محمدعلی وکیلی ظریف الگوی انقلابی گری نوین

روابط ایران و آمریکا وارد مراحل تازه ای شده است. آمریکا همه مزیت های استراتژیک خود را خرج مهار و تسلیم کردن ایران کرده و البته به نتیجه مطلوبش اصلا نرسیده است. به‌نظر می‌آید در این مرحله، حس می‌کند دیگر کارتی برای بازی کردن ندارد و به دامِ بلاهت در سیاست افتاده است.

۲- تحریم دکتر ظریف آخرین اقدام مضحک آنان است. به گفته اکثر کارشناسان آمریکایی، این اقدام هیچ توجیه سیاسی ندارد و تنها می توان آن را واکنشی روانی به توفیقات سیاست خارجی ایران نسبت داد. تنها در دستگاهِ تحلیلِ روانشناختی، می توان برای آن دلیل و توجیهی جست.



۳- آمریکا از برجام خارج شد تا توافقی بهتر از برجام نصیبش شود. از همان ابتدا سخنگوی ایران، دکتر ظریف، رسماً اعلام کرد به چیزی بهتر از برجام نخواهند رسید. تا کنون هم همینگونه شده است. ایران تعهدات برجامی خود را کاهش داد ولی همچنان در برجام ماند و عمق راهبردی سیاسی که در پرتو برجام بدست آورده بود را حفظ کرد. پهباد آمریکا را سرنگون کرد. چندین نشست آمریکا جهت ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را بی اثر کرد. در چند پرونده در دادگاه های بین المللی علیه آمریکا توانست حاکم شود. در اوج فشارها، زیربارِ زورگویی انگلیس نرفت و شانه به شانه آنها مهره هایش را تکان داد. با توقیف چند نفتکشِ متخلف، اقتدارش را در خلیج فارس در میان ناوهای جنگی غرب به رخ جهان کشید. در این میان آیا کاخ سفید حق ندارد عصبانی و کلافه شود؟

۴- عملاً ابتکار عمل از آمریکا ستانده شده است. لذا برای بازسازی خود، خبر جعلیِ ساقط کردنِ پهبادِ ایران را ساختند و توسط رئیس جمهورشان اعلام کردند اما با واکنش رسانه ای به موقع ایران دنیا این خبرجعلی را باور نکرد و لذا بیشتر تحقیر شدند. پمپئو که خود را در جدال دیپلماتیک و رسانه ای با وجود امکانات نابرابر مغلوب می دید، برای احیای خود دست به یک شویِ تبلیغاتی زد و خواست با رسانه های ایران گفت وگو کند؛ هرچند استقبال سردی از او شد اما دولت ایران درخواست او را پذیرفت و به او پیشنهاد کرد با یکی از خبرنگاران رسانه های کشورمان گفت وگو کند. او انتظار چنین پاسخی را نداشت و برای این پاسخ، متنی آماده نکرده بود و لذا با دستپاچگی پاسخی بی ربط داد و توسط جهانیان جدی گرفته نشد.

۵- حس حقارت او و ترامپ مقابل ایران و سخنگوی شایسته آن، دکتر ظریف، قابل درک است. باوجود داشتن امپراتوری رسانه ای، در بُرد و تاثیر سخن، با ظریف قابل مقایسه نیستند. بزرگترین روزنامه نگاران آمریکا و جهان، مانند فرید زکریا، مشتاقانه پیِ مصاحبه با او می دَوَند. سخنان او به راحتی تیتر یک رسانه های جهان و محل بحث در محافل سیاسی و حتی دانشگاهی می شود. با مهارت بی نظیرش حرف درست را در جای درست می زند و درس دیپلماسی به همه می دهد. این در حالی است که مواضع و سخنان ترامپ و پمپئو، یکی در میان توسط جهانیان به تمسخر گرفته می شود. هیچ دیپلمات مهمی در جهان، اکنون سیاست های کاخ سفید را عاقلانه نمی خوانَد. ولی از ظریف به عنوان یک دیپلمات نابغه یاد می کنند؛ لذا حق دارند عصابانی باشند.

۶- این عصبانیت به قدری بالا رفت که دست آخر، در اقدامی عجیب و بی سابقه، وزیر خارجه کشورمان را تحریم کردند. این اقدام حتی نهیب برخی از تندروهای آمریکا را هم در پی داشت و از دست این حرکات عقل ستیز به ستوه آمدند. این تحریم تاثیر معکوس خواهد داشت. آمریکا با این اقدام هم خود را از چشم جهانیان بیشتر انداختند و هم ظریف را بیش از گذشته به کانون توجه رسانه ها بُردند. در واقع سنگی که به سمت ظریف پرتاپ کردند، دیوار ادعاهای او را بلندتر می کند. هم نشان می دهد که آمریکا در ادعاهایش جدی نیست و هم عمق نفوذ کلام ظریف را بیشتر کردند.

۸- به گمانم علت این اقدام آمریکا، از دست دادنِ مزیت های استراتژیکش در نزاع کنونی با ایران و در منطقه است. اکنون ممکن است هر اقدامی بکند تا از این بن بست خارج شود؛ چیزی که مهم است این است که ما نباید از ریل عقلانیتِ کنونی خارج شویم. خصوصا به این علت که کاخ سفید با توجه به توئیت اخیر ترامپ معتقد است نمی تواند در مذاکره حریف ایران شود. او حسابی از دیپلماسی ایرانی می ترسد لذا ممکن است بخواهد ما را به سمت تقابل های غیردیپلماتیک بکشاند. باید مراقب بود.

۷- هیچ مبارزِ چپی و هیچ انقلابیِ مهاجم علیه نظم جهانی، مانند سیاست های ظریف آمریکا را به چالش نکشید. ظریف الگوی نوینی از انقلابی گری قرن بیست و یکمی ارائه کرد.