جهانبخش‏محبی نیا ضرورت هوشیاری ملی

اگر اقدام جاسوسی را هنوز یکی از راهکارهای خصومت، تخریب و تحریف در نظام بین‏المللی بدانیم بسیار آشکار و معلوم است مسطح و ارتفاع جاسوسی‏ها از استخدام یک نیروی ساده و حتی میانی سیستم اداری، اطلاعاتی و نظامی فراتر می‏رود و بصل‏النخاع نظام‏های سیاسی را در اختیار می‏گیرد.
امروز عناد نظام‏های سیاسی در سطح توقف، اصلاح و یا تنبیه خلاصه نمی‏شود. براندازی و سوزاندن ریشه مکاتب مخالف، هدف عمده کانون‏های جاسوسی و اطلاعاتی است. وقتی اتحاد جماهیر شوروی در معرض فروپاشی قرار گرفت، ضربه آنچنان مهلک و کاری بود که برای همیشه تاریخ، حرف‏زدن از نظام سوسیالیستی یا کمونیستی مضحک و ملعبه‏ای بیش نشان نمی‏داد.
این امر در مورد بعضی از جنبش‏ها و گروه‏های پارتیزانی نیز صدق می‏کند. سابق بر این، سازمان‏های اطلاعاتی به اخته کردن رژیم‏های غیرسازگار و یا خنثی کردن چریک‏های منسجم و تادیب مخالفان بسنده می‏کردند و حق حیاتی برای طرف مقابل قائل بودند. اما امروزه شاکله عملیات را در حوزه‏های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به نحوی ترکیب می‏کنند که پدیده مورد تخاصم را هرز کنند و بی‏مصرف نشان دهند و انزجار مردم از هدف مورد نظر را به آخر رسانند.
آسیب‏هایی چون پوپولیسم، عدالت‏خواهی مبتذل، توهم سلاطین و لجبازی‏های آنارشیستی بخشی از مصائب و گرفتاری‏های جهانی را رقم می‏زند. مرسی در مصر، صدام در عراق، بن سلمان در عربستان، بن زائد در امارات نمونه‏هایی از این واقعیت هستند.


البته در ایران نیز عناصری این گرفتاری را داشتند که به علت تقسیم قدرت بین قوا، موفق به قربانی کردن خود و نظام نشدند. با این وصف، در بسیاری از موارد هدایت مستقیم و غیرمستقیم دشمنان و سازمان‏های جاسوسی در تصمیم‏گیری‏ها مشهود است.
اگر دستکاری روسیه در نظام انتخاباتی آمریکا، هدایت محمد قذافی و تاکتیک‏های نخ‏نماشده ایشان در مقابله با مردم لیبی و تشویق صدام توسط سازمان اطلاعاتی آمریکا در جنگ با ایران، طرح ترور بوش و اشغال کویت را فرض بگیریم؛ موضوع مداخله پنهان و هدایت ناسازگار نظام‏های سیاسی توسط سازمان‏های جاسوسی عمق و پهنای بیشتری می‏یابد.
آنگاه نظام‏های اطلاعاتی کشورهای مستقل باید یک شیفت پارادایم اطلاعاتی را در دستورکار قرار دهند و به شکارهای آسان و کم‏بها دل خوش نکنند. شکارهای آسان در بعضی از مواقع دام دشمن است. بدون شک در حال حاضر شیوه کنترل، تعقیب و مراقبت نخبگان، مسئولان و مردم عادی فرسوده شده است و یا حداقل باید به ارگان‏های انتظامی سپرده شود و این موضوع مورد فهم قرار گیرد که ماهیان بزرگ در قعر زندگی می‏کنند. آنان باید میزان مشروعیت و رضایت مردم را دماسنجی فرض کنند که ماندگاری و مانایی نظام را نشان می‏دهد. منشا فسادهای کلان، نارضایتی‏های عمومی، تحریک تقاضاهای غیر‏قابل کنترل مردم، قدسی نشان‏دادن ایده‏های پستویی و بازاری و درست کردن قیافه‏های زین‏العابدینی از مرکز واحدی آب می‏خورد.
آنچه که امروزه در دستورکار نظام‏های اطلاعاتی قرار دارد تحریک کشورها به جنگ‏های ناخواسته، گرفتار کردن آنان در عملیات فاقد ارزش اطلاعاتی و بی‏مصرف نشان‏دادن بعضی از نظام‏های سیاسی و تشکیل اجماع جهانی علیه آنان و همچنین آبستن کردن فرهنگ عامه به عوام‏گرایی است.
بادکنک عوام‏گرایی با یک فوت گنده و یا یک سر سوزن می‏ترکد و پشتیبان هیچ نهاد و نظامی نمی‏تواند باشد و به همین دلیل است در سطح جهانی، حکومت‏های راست‏گرا روز به روز بیشتر ظاهر می‏شوند و از دل دمکراسی آمریکا ترامپ ظهور می‏کند تا برگزیت را شعله‏ور کند. با این وصف، هوشیاری در مقابل ایده‏های ناآشنا و کم‏ریشه اما جذاب، وظیفه اصلی نظام اطلاعاتی کشور است.
پارک مسئولان کشور در مسائل اولیه و سطحی، انحراف به سوی منافع زودگذر و غیر‏ضروری و شعاری، هدر دادن منابع و عدم استفاده درست از دارایی کشور می‏تواند نشان از نفوذ در مراکز حساس و مهم کشور تلقی شود. در ضربه به کیس‏های خارجی که ضرورت دارد، بیشتر از ظاهر تشکیلاتی و قواره جاسوسی و ضدجاسوسی آنان که می‏تواند دامی برای ایجاد امنیت جهت لایه‏های بعدی باشد، تشریح و تبیین عملکرد خرابکارانه آن‏ها مهم‏تر است. سرمایه‏گذاری دشمن بدون شک بر شخصیت‏ها و جریاناتی است که اثرگذاری آنها با توسل به تملق و نفاق بیشتر است تا روی فردی که با ساخاروف بازی بخواهد عطش قهرمانی سال‏های گذشته‏اش را جبران کند.
سایر اخبار این روزنامه