ترامپ به قدرت ظریف اذعان می کند برخی داخلی ها انکار و تضعیف می کنند

مرتضی گل پور
خبرنگار
دونالد ترامپ در تازه‌ترین «توئیت» خود درباره ایران، به واقعیتی مهم اعتراف کرد؛ اینکه ایران هرگز در مذاکره شکست نخورده است. هرچند او در بخش این اظهار نظر نوشت که ایران هیچ گاه در جنگی پیروز نبوده است، اما همان جمله او، تمجیدی برای ظریف ودستگاه سیاست خارجی، آن هم از سوی اصلی‌ترین دشمن جمهوری اسلامی ایران است. اما این تعریف از سوی دشمن که نشان دهنده قدرت دیپلماسی ظریف و دستاوردهای او در برجام و غیر آن است، بازهم نتوانست مخالفان داخلی او را مجاب کند که دست از تخریب و تخطئه او و تیمش، آن هم در بحبوحه نبرد اقتصادی و سیاسی بردارند. درباره چرایی این رویکرد، با دیاکو حسینی، کارشناس سیاست خارجی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.
 


ترامپ همواره خواستار مذاکره با ایران بود، اما امروز اعتراف می‌کند که ایران همواره در مذاکرات پیروز بوده است. این اظهارنظر ناظر بر چیست؟
همان طور که در توئیت امروز دکتر ظریف هم اشاره شد، اولین نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که این موضوع، نزدیک به چیزی است که جان بولتون هم دو سال پیش آن را مطرح کرده بود. به این معنی که اساسا این امر، یک نگاه رایج میان همه جنگ‌طلبان امریکایی است که ایران در جنگ شکست می‌خورد، اما در دیپلماسی پیروز می‌شود. یک تفسیر این رویکرد یا این سخن، این است که فرض کنیم ترامپ در حال تلاش برای القای این نکته به افکار عمومی داخل امریکا است که جنگ با ایران مقرون به صرفه‌تر از دیپلماسی با ایران است و احتمال اینکه در جنگ با ایران پیروز شوند، بیشتر از احتمال پیروزی در دیپلماسی با ایران است. این یک نگاه جنگ‌طلبانه است که ممکن است ترامپ در ذهن داشته باشد یا جان بولتون و امثال او دنبال کنند. تصویر دوم این است که آقای ترامپ با مخاطب قرار دادن افکار عمومی داخل امریکا با این اظهار نظر، می‌خواهد بگوید اکنون هرچه که بتوانم با ایران به دست بیاورم، یک پیروزی بزرگ است، چراکه این دستاورد از راه مذاکره با کسی یا دولتی به دست آمده است که اساساً در مذاکره شکست نمی خورد. باوجود اینها، ما دقیقاً نمی دانیم که براستی کدام یک از این دو تصویر در پس ذهن آقای ترامپ بوده است، اما به نظر من این یک اعتراف بسیار مهم از سوی ترامپ رئیس جمهور امریکا است، که اگرچه گفته است ایران به لحاظ نظامی در جنگ پیروز نمی‌شود، اما این معنای ضمنی را هم درون خود دارد که ایران در جنگ‌ها پیروز نمی‌شود، اما الزاماً شکست هم نمی خورد، یعنی پذیرفته است ایران در جنگ نظامی شکست نمی‌خورد. مضافاً اینکه پذیرفته است ایران در دیپلماسی هم شکست نمی‌خورد.
مشخصاً به نظر می‌رسد اشاره ترامپ به برجام است. چرا چنین جملاتی که تأیید آشکار وزیر خارجه از سوی دشمن نظام است، در داخل بسامد پیدا نمی‌کند؟ اما جملات بسیار ضعیف‌تر از این در نقد آقای ظریف، بارها و بارها تکرار می‌شود؟
البته باید توجه داشته باشیم که مردم ما این تفاوت‌ها را درک می‌کنند. اما متأسفانه در داخل عده‌ای که دارای رسانه و تریبون‌های مختلف هستند، همیشه منافع ملی را قربانی منافع جناحی و گروه‌های بسته و محدود خود می‌کنند و حاضرند تا آنجا پیش بروند که به وزیر خارجه امریکا یا هرکس دیگری که دشمن این کشور هست، حتی نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی استناد کنند تا وزیر خارجه خودمان را تضعیف کنند و منافع جناحی و گروهی خود را پیش ببرند. اما همزمان، وقتی آقای ترامپ چنین بحثی را درباره قدرت و توان سیاست خارجی کشور ما مطرح می‌کند که اعترافی صریح و کاملاً آشکار نسبت به واقعیت‌های دیپلماسی ایران است، این امور را بازتاب نمی‌دهند و از کنار آن می‌گذرند. به نظر من این امر هم نشان دهنده عدم بلوغ سیاسی این گروه‌ها و افراد است که منجر شده؛ اولاً به خود تضعیفی در جامعه ایرانی و در ادامه این پیامد را هم دارد که خودباوری ملی ما را ضعیف‌تر می‌کند. این نکته بسیار مهمی است. کسانی که درک واقع‌بینانه‌ای داشته باشند، وقتی به این نتیجه برسند که ترامپ، آن هم به این اندازه صریح و آشکار به عناصر قدرت دیپلماسی و قدرت نظامی ایران، توأمان اشاره می‌کند، باید صریح و آشکار آن را بیان کنند. اما متأسفانه این اتفاق نمی‌افتد و این امر، به باور من به معنای آسیب رساندن به حس خودباوری ملی است که با این جنس تبلیغات منفی، جناح بازی و قربانی شدن منافع ملی به پای منافع حزبی حاصل می‌شود. متأسفانه این دیدگاه در کسانی که امروز رسانه‌های بسیار زیادی در اختیار خود دارند، یک دیدگاه غالب است که این امر به نوبه خود نه تنها به تضعیف وزیر خارجه ما منجر شده، بلکه جایگاه ایشان را در پیشبرد سیاست خارجی ما هم تضعیف می‌کند که در این مسأله، قطعاً این گروه‌ها مقصر اول و آخر هستند.
حتی کیسینجر هم آقای ظریف را دشمن قابل احترام خطاب کرد، یا می‌بینیم که نتانیاهو نوعی عقده و خصومت شخصی نسبت به ایشان دارد، باوجود این دیروز (سه‌شنبه) برخی رسانه‌ها مدعی شدند که مسئولان سیاست خارجی ما، در قضیه برجام در حال ارسال «پالس ضعف» به غرب هستند. این امر در موضوع رقابت‌های داخلی قابل فهم است یا به رویکرد این رسانه‌ها در سیاست خارجی هم باز می‌گردد؟
در قواعد سیاسی هست که سیاست خارجی هر کشوری، ادامه سیاست داخلی آن کشور است، اما متأسفانه در جامعه ما همه سیاست خارجی، در واقع سیاست داخلی است که این امر قطعاً اشتباه است. ما باید بپذیریم که اختلافات در داخل کشور نباید به اختلافات در مسائل خارجی، آن هم تا این حد گسترش پیدا کند. اتفاقاً ارسال پالس ضعف این است که ما پیام تشتت و وجود اختلاف نظر در داخل را به بیرون مخابره کنیم.
ارسال پالس ضعف یعنی این پیام را بدهیم که حاضریم به خاطر منافع محدود خود، وزیر خارجه کشور را تخطئه و تخریب کنیم و او را در داخل در موضع ضعف قرار دهیم. از این رو معتقدم بهتر است ما این توئیت ترامپ را خوانش ذهن ترامپ نسبت به هراسی که او از قدرت دیپلماسی و نظامی ایران، به صورت توأمان دارد، در نظر بگیریم و در ادامه به رفتارهای غلط در تخریب وزیر امور خارجه  ایران خاتمه بدهیم. زیرا در غیر این صورت حتماً دود این فرآیند ضد منافع ملی به چشم ملت ایران خواهد رفت و محدود به وزیر خارجه یا حتی دولت نخواهد شد.
اما در چنین کش و قوس‌هایی، خبر نامه آقای ظریف به رهبر معظم انقلاب منتشر شد که نشان می‌دهد ایشان نسبت به برخی مسائل به ستوه آمده و در مقابل پاسخ رهبری هم هست. تحلیل شما از آن نامه و این پاسخ چیست؟
این برای نخستین بار نیست که رهبری نسبت به وزیر خارجه این تأییدات را دارند. تا جایی که من در خاطرم هست، میزان تأییدی که رهبری نسبت به آقای ظریف داشتند، از همه وزرای خارجه پیشین ما بیشتر بود، به خاطر اینکه ایشان بخوبی واقعیت‌ها و گزارش‌های واقعی را از عملکرد فوق‌العاده فعالانه آقای دکتر ظریف و نتیجه‌ این اقدامات در خارج از ایران دریافت می‌کنند. اتفاقاً سؤال همین است که چرا باوجود تکرار این حمایت‌هایی که رهبری نسبت به آقای ظریف در مقاطع مختلف داشتند، عده‌ای حتی همچنان برخلاف دیدگاه‌های رهبری و تشخیص ایشان، اصرار دارند که آقای ظریف را تا این حد حتی مورد حملات شخصی قرار دهند؟ این برای من هم واقعاً جای سؤال دارد.