتوانند در مورد آن حرف بزنند. موضوع نحوه مواجهه حاکمیت با مسأله تأیید صلاحیتها چیزی بالاتر از تصمیم شورای نگهبان است. اگر این مسأله حل شود آن نهادها و مسئولان هم در همین روند قرار خواهند گرفت.
شما به مشارکت مردم هم اشاره کردید. این موضوع تاکنون باعث نگرانیهای زیادی شده است. از سوی دیگر با توجه به اینکه با کم شدن مردم در انتخابات، احتمال پیروزی اصولگرایان هم بیشتر است، ممکن است که این جریان به دنبال چهرهای مانند احمدینژاد برود؟ با توجه به دیداری که محمدباقر قالیباف با رئیس دولتهای نهم و دهم داشتهاند چقدر این احتمال را زیاد می دانید؟
در شرایط انتخاباتی ترکیب هرکدام از دو جریان سیاسی، به ترکیب طرف مقابلش بازمی گردد. اگر اصولگرایان در روزهای منتهی به انتخابات خیالشان راحت شده باشد از اینکه امکان رسیدن به لیست واحد برای جریان اصلاحطلب دشوار خواهد بود، با آزادی عمل بیشتری به این سمت تعیین لیست می روند. حال هرکدام از آنها که رأی بیشتری دارند وارد میدان میشوند ولو اینکه مطمئن هم باشند که تعداد مشارکت کنندگان پایین باشد. ولی در صورتی که اصلاح طلبان حضور داشته باشند دیگر شاهد تنوع لیست اصولگرایان یا محافظهکاران نخواهیم بود. چرا که آنها می دانند که نتیجه را واگذار خواهند کرد. اما به هرحال شرایطی دارد که بستگی به روزهای منتهی به انتخابات است و الان نمی توان با قاطعیت حرف زد. الان مشکل، بی تحرکی بدنه اصلاحطلبی است؛ از یک طرف در خط رهبران سازهای مختلف کوک میشود و از طرف دیگر چون کار خاصی انجام نگرفته است، مردم را نسبت به حضور در انتخابات سرخورده یا بلاتکلیف کردهاند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
ما تیم خوشحالی هستیم
کارگردانان مشغول کارند
فرانسه: برای کاهش تنش ها نیازی به مجوز نداریم
نورافکن مالیاتی بر حسابهای بانکی
جایزه وومکس 2019 برای کیهان کلهر
تصمیمسازیها از حصار مرکز در بیاید
هیچگونه بریز و بپاش قابل قبول نیست
400 دشت ممنوعه آبی داریم
صندلیهای خالی رشته ریاضی بهخاطر نبود بازار کار
گام دوم دولت برای رسمیت بخشیدن به صنعت ماینینگ
تعامل داخلی و خارجی مشارکت در انتخابات را بیشتر میکند
تمامیت ارضی یک کشور، تمامیت ذهنی یک ملت
فرار مالیاتی چرا و چگونه؟
حکایت آن «طرقه» که طلوع خورشید را گذشت
بازدید سرزده و متفاوت شهردار تهران از روزنامه ایران
پیروزی تیم ملی والیبال مقابل کوبا