روزنامه ابتکار
1398/05/17
محمدرضا ستاری ماجرای تلخ افغانستان
دیروز انفجار یک خودروی بمبگذاری شده در کابل، بیش از 150 کشته و زخمی برجا گذاشت. انفجاری که طالبان بلافاصله مسئولیت آن را به عهده گرفته و اعلام کرد که هدف از این اقدام تروریستی، حمله به یک مرکز جذب نیروهای افغانستانی بوده است. تنها در ششماهه نخست سال جاری میلادی نزدیک به چهارهزار نفر از مردم افغانستان قربانی خشونت و اقدامات تروریستی شدهاند؛ امری که بخش قابل ملاحظهای از آن با مسئولیت گروه طالبان صورت گرفته؛ گروهی که اکنون در هفتمین دور از مذاکراتشان با آمریکا در دوحه قطر، اعلام کرده بر سر حضور نیروهای خارجی در خاک افغانستان به اجماع رسیده و احتمالاً طی روزهای آینده توافق صلح را با آمریکا امضاء خواهند کرد.سوال این است که در وضعیت کنونی افغانستان ماجرای صلح طالبان با آمریکا چه ضرورت و پیامدهایی خواهد داشت؟ آنها به کرات اعلام کردهاند که دولت کابل را به رسمیت نمیشناسند. اقداماتشان در به خاک و خون کشیدن مردم عادی نیز نیاز به اما و اگر و کنکاش چندانی ندارد. حالا هم در فاصله دو ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری، به طور علنی تهدید کردهاند که مانع برگزاری انتخابات خواهند شد.
نیاز به توضیح ندارد که با ناکارآمدی و ضعف دولت کنونی و ازهمگسیختگی ملی در افغانستان، به محض خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، طالبان احتمالاً کل افغانستان را خواهد بلعید. نه اینکه که آمریکاییها حافظ صلح و امنیت در افغانستان هستند و خلا ناشی از حضورشان کشور را از هر زمان دیگری بیثباتتر خواهد ساخت، بلکه منظور این است که نحوه کنش ایالات متحده پس از 18 سال حضور در افغانستان کار را به جایی رسانده که علاوه بر مشروعیت بخشیدن به طالبان، برآیند کارشان در بزنگاهی حساس افغانستان را تحویل این گروه خشن خواهد داد. گروهی که بنا بر شواهد موجود نفوذ قابل ملاحظهای را در اقصی نقاط کشور به خصوص مناطق روستایی دارد. از سوی دیگر علاوه بر مشکلات داخلی و معضل طالبان، اکنون بلای داعش هم بر سر مردم مظلوم افغانستان نازل شده است. در واقع وضعیت این روزهای افغانستان بیشباهت به وضعیت سالهای خروج نیروهای شوروری از این کشور نیست. زمانی که پس از یک دوره جنگ داخلی، گروه طالبان توانست با ساقط کردن دولت نجیب، حکومت وحشت خود را بر کل کشور تسری دهد.
در شمایی دیگر، سرنوشت افغانستان گویا تکرار تلخ ماجرای حضور آمریکاییها در سایر نقاط دنیاست. پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا هر جا که حضور نظامی داشته، با ترک منطقه موجی از وحشت و کشتار و بیثباتی دامنگیر مردم این کشورها شده است. کره، ویتنام، کامبوج، گواتمالا، نیکاراگوئه، عراق و بالاخره افغانستان شواهدی مستند از این طرح مسئله هستند.
موضوع این است که هرچند طالبان جزئی از واقعیت افغانستان محسوب میشود و نمیتوان آن را انکار کرد، اما چرا در طول نزدیک به 18 سال گذشته هیچ اقدامی در حلوفصل سیاسی و اجتماعی معضل طالبان در افغانستان صورت نگرفته. تنها تا بوده موضوع مبارزه با تروریسم، جنگ و زدوخوردی مطرح بوده که به غیر از چهلسال جنگ داخلی و قربانیشدن هزاران انسان بیگناه نتیجه دیگری در بر نداشته است. در چنین شرایطی که آمریکا افغانستان را به طور رسمی به طالبان تحویل خواهد داد و مطمئناً از دولت کابل برای مهار این ماشین خشونت کاری ساخته نیست، آیا طالبان از مشی افراطگرایانه خود دست برمیدارد؟ پاسخ یقیناً یک خیر قاطعانه است؛ زیرا وقتی این گروه ناچار به ساختن وجههای ظاهری حداقل در مذاکرات پیشرو است، این حجم از کشتار و خشونت برآیند ماجراست، چه برسد به آنکه پس به رسمیت شناخته شدن، قدرت را نیز قبضه کنند.
پس حالا که افغانستان به سوی سرنوشت تلخ خود گام برمیدارد و سکوتی خائنانه در قبال تحولات آن حکمفرماست، انتظار فریادرسی به مردم مظلوم این کشور که پیشکش، اما همسایگان افغانستان بدانند که جبر تاریخ اجازه نمیدهد خانه همسایه بسوزد و ویران شود اما تبعات و پیامدهای آن متوجه آنها نباشد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
بازرس وزارت دفاع آمریکا از تقویت هستههای داعش در عراق و سوریه خبر داد
رد پای احیای داعش
محمدرضا ستاری
ماجرای تلخ افغانستان
بیچاره این قلم
«ابتکار» از تلاش اصولگرایان برای به دست آوردن سبد رای احمدی نژاد گزارش میدهد
مطرود دیروز، محبوب امروز
روزنامهنگاری چه تاثیری بر زندگی روزنامهنگاران دارد؟
دیدن به وقت نبودن
رهبر انقلاب در دیدار مدالآوران المپیادهای علمی و اعضای تیم ملی والیبال جوانان:
به نخبگی قانع نباشید
معاون اول رئیسجمهوری:
از اختیاراتم راضی هستم
موفقیت بزرگ زنگنه و چشم بسته منتقدان
رئیس قوه قضاییه:
حمایت جدی ما از فلسطین برای استقلال مردم و آزادی فلسطین است
تفاوت بنیادی ایران و آمریکا در مواجهه با تروریسم