روزنامه ابتکار
1398/05/16
سردیس ملکالمتکلمین هم دزدیده شد سریال ادامهدار ناپدید شدن مجسمههای شهری
گروه جامعه: در روزگار بچگی، آن زمان که هنوز بازیهای کوچهای میان کودکان انجام میشد، بازیای بود به اسم «مجسمه». شیوه بازی اینگونه بود که یکی از بچهها پشت به دیگران میکرد و شعری با این مضمون میخواند که «مجسمه، مجسمه، یه وری نگه دار» و سپس به سوی بقیه بر میگشت، در حالی که بچههای دیگر سعی میکردند در حالتی خاص ساکن و ثابت شوند. نفر اول باید تلاش میکرد که بدون دست زدن به همبازیان مجسمه شده، آنها را وادار به خنده یا حرکت کند. اما هر چقدر مجسمههای آن بازیهای کودکی بر ثابت ماندن و تکان خوردن تلاش میکردند، گویا مجسمههای واقعی اینگونه نیستند و گاه – البته طبیعتا به کمک دیگرانی که هنوز هویت و نیتشان معلوم نشده است – راه میافتند و پایههای سنگی و سیمانی خود را ترک میگویند؛ انگار نه انگار مجسمهاند و بودهاند!شاید در طول سالها، آمار بودن و غیب شدن بسیاری مجسمهها از دست در رفته باشد. با این حال از سال 1387 بود که موضوع غیب شدن و به تعبیری سرقت مجسمهها مورد توجه رسانهها و مردم قرار گرفت. از این زمان در یک بازه یکی دو ساله، چندین مجسمه در تهران و دیگر شهرهای کشور یکی پس از دیگری مفقود شدند، اما مجسمههای پایتخت بیشتر به دلیل تعدد و توالی و البته بعضا سازندگان مطرح آنها مورد توجه قرار گرفتند. در این مدت در تهران مجسمههای «ستارخان» اثر شهریار ضرابی واقع در خیابان ستارخان، «باقرخان» دیگر اثر شهریار ضرابی واقع در خیابان شهرآرا، «صنیع خاتم» از حمید شانس واقع در پارک ملت، مجسمه «زندگی» از فاطمه امدادیان و مجسمهای از محمد مددی واقع در خانه هنرمندان ایران، مجسمه «استاد شهریار» از علی قهاری در پارک دانشجو، دو مجسمه از «دکتر شریعتی» در پارک شریعتی از حمید شانس، مجسمه «مادر و فرزند» از هژیر ابراهیمی در شهرک غرب، مجسمه «ابن سینا» از عذرا عبدالنبی در پارک بهجتآباد، مجسمه «گوساله» در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، مجسمه برنزی «ترند هفت بچه میگذارد، یکی بلبل است» از روحالله شمسیزاده در پارک استقلال تهران و چهار مجسمه از پرویز تناولی در پارک دانشجو مفقود شده یا به سرقت رفتند. در این میان چهار مجسمه دیگر هم بودند که اخبار مربوط به مفقود شدنشان ضد و نقیض بود. در ۲۱ اردیبهشت سازمان زیباسازی شهرداری اعلام کرده بود که ۴ مجسمه شامل سردیس «نواب صفوی»، اثر حسین علی عسگری در منطقه ۱۰ ابتدای بزرگراه نواب، سردیس «دانته» اثر هنرمند ایتالیایی در پارک شهر، مجسمه «ابوسعید ابوالخیر» اثر محمد بیگزاده در میدان منیریه و سردیس «اقبال لاهوری» اثر حمید رضایی واقع در بوستان مشاهیر شهرری به دلیل اجرای پروژه، بازسازی یا اصلاح جمعآوری شدهاند اما در ۲۳ اردیبهشت سخنگوی شهرداری تهران، خبر برداشته شدن چهار مجسمه از مجموع مجسمههای سرقت شده، توسط ماموران شهرداری را تکذیب کرد و این خبرها را «بازی با افکار عمومی» دانست. همچنین در همان زمان گروهی از سارقان قصد سرقت مجسمه ۷۰۰ کیلوگرمی «عبدالرحمن صوفی رازی» به وسیله جرثقیل را داشتند ولی پس از حضور ماموران شهرداری امکان سرقت آن را نیافتند، با این حال این مجسمه خسارت دید.
البته در 9 سال گذشته تک موارد دیگری از غیب شدن مجسمهها به گوش رسید. مثل مجسمه برنزی صندوق در نزدیکی موزه پست واقع در نزدیکی میدان امام خمینی(ره) که کودکی را در حال انداختن نامه در صندوق پست تجسم بخشیده بود و 120 کیلو وزن داشت و سال 94 بعد از دو بار بریده شدن دستهایش به سرقت رفت. یا مجسمه برنزی کودک که در سال 95 در نزدیکی میدان ونک نصب شده بود و یک سال بعد دیگر در جایش قرار نداشت.
حالا باز هم صحبت از گم شدن یک مجسمه مطرح شده است. احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر پایتخت، چند روز پیش در سالروز مشروطه درباره پیگیری نمادهای مشروط در تهران، از گم شدن مجسمه میرزا نصرالله ملکالمتکلمین خبر داد. وی در تذکری در صحن شورا گفت: «مجسمه ملکالمتکلمین در میدان حسنآباد قرار داشت، ولی پس از مدتی به پارکشهر انتقال یافت و اکنون میگویند که گم شده است که باید دستور سریع برای پیگیری این قضیه داده شود».
فارغ از سرنوشت نهایی این مجسمه، اعلام این خبر یادآور نامعلوم ماندن سرنوشت مجسمههای گمشده پیشین شد. مجسمههایی که نه خودشان پیدا شدند و نه معلوم شد چه کسانی و با چه هدفی آنها را بردهاند. از زمان بحث گم شدن مجسمهها در تهران، فرضیههای مختلفی از سوی مسئولان حوزههای گوناگون شهری و انتظامی دراینباره مطرح شد.
مسجدجامعی که در زمان موج پیشین مفقود شدن مجسمهها نیز عضو شورای شهر تهران بود و از اولین چهرههایی بود که به این ماجرا واکنش نشان داد، در آن زمان معتقد بود که سرقت مجسمههای تهران با انگیزه مالی نبوده، بلکه این سرقتها یک لجبازی با افکار عمومی، هنرمندان و مفاخر هنری کشور است.
محمدباقر قالیباف، شهردار وقت پایتخت نیز دراینباره گفته بود: «این اقدام کاری سازماندهی شده است و سارقان به صورت باندی عمل کردهاند. در بسیاری از دزدیها مانند گاردریل جنبه اقتصادی مدنظر است، اما درباره دزدی مجسمههای شهر ممکن است جنبه اقتصادی مدنظر نباشد و به نظرم موضوع عمیقتر از این حرفها است. این مجسمهها چون با جرثقیل دزدیده شده به نظر نمیآید کار دزد عادی باشد و از همین جهت نیروی انتظامی باید ماجرا را پیگیری کند، ضمن اینکه ما فیلم سرقت یکی از مجسمهها را در اختیار آنها قرار دادیم».
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس وقت آگاهی تهران بزرگ نیز که از سوی ناجا به عنوان مسئول این پرونده تعیین شده بود، در آن زمان در اظهار نظری تاکید کرد: «سرقتها کار افراد عادی نیست زیرا این نوع سرقتها نیازمند وسایل و تجهیزات خاص است. ضمن اینکه مجسمههای سرقت شده هم به درد افراد معمولی نمیخورد، بلکه قطعا افراد خاصی طالب آن هستند که همین باعث میشود تحقیقات در جهت خاصی پیش برود. به زودی نتیجه اقدامات پلیس آگاهی تهران برای دستگیری اعضای این باند از طریق رسانهها به اطلاع همه شهروندان خواهد رسید». البته این تحقیقات گویا هیچ وقت به نتیجه مشخصی نرسید و خبر خاصی هم درباره آنها اعلام نشد تا درنهایت از حوزه افکار عمومی خارج شد.
باید یادآور شد که انگیزههای مالی سارقان برای فروش آثار به صورت کامل یا ذوب آنها و فروش مصالحشان هم اغلب رد میشد چرا که از یک سو فروختن اثری مطرح در بازار هنری ایران کار آسانی نبود و از سوی دیگر، قیمت مصالح به کار رفته در مجسمهها هم به نسبت دردسرهای سرقت مجسمههای سنگین که نیاز به ابزار خاص داشت و البته از دید امکان دستگیری پرریسک به نظر میرسد، نمیارزید. در این میان در سال 94 خبرگزاری برنا در گزارشی به نقل از یک منبع آگاه در ناجا نوشت: «سال 89 وقتی 12 مجسمه برنزی از سطح شهر تهران ناگهانی ناپدید شدند، بررسیها برای یافتن ردی از سارقان توسط کارآگاهان اداره 17 آگاهی تهران آغاز شد. در مسیر این تحقیقات و بررسی دوربینهای مداربسته نصب شده در شهر، ماموران به مردان سبزپوشی رسیدند؛ مردانی که با لباس سبز شهرداری به محل نصب مجسمهها مراجعه کرده و مجسمهها را از جا کنده و با جرثقیلهایی که از قبل تهیه شده بود از محل دور کرده و به مکان نامعلومی منتقل کردند. شناسایی مردان سبزپوش، ردزنی مخفیگاه آنها را در دستور کار کارآگاهان قرار داد که این مسیر تحقیقات به آنجا رسید که افرادی شناسایی شدند که وجود مجسمه در شهر آن هم در کشور اسلامی را مناسب نمیدانستند».
با این که در آن زمان بحث حفاظت از مجسمهها و نمادهای نصب شده در شهرها هم مطرح شد، اما دوربین گذاشتن و نظارت بر بیش از 2 هزار مجسمه و نماد نصب شده در تهران دشوار به نظر میرسید. در عین حال، به نظر میرسد متولی جدی درباره حفاظت و امنیت مجسمهها وجود ندارد.
حال باید دید که سرنوشت مجسمه تازه گم شده تهران چه خواهد شد و آیا ملکالمتکلمین هم به همان جایی خواهد رفت که مجسمههای پیشین رفتهاند یا باز شدن دوباره پرونده دزدی مجسمهها و نمادهای پایتخت به روشن شدن سرنوشت مجسمههای گم شده قبلی هم کمک خواهد کرد؟
سایر اخبار این روزنامه
خبر مهم از زبان گزارشگر معروف عادل به تلویزیون برمیگردد
علیرضا صدقی
آفت سکوت
شرکت هواپیمایی ایران ایرتور با 34 میلیارد تومان واگذار شد؟
تکرار تراژدی خصوصیسازی در ایران
سردیس ملکالمتکلمین هم دزدیده شد
سریال ادامهدار ناپدید شدن مجسمههای شهری
«فارابی» هم به جمع مفاخر مصادرهشده توسط کشورهای دیگر پیوست
غارتگری به سبک دنیای نوین!
«ابتکار» چالش میان آمریکا و ترکیه در سوریه را بررسی میکند
تسویه حساب ژئوپلیتیک در زمین سوریه
رئیسجمهوری: ظریف مجتهد سیاسی است
دلجوییها از وزیر تحریمشده
رئیس قوه قضائیه:
قاضی باید از هر جهت تامین باشد
قاضی مسعودی مقام:
هادی رضوی روانه زندان شد
وزیر اطلاعات:
تروریستها باید از هیمنه سربازان گمنام امام زمان(عج) بترسند
روابط عمومی مجمع ارسال نامه آیتالله آملی به رهبر انقلاب را تکذیب کرد
گمانهزنیها در مورد موضع مدیرکل جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیرامون مسائل ایران ادامه دارد
آنومی غفلت جمعی در ایالات متحده