همه دلایل مهم تغییر نگاه‌ها به تهران

پس از سرنگونی پهپاد آمریکایی توسط ایران و نیز توقیف نفتکش بریتانیایی در تنگه هرمز شاهد تغییر رویکرد کشورهای حوزه خلیج فارس نسبت به ایران و ارسال سیگنال‌هایی از سوی امارات و عربستان به ایران بودیم. از این رو، به نظر می‌رسد که تعدیل نگاه اعراب نسبت به ایران ناشی از چند واقعیت مهم است. نکته نخست؛ این کشورها در یمن هزینه‌های بسیاری متحمل شدند و در مقابل نتیجه روشنی دریافت نکردند. انتقادات بسیاری ازسوی افکار عمومی جهان نسبت به این‌کشورها وجود دارد که خود هزینه سیاسی و مادی زیادی به آنها تحمیل می‌کند. بنابراین تداوم این روند برای امارات و عربستان بسیار هزینه بر خواهد بود. نکته دوم؛ ایران نفوذ خود را در منطقه گسترش داده و این نفوذ تثبیت شده است. در حقیقت از بین‌بردن این نفوذ کار بسیار دشواری است. بنابراین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ناگزیر به پذیرش این واقعیت مهم و کنار آمدن با آن هستند. نکته سوم؛ امنیت ایران درون زاست اما امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس برون زاست و این وابستگی‌های امنیتی فراز و نشیب‌های جدی‌ای را برای این کشورها به‌وجود آورده است. از این رو، شکنندگی حمایت آمریکا از این‌کشورها یک دغدغه جدی برای آنها محسوب می‌شود. نکته چهارم؛ اسرائیل از شکاف موجود میان ایران و کشورهای منطقه سود می‌برد. کشورهای عربی هم به این نتیجه رسیدند که اسرائیل از این وضعیت استفاده یکجانبه به عمل می‌آورد. به عنوان مثال؛ علیرغم همکاری‌های این‌کشورها با تلاویو، رژیم صهیونیستی تخریب منازل فلسطینی را شدت داده است و هیچ توجهی به نگاه کشورهای عربی نسبت به این مسئله ندارد. نکته پنجم؛ در اطراف مرزهای ایران به ویژه افغانستان اتفاقات خوبی حادث می‌شود که یکی از این رویدادها، مصالحه دولت و طالبان است. عملا ابزار کشورهای حوزه خلیج فارس‌که طالبان بود دچار دگردیسی شده و استفاده ابزاری از آن برای این کشورها دشوار شده است. نکته ششم؛ داعش در منطقه از بین رفته است و احیای آن اقدام بسیار دشواری است و نتیجه احیای آن، وضعیت نامطلوبی خواهد بود. بنابراین مجموعه این عوامل به ویژه آسیب‌پذیری این کشورها بسیار مهم است. هر گونه درگیری در منطقه می‌تواند آسیب‌های جدی به امارات و عربستان سعودی وارد کند که این خود بزرگترین و جدی ترین دغدغه این‌کشورها محسوب می‌شود. همچنین میانجیگری‌هایی که توسط عمان، پاکستان و عراق صورت گرفته است منجر به رویکردهای مثبت از سوی کشورهای منطقه نسبت به تهران شده است. با توجه به عوامل مذکور باید این مهم را پذیرفت که حل اختلافات، امکان پذیر است. حل اختلافات موجود می‌تواند تعابیر مختلفی نظیر غلبه، مصالحه و یا راه حل انفعالی داشته باشد. اما واقعیت این است در منطقه غلبه یک نیرو بر نیروی دیگر کار دشواری است. راه‌حل انفعالی یعنی اینکه اختلافات به همین شکل باقی بماند و تلاشی برای حل آنها صورت نگیرد؛ اما حتی ادامه این وضعیت هم برای کشورها هزینه بر خواهد بود. بنابراین تنها راه موجود مصالحه است که کشورها با اندکی عدول از مواضع خود می‌توانند بسیاری از اختلافات شان را مورد حل و فصل قرار دهند و مانع از این مهم شوند که بیش از این هزینه بر آنها تحمیل شود. در نتیجه دلایل مختلفی سبب شده که در شرایط کنونی علائم مثبت از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس به تهران مخابره گردد. اما اینکه آیا این علائم می‌تواند به یک رفتار تبدیل شود و بازخورد مثبتی در شکل استقرار صلح در منطقه به دنبال داشته باشد، نیازمند مرحله زمانی بیشتری است.