گزارش همدلی برای مناسبت امروز که «روز خبرنگار» است حال ما خوب است، اما تو باور نکن

در حالی روز خبرنگار از سوی مسئولین گرامی داشته می‌شود که خبرنگاران متهمان شماره یک نزد دولت و حاکمیت هستند
همدلی| جواد شمس ـ تقویم خورشیدی روز 17 مرداد را به نام خبرنگاران ثبت کرده است. بهانه این اتفاق شیرین، حمله تلخ و تروریستی طالبان در سال 1377 به کنسول‌گری ایران در مزارشریف افغانستان است که به شهادت محمود صارمی، خبرنگار ایرنا منجر شد. به هر حال، بیست‌ویک سال است که روز خبرنگار گرامی داشته می‌شود؛ اما خبرنگاران همیشه در تیررس تهمت و افترای ایجاد چنددستگی، رواج اختلاف و عامل تضاد و شکاف هستند، تهمت‌هایی که هیچ‌گاه به اثبات نمی‌رسد؛ اما دیوار کوتاهشان این فرصت را به فرصت‌طلبان می‌دهد تا در توجیه ناکارآمدی خود، در میان خبرنگاران به قشر خبرنگار بتازند؛ ولی تواضع، معصومیت و مظلومیت‌ اصحاب رسانه، سبب نمی‌شود که رسالت و ماموریت خود را فراموش کنند؛ ماموریتی که در پیام‌آوری و آگاهی‌بخشی جامعه خلاصه می‌‌شود. خبرنگاران حتی تهمت‌های ناروا به خود و دیگر خبرنگاران را نشر می‌دهند تا روند اطلاع‌رسانی به صورت کامل انجام شود.
جایگاه خبرنگاران در جامعه امروز ایران
خبرنگاران در حالی در زبان مسئولین محترم شمرده می‌شوند که در عمل جایگاهی در عرصه تصمیم‌سازی ندارند و توان و ظرفیت دانش و آگاهی و تجربه آنها نادیده گرفته می‌شود. به‌تازگی فهرستی از خبرنگارانی که در نهادهای دولتی و یا دستگاه‌های حکومتی پست گرفته‌اند منتشر شده است که ردیف آن به عدد 27 می‌رسد و این در قبال در حدود دو هزار خبرنگار حرفه‌ای کشور رقمی ناچیز محسوب می‌شود و نمی‌توان با استناد به آن اعلام کرد که حوزه سیاسی و اجتماعی ایران، از دانش و تجربه انباشته خبرنگاران به نحو مطلوب استفاده بهینه می‌کند.


در نقطه مقابل، جامعه اما احترام ویژه‌ای برای قشر خبرنگار قائل است. مردم با دانستن نقش خبرنگاران، این گروه از جامعه را تکریم می‌کنند و در حقیقت چون خبرنگاران مورد اعتماد و وثوق عمومی هستند، هنوز شاهد حیات جریان رسانه و خبرنگاری هستیم. شاید بخشی از احترام جامعه به خبرنگاران، ناشی از تقابل با نهادهای دولتی و حاکمیتی باشد که اعتراض و مخالفت خود با آنان را در دفاع از خبرنگاران می‌جویند. همان مبارزه مدنی که خبرنگاران در طول تاریخ معاصر آن را آموزش داده‌اند تا از توتالیته شدن جامعه جلوگیری کنند. قدرت قلم، همان چیزی است که در خط قبلی آن را خواندید.
خبرنگاری نوین، فرصت یا تهدید؟
این روزها هر موبایل یک رسانه و هر کاربر موبایل یک خبرنگار است. این کوتاه‌ترین و موجزترین تعریف از واژه تازه متولدشده «شهروندخبرنگار» است. شهروندخبرنگاران همان مردم میان ما هستند که با استفاده از پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی، فضای مجازی را به بستر اطلاع‌رسانی‌های خبری و نیز بیان تحلیل‌ها و تاویل‌های شخصی در خصوص مسائل متعدد تبدیل کرده است.
ظهور پدیده شهروندخبرنگاران، برخی از بدنه خبرنگاران را نگران این موضوع کرد که نکند دیگر جایی برای فعالیت‌ آنان نباشد و آیا اقبال مردم به رسانه‌های مکتوب سنتی (روزنامه و خبرگزاری) همچنان پایدار خواهد بود؟ هنوز هم نمی‌توان به قطعیت به این پرسش پاسخ داد.
مردم بعد پدیدار شدن رسانه‌های نوین (برای نمونه همان موبایل‌ها و فضای مجازی) و به نوعی تبدیل شدن به خبرنگار، متوجه سختی‌ّهای کار خبرنگاری شده‌اند و به آن پی برده‌اند. محدودیت‌های اعمالی از سوی نهادهای حاکمیتی، صاحبان آگهی و قوانین نانوشته در رسانه‌های سنتی، معادل فیلترینگ و محدودسازی پهنای باند در فعالیت در فضای مجازی است.
تلاش‌های متعدد برای یافتن سوژه‌های مخاطب‌پسند در عین حال که قداست کار روزنامه‌نگاری را حفاظت کند، عقب نماندن از به‌روز و برخط بودن، جا نماندن از سوژه‌های ناب و شاذ، خبرخوری نکردن و ... همه مشکلاتی است که همه مردم عادی در فعالیت‌های عادی خود در فضای مجازی با آن روبرو شده‌اند. اما همین تکنولوژی‌های نوین خبرنگاران را مجبور به به‌روزرسانی اندیشه‌ها و نوع فعالیت‌هایشان کرده است. خبرنگاران تا همین چند سال پیش کافی بود تا چگونه نوشتن را بلد باشند؛ اما امروز دیگر باید بتوانند با نرم‌افزارهای متعدد بسیاری در حوزه‌های مختلف نگارش تا طراحی و عکاسی و فیلمسازی کار کنند تا بسته‌های خبری خود را کامل به مخاطبان برسانند. بنابراین بروز پدیده شهروندخبرنگاری، فرصتی شد برای اعتلای توانمندی‌های شغلی خبرنگاران.
خبرنگار ایرانی و آزادی بیان
ممیزی هم‌راه و هم‌نشین همیشگی خبرنگار است. چه مطالب و مصاحبه‌هایی که بعد از تنظیم و ساعت‌ها وقت گذاشتن برای تهیه آن، با یک پیامک از این نهادها جایی بهتر از سطل زباله نیافته‌اند. در کنار آن باید به خودسانسوری رسانه‌ها و خبرنگاران هم اشاره کرد که نیازی به ابلاغیه و اطلاعیه نیست. شرح آن هم بماند برای اصحاب رسانه که خود می‌دانند و خودشان. در عین حال فضای انتقاد نیز باز است و بویژه بعد از دولت اصلاحات که فضای باز سیاسی در جامعه حاکم شد، دست خبرنگاران برای نقد بازشد ، هرچند که مشی دولتهای اصلاحات و اعتدال در مورد آزادی اطلاع رسانی و نقد همواره از سوی گروههای فشار مورد تعرض و تحدید قرار گرفته است و به همین دلیل هم براساس سازمان گزارشگران بدون مرز ایران از نظر وضعیت آزادی بیان در سال2019 در جایگاه ۱۷۰‌ام قرار گرفته است.نابردباری وعدم تحمل نقش رسانه ها و برخورد های سلیقه و فقدان حمایت های حقوقی لازم سبب شده برخی از همکارانمان بجای تحریریه در بازداشت و زندان بسر ببرند.
معیشت خبرنگاران
خبرنگاران در کنار ممیزی‌ها و قوانین نانوشته تحمیلی، مانع و معضل اصلی فعالیت خود را تامین نشدن نیازهای معیشتی عنوان می‌کنند. خبرگزاری میزان سال گذشته در همین روز که تلاطم اقتصادی آغاز شده بود و ارزش مالی به بک سوم کاهش یافت، با طرح سوال پرمعنای خود نوشت: «خبرنگاران جز اقشار پردرآمد کشور محسوب می‌شوند؟ خبرنگاران در ایران عموما حقوقی از ۹۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون دریافت می‌کنند! با توجه به اینکه برخی از رسانه‌ها برای جریان‌سازی در برهه‌ای خاص ایجاد می‌شود و یا ممکن است حامی رسانه یا نخواهد و یا نتواند حمایت خود را ادامه دهد که این اتفاق منجر می‌شود تا یا رسانه تعطیل شود و یا رسانه نیرو‌های خود را تعدیل کند! در چند ماه اخیر [این گزارش 17 مرداد 97 منتشر شده بود] ‌رسانه‌های متعددی به خاطر بازداشت حامی مالی‌شان به خاطر تخلفات مالی تعطیل شدند و یا به صورت نیمه‌تعطیل درآمدند! با توجه به این موضوع امنیت شغلی در این حرفه چیزی شبیه شوخی است و ممکن است خبرنگاران مجبور باشند تا چندماه از پس‌انداز خود هزینه‌ها را تامین کنند!» البته با احترام به خبرگزاری میزان، اگر خبرنگار پس‌اندازی داشته باشد.همین چند سطری که در بالا آمد، تمام واقعیت سطح معیشتی خبرنگاران است که حرفه خود را نه به‌دلیل درآمدزایی؛ بلکه به دلیل عشقی که به آگاهی‌بخشی جامعه دارند، ادامه می‌دهند، البته هستند کسانی که در نیمه راه دیگر کم می‌آورند و عطای کار خبرنگاری را به لقای درآمد بیشتر برای خود و خانواده‌شان می‌بخشند.پایان این گزارش را از میان نوشته‌های کامبیز نوروزی وام می‌گیریم که دو سال قبل در همین روز در شرق منتشر کرد: «حال مطبوعات ایران خوب نیست. حال روزنامه‌نگار ایرانی هم خوب نیست. کارشان زیاد شده است. تنوع روزنامه‌نگاری بیشتر شده و کیفیت کار هم بالاتر رفته است. تعداد نشریات افزایش یافته و انتشار نشریه در استان‌ها و شهرستان‌ها هم رونقی کم‌مانند پیدا کرده است. احترام و پذیرش روزنامه‌نگاران در سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی و حکومتی ارتقا پیدا کرده و ... . همه اینها روشن و خوب؛ اما حال روزنامه‌نگار ایرانی همچنان خوب نیست. حتی روزنامه‌نگارانی که بیشتر از ١٠، ١۵ سال از سابقه کار آنها می‌گذرد، مگر درویش باشند تا با درآمد روزنامه‌نگاری بتوانند گذران عمر کنند. کمتر نشریه‌ای است که تمام اعضای ثابت تحریریه خود را بیمه کرده باشد. اخراج روزنامه‌نگار، ساده‌ترین کاری است که ممکن است در یک نشریه رخ دهد. فرصتی یا حتی برنامه‌ای برای آموزش و بازآموزی در کمتر نشریه‌ای فراهم است. روزنامه‌نگار تشکلی ندارد تا در آن بتواند امنیت و حمایتی برای زندگی صنفی خود بیابد.»
اینها را نوشتیم اما بدون هیچ ملاحظه‌ای می‌گوییم؛ حال ما در تحریریه‌ها خوب است، اما شما باور نکنید.