دلجویی ظریفِ سردار

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: سریال «گاندو» تفسیر عین به عین آیه 26 سوره ی آل عمران است که می‌فرماید: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُوْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ اِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ بگو: «بارالها! مالک حکومت‌ها تویی؛ به هر کس بخواهی، حکومت می‌بخشی؛ و از هرکس بخواهی، حکومت را می‌گیری؛ هر کس را بخواهی، عزت می‌دهی؛ و هر که را بخواهی خوار می‌کنی. تمام خوبی‌ها به دست توست؛ تو بر هر چیزی قادری.» زیرا؛ همزمان با اتمام این سریال که پروژه‌ای تخریبی علیه وزیر امورخارجه و دولت روحانی بود ـ حداقل قسمت‌های 29 و 30 این سریال ـ موجی علیه این سریال به راه افتاد که حامیان را مجبور کرد تا برای تطهیر، این جا و آن جا مراسم تجلیلِ خودمانی برگزار کنند و اما...
سفر رئیس دستگاه دیپلماسی ایران به ایالات متحده و چند کشور آمریکای جنوبی و به تبعِ آن، مجموعه رخدادهایی که در نهایت منجر به تحریم ظریف از سوی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا شد در کنار برخی اخبار و شنیده‌ها، حکایت از آن داشت که «گاندوسازانِ» داخلی و خارجی! دچار نوعی عجله و کج‌فهمی در موضوع «مصالح و منافع ملی»، درک «شرایط حساس کنونی»، «قدرتِ نرمِ دیپلماسیِ اقتدار» و «باریک‌اندیشی‌های سیاسی» شده‌اند.
این که «حمید رسایی»، نماینده سابق مجلس و البته نامزد رد صلاحیت شده دور اول انتخابات مجلس دهم در دو توئیت نخست، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران را «شخصیتی» معرفی می‌کند که «تاریخ مصرف» او «تمام» شده و سپس «ظریف» را «تهدید» به «محاکمه» می‌کند!
این که «کیهان» علی رغم همه آن چیزهایی که او می‌داند حتی اگر همگان ندانند، به ظریف و روحانی و برجام، در یک راستا می‌تازد.


این که 5 دقیقه از 15 دقیقه تحلیل نشست خبری ظریف توسط یک سرویس رسانه ای
صد در صد معاند، اختصاص به اعلام مواضع تندروها دارد و نیز این که تمامی «فکت»‌های ضدظریف در این گزارش، بریده‌هایی هوشمندانه از سریال
«گاندو» است.
این که ظریف اگر همانی بود که امثال کیهان و رسایی و گاندوسازان می‌گویند پس به چه دلیل باید دیدار مخفیانه پیشنهادی آمریکایی‌ها را رد کند؟ با کدام استدلال باید دچار تحریم و هجمه‌هایی سنگین از سوی مخالفان سوگند یادکرده جمهوری اسلامی ایران شود؟!
این که علی‌رغم مهم و حیاتی بودن اتحاد، همدلی و همراهی در «فصلی حساس» آن هم با وزیری که از سوی دشمن قسم‌خورده جمهوری اسلامی ایران تحریم می‌شود؛ رسانه ملی در کمال تعجب! از پخش نشست خبری ظریف به هر دلیل و اراده‌ای که در این تصمیم «خیلی عجیب» دخیل بوده است، خودداری می‌کند.

> همه این‌ها به کنار اما...
نامه نوشته شده از سوی ظریف به رهبر معظم انقلاب و پاسخ مهربانانه ایشان به وزیر امور خارجه ـ «من مطلقا راضی نیستم که به شما کمترین اهانتی بشود» ـ و نیز، ابراز گلایه‌مندی شدید «سردار سلیمانی» از «سریال گاندو» در کنار دیدار روسای قوای مقننه و مجریه با رئیس دستگاه دیپلماسی در محل وزارت امور خارجه حکایت از آن دارد که جریانی در تلاش است تا برخلاف تلاش‌های گاندویی! وحدت داخلی را به غربی‌ها و به خصوص آمریکایی‌ها نشان دهد!
مشاور رئیس‌جمهور در حساب توئیتری خود این موضوع را به سادگی بیان می‌کند: «اگر خواستار مصالحه‌اید با دکتر ظریف طرف هستید؛ سردار سلیمانی هم پشتیبان اوست. اگر خواستار مبارزه‌اید با سردار سلیمانی طرف هستید؛ ظریف هم پشتیبان اوست. می‌دانید چرا؟ چون ملت ایران فقط یک رهبر، یک رئیس‌جمهور و یک ستاد کل نیروهای مسلح دارد. در ایران از «تیم ب» خبری نیست. خیالتان راحت.

> تیم « ب » یا تیم « بی‌»؟!
« B Team » همان اصطلاحِ زجرآوری است که توسط «محمدجواد ظریف» اعلام شد و در مدت زمانی بسیار کم، به طرزی عجیب و خارق‌العاده! این اصطلاح به یکی از تاثیرگذارترین عبارات سیاسی در عرصه دیپلماسی بین‌المللی، متحدان صهیونیستی دونالدترامپ را به شدت دچار عصبانیت و فروماندگی کرد. خاصه آن که «جان بولتون»، «بنیامین نتانیاهو» و «محمد بن سلمان» ـ همان تیم «بی» ‌موردنظر ظریف ـ در مواضع ضدایرانی، شدیداً شبیه به هم رفتار می‌کردند و اما در توئیت مشاور رئیس‌جمهور به جای تیم «بی» از عبارت تیم «ب» استفاده می‌شود تا در کنار یادآوری آن اصطلاحی که وزیر امور خارجه به ادبیات سیاسیِ بین المللی اضافه کرده بود، موضوع مهم دیگری را به داخلی‌ها یا به عبارتی درست‌تر به تندروهای داخلی گوشزد کند و آن بی‌اصل و پایه بودن وجود «دولت سایه» در تصمیم‌گیری‌های مهم مملکتی است.
تیم ب یعنی تیم الف هم داریم و این نشان می‌دهد حسام‌الدین آشنا هوشمندانه با یک تیر دو نشان را هدف قرار داده؛ با یک تیر تندروهای غربی را متوجه یکپارچگی همه ارکان نظام کرده و تندروهای داخلی را از فکر کردن به دولت ساده منصرف!

> دلجوییِ ظریفِ سردار یا یک پیام مهم!؟
حضور سردار سلیمانی در وزارت امور خارجه با فُرم رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یادآور این مهم است که در «برهه‌هایی حساس» باید به جای به هم پریدن‌های بی‌نتیجه سیاسی و نحله ای، به دنبال فرستادن پیام وحدت داخلی به خارجی‌ها باشیم حتی اگر سخنگوی وزارت خارجه، دیدار سردار سلیمانی با ظریف را طبق روالِ برنامه‌ی هفتگی‌شان دانسته‌ باشد اما، حضور قاسم سلیمانی با لباس سپاه در این دیدار و رسانه‌ای شدنِ آن برخلاف دیدارهای معمولِ قبلی‌شان، یعنی قرار است یک پیام واحد از درون کشور به بیرون از مرزها مخابره شود و آن همبستگی دولت، ملت، نیروهای مسلح و همه ارکان نظام است.
اگرچه دیدار علی لاریجانی ـ رئیس مجلس شورای اسلامی ـ با وزیر امور خارجه آن هم در ساختمان وزارت امور خارجه، دیدار حسن روحانی با محمدجواد ظریف آن هم در محل وزارت امور خارجه و نیز نشست پر و پیمان رسانه ای وزیر امور خارجه با اصحاب رسانه که حال و هوایی خاص‌تر از همیشه داشت، حائز اهمیت بسیاری است اما باید پذیرفت در میان همه دیدارها و حمایت‌ها و در صحنه حضور داشتن‌ها، دیدار خاص و رسمی سردار سلیمانی و ظریف حاوی پیام‌هایی است که قطعاً تیم « ب » و تیم « بی‌» آن را عمیق‌تر و دقیق‌تر از دیگر تحلیلگران عرصه سیاست بین‌الملل درک و فهم خواهند کرد.
در روزهایی که وزیر امور خارجه کشورمان به عنوان اصلی‌ترین سخنگوی ملت ایران، زیر سخت و سنگین‌ترین فشارهای بین المللی است، باید رفتارهایی شبیه رفتار سردار سلیمانی، الگوی تمامی دلسوزان نظام قرار گیرد؛ هرچند در بسیاری از دیگرِ موارد، سردار سلیمانی با رفتار ژنرالی، تفرقه‌شکن و وحدت‌آفرین، فضای ذهنی جامعه را به سمت همدلی و آرامش سوق داده است و این رفتارها به یک عادت امیدوارکننده تبدیل شده است.