روزنامه ابتکار
1398/05/17
روزنامهنگاری چه تاثیری بر زندگی روزنامهنگاران دارد؟ دیدن به وقت نبودن
فاطمه امینالرعایاهر سال مصادف با روز خبرنگار، گزارشهای متعددی درباره روزنامهنگاران و خبرنگاران نوشته میشود، گاهی از گافهای خبری مینویسند و گاهی از کارآمد نبودن انجمن صنفی و... اما فارغ از تمام تلخیها و شیرینیهای روزنامهنگاران، شاید بهتر باشد از زاویهای کلیتر به روزنامهنگاران نگاه کرد. روزنامهنگاری جزو مشاغل سخت به حساب میآید. روزنامهنگار هر روز در معرض بمباران اخبار خوب و بد است، هر روز با استرس و فشار روانی دست به گریبان است، روزنامهنگاران و خبرنگاران گاهی باید در میادین جنگ اخبار را منتقل کنند، برای روشن شدن جامعه به نقاطی سفر کنند که کمتر کسی حاضر به سفر به آنجا است و... همه این موارد زندگی او را به عنوان فردی از اعضای جامعه تحتالشعاع قرار میدهد. به همین بهانه با بهمن احمدی عمویی، روزنامهنگار، گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
روزنامهنگاران و خبرنگاران، هر روز مجبورند با حجم بسیار زیادی از اخبار روبهرو باشند. این اتفاق چقدر بر زندگی روزنامهنگاران تاثیرگذار است؟
چون در ایران روی روزنامهها سرمایهگذاری خوبی صورت نگرفته و صاحبان روزنامهها و مدیران مسئول هزینههای لازم را انجام نمیدهند، تعداد روزنامهنگارانی که در روزنامهها مشغول به کار هستند، بهنسبت بسیار کمتر است. بنابراین هر خبرنگار موظف است حوزههای متعددی را پوشش دهد و لاجرم باید خبرهای متنوعی را بخواند تا هم از روزنامههای رقیب جا نمانند و هم اطلاعاتشان درباره سوژههای مورد بررسی بالاتر رود. اما اتفاقی که رخ میدهد باعث میشود این روزنامهنگاران فرصت لازم برای بازسازی مجدد خود نداشته باشند. روزنامهنگاران نیاز به مطالعه دارند. نیاز دارند تا در اوقات فراغت خود فیلم ببینند و در گروهها و گعدههای مختلف حضور پیدا کنند تا توان علمی خود در حوزه کاری را بالا ببرند و کار با کیفیتتری ارائه دهند. متاسفانه عدم سرمایهگذاری صاحبان روزنامهها (چه دولتی و چه خصوصی) در این حوزه باعث میشود که روزنامهنگار سطحی شود و خودش را درگیر همین خبرها کند که منتج به جزیرهای شدن خبرنگار میشود. در این حالت خبرنگار از آنچه در حوزهاش اتفاق میافتد. چون روابطمان محدود میشود، جزیرهای میشویم و تنها خبرهای یکدیگر را میخوانیم و خبرهای یکدیگر را بازتولید میکنیم چون فرصتی برای پردازش خبر نداریم. وقتی حداکثر دو خبرنگار باید برای یک صفحه در روز مطلب تولید کنند، تنها کپی پیست کردن هم کار سختی است! این اتفاق در وهله اول به خبرنگار ضربه میزند.
تاثیر دیگر این اتفاق بر روزنامهنگاران این است که نمیتواند مسائل حوزه خود را به خوبی بررسی کند و به مخاطب انتقال دهد. درنتیجه مخاطب احساس میکند، آنچه را که نیاز دارد، در اختیارش قرار نمیدهد و به سراغ رسانههای دیگر میرود و این بزرگترین ضربهای است که از صاحبان روزنامه و سرمایهداران به روزنامهنگاران وارد میشود.
خبرنگاران بهجز اینکه باید خبرهای مرتبط با حوزه کاری خود را مطالعه کنند، فراخور شغلشان به نسبت افراد دیگر جامعه با اخباری که از قضا چندان هم مثبت نیستند در ارتباط هستند. این اخبار منفی چه تاثیراتی بر سلامت روانی روزنامهنگاران میگذارد؟ روند عادی زندگی روزنامهنگاران به عنوان عضوی از جامعه به دلیل این اتفاق دچار چه تحولاتی میشود؟
رویارویی هر روزه خبرنگاران با اخبار مانند این است که در محیط ایزوله پراسترسی زندگی کنید و هر روز هم این فضا را تشدید و بازتولید کنید. ما در فضایی زندگی میکنیم که گاهی اخبار و اتفاقاتی که در فضای عمومیاش منعکس میشود به دلیل برخی ناکارآمدیها چندان مثبت نیست. وقتی هر روز، روزی چند بار در معرض این اخبار باشید که بیشترشان ناشی از ناکارآمدی است، فرد دچار یاس، سرخوردگی و افسردگی شدید میشود. روانشناسان به افرادی که در شرایط نامناسب روحی قرار دارند، توصیه میکنند که از محیط استرسزا دوری کنند، اما روزنامهنگار با همین شرایط هر روز با محیطی پراسترس درگیر است و هر روز آن را بازتولید میکند. طبیعی است که بسیار بیشتر از مردم عادی دچار یاس و افسردگی شود و به این نتیجه برسد که تمام آنچه که مینویسد هیچ بازخوردی از سوی مقامات و مدیران و همچنین از سوی مردم عادی ندارد. این اتفاقات مدام تکرار میشود و گاهی هم به صورت احمقانه و ابتدایی بازتولید میشود.
یکی از بزرگترین مشکلات روزنامهنگاران در کشور پایین آمدن سطح انتقادپذیری است. روزنامهنگار هر چه که بنویسد به کسی برمیخورد و عواقبی برای او دارد. از سوی دیگر با توجه به شرایط موجود روزنامهنگاران امنیت شغلی چندانی ندارد. احساس عدم وجود امنیت کافی برای خبرنگاران و روزنامهنگاران آنها را در زندگی شغلی و شخصی دچار چه مشکلاتی خواهد کرد؟
از روزی که روزنامه در ایران شکل گرفته است، همواره با این مشکل دست به گریبان بودهایم. قدرت در ایران متمرکز است و منافع زیادی در راس قدرت وجود دارد. از آنجا که اولین هدف روزنامهنگاری آگاه ساختن مردم نسبت به وضعیت موجود است، طبیعی است کسی که چنین شغلی دارد، در معرض خطر از سوی صاحبان قدرت هستند. این صاحبان قدرت میتوانند در دولتها یا خارج از دولتها باشند. ما در تاریخ خود شاهد بودیم که خبرنگارانی بهای کارشان را با جان خود پرداخت کردهاند یا با فشارهای روحی و روانی شدید روبهرو بودهاند. به جز روزنامههای دولتی، روزنامهنگاری وجود داشته باشد که با این تصور بخوابد که فردا میتوانم به راحتی بر سر کار دیروزم بازگردم و هر روز میتواند این ناامنی شغلی را حس کند. زندگی در ناامنی شغلی باعث پدید آمدن استرس و ناراحتی خواهد شد و فرد را دچار روزمرگی میکند، مثل آنچه که بر کارگر فصلی میگذرد. کارگر فصلی نمیتواند برنامه درازمدتی داشته باشد، نمیتواند برای آینده تصمیمگیری کند. خبرنگارهای ما هم درنهایت به همین وضعیت کشیده میشوند و زندگی برایشان سخت میشود.
یکی دیگر از دغدغههای روزنامهنگاران که با امنیت شغلی آنها هم گره خورده است، موضوع تامین مالی است. خبرنگاری حتی در کشور خودمان هم جزو مشاغل سخت محسوب میشود، اما آنچه از لحاظ اقتصادی شاهدش هستیم، وضعیت نهچندان مناسب خبرنگاران و روزنامهنگاران است. این وضعیت نابسامان روزنامهنگاران را به چه چالشهایی میکشاند؟
خبرنگاری که خودش امنیت شغلی ندارد و از لحاظ مالی تامین نیست مثال همان مثل «کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد» است. من نمیگویم که ما به عنوان روزنامهنگاران ایرانی حتما باید در وضعیت اقتصادی خیلی خوبی باشیم اما باید حداقلهایی وجود داشته باشد که با اتکا به آنها خبرنگار فرصت مطالعه، تفکر و برنامهریزی داشته باشد. خبرنگار باید بتواند بعد از چند سال در حوزه تخصصیاش کارشناس شود و به تصمیمسازان بخش دولتی و خصوصی مشاوره بدهد اما این اتفاق نمیافتد چون ما گرفتار روزمرگی هستیم. درست است که ما به عنوان مشاغل سخت شمرده میشویم اما سرمایهگذار باید این نکته را لحاظ کند. اشتباهی که خود ما روزنامهنگاران هم دچارش هستیم این است که این بار را به گردن صندوق تامین اجتماعی میاندازیم درصورتی که چندان ربطی ندارد. صاحبان روزنامه طبق قانون در درجه اول باید شرایط سختی کار را از بین ببرند یعنی استرس و فشار روانی خبرنگار را از بین ببرند، پس لازم است حقوق بیشتری بپردازند و همکاران بیشتری در روزنامه استخدام کنند و اوقات فراغت بیشتری فراهم کنند و... بنابراین بخشی از این ماجرا بر عهده سرمایهگذار است. اما بخش دیگر به وضعیت اقتصادی کلان کشور بازمیگردد. باید بدانیم گاهی برخی از سرمایهگذاران روزنامهها کمکاری میکنند و متاسفانه ما روزنامهنگاران فریب میخوریم و دولت و وزارت کار را مقصر میدانیم.
روزنامهنگاری که با این حجم از مشکلات روبهرو است، نه امنیت روانی دارد و نه امنیت شغلی و اقتصادی آیا میتوانند منعکسکننده مشکلات کشور باشد؟
نه واقعا نمیتواند. وقتی روزنامهنگار فرصت مطالعه و تحقیق نداشته باشد به فردی سطحی تبدیل میشود و اطلاعاتی را منعکس میکند که بارها و بارها به شیوههای گوناگون منتشر شدهاند. بنابراین این اخبار بازخوردی ندارد و مخاطبان روزنامهها روز به روز کاهش پیدا میکنند. ما نیاز داریم که روزنامهنگاری تحلیلی، تحقیقی و میدانی را گسترش دهیم اما این کار نیاز به سرمایهگذاری دارد. روزنامهها باید به روزنامهنگاران اعتماد کنند و سرمایهگذاری بیشتری کنند تا روزنامهنگاران گزارشهای تحلیلی بنویسند تا به دنبال آن اعتمادبهنفسشان بالاتر رود و بتوانند رسالت خود را انجام دهند و تاثیرگذارتر باشند. وقتی این شرایط مهیا نشود، مقام مسئول به راحتی میتواند آمار اشتباه بدهد و از پاسخ به سوال فرار کند. ما در شرایط نامناسب کار میکنیم.
با همه این اوصاف، آیا روزنامهنگاری که سالها در این شغل فعالیت کرده، میتواند روزی روزنامهنگار نباشد و خوشحال باشد؟
متاسفانه ضرورتهای زندگی گاهی فرد را مجبور به برخی تصمیمات میکند. وقتی فردی مسئولیت فردی و اجتماعی در مقابل خانواده دارد، طبیعی است که گاهی مجبور میشود از برخی علایق عبور کند. باید کمی واقعبینانه نگاه کنیم، گاهی ساختار شما را وادار به تغییر شغل میکند، مثل همه مشاغل دیگر و این امری اجتنابناپذیر است.
سایر اخبار این روزنامه
بازرس وزارت دفاع آمریکا از تقویت هستههای داعش در عراق و سوریه خبر داد
رد پای احیای داعش
محمدرضا ستاری
ماجرای تلخ افغانستان
بیچاره این قلم
«ابتکار» از تلاش اصولگرایان برای به دست آوردن سبد رای احمدی نژاد گزارش میدهد
مطرود دیروز، محبوب امروز
روزنامهنگاری چه تاثیری بر زندگی روزنامهنگاران دارد؟
دیدن به وقت نبودن
رهبر انقلاب در دیدار مدالآوران المپیادهای علمی و اعضای تیم ملی والیبال جوانان:
به نخبگی قانع نباشید
معاون اول رئیسجمهوری:
از اختیاراتم راضی هستم
موفقیت بزرگ زنگنه و چشم بسته منتقدان
رئیس قوه قضاییه:
حمایت جدی ما از فلسطین برای استقلال مردم و آزادی فلسطین است
تفاوت بنیادی ایران و آمریکا در مواجهه با تروریسم