روزنامه آفتاب یزد
1398/05/08
لاکچری بازی
یه مدتیه تو سینما و تئاتر مد شده یه فیلما و نمایشهایی رو اکران میکنن یا روی صحنه میبرن که ممکنه پیام مهمیتوی اون فیلم یا نمایش باشه و مخاطب بعد از تماشا به فکر فرو بره و با خودش چرتکه بندازه که چرا اوضاع این مدلی شده و چرا این بدبختیا دست از سر مابر نمیداره و چرا زندگی بعضیا اینجوریه و چرا و
چرا و چرا. این نمایشها و فیلمهای سینمایی هم توی جامعه به کارای لاکچری معروفن؛ خب البته خود تولیدکنندگان اثر مخالف این کلمه هستن و میگن کلمه لاکچری کلمه درستی نیست چرا که ما داریم کار فاخر میکنیم؛ اما خودمونیم ما که میدونیم اونام خودشون هم میدونن که کار فاخر کردن تو همه جای دنیا به یه سری اقدامات نیاز داره که از قبل از پیش تولید
شروع میشه و تا بعد از اتمام کار هنوز
به حیات خودش ادامه میده. یعنی مثلا توی تئاتر اجرای یک نمایش فاخر موجب بقا و ادامه حیات و رشد تئاترهای تجربی و دانشجویی میشه به این مفهوم که این نوع نمایش چون از دل تئاترهای تجربی و دانشجویی بر اومده وقتی بعد از رشد و پیشرفت به مرحله ای رسیده که میتونه کار فاخر انجام بده باید با یه ساز و کار درست مالی و مالیاتی باعث حفظ و تقویت منبع و سرچشمه هنری خودش بشه و به قولی اون رو
ساپورت مالی کنه تا بتونن به بقای خودشون ادامه بدن. اما در کشور ما اینطور نیست، یعنی سازندگان کارای فاخر هیچ کمکی به تئاترهای تجربی و دانشجویی نمیکنن، این یعنی هرچی از کنار اجرای یک نمایش لاکچری به دست میاد بعد از کسر هزینهها یا به جیب کارگردان و تهیه کننده میره و یا به جیب بازیگران.
خب حالا که تکلیفمون با واژههای لاکچری و فاخر روشن شد بپردازیم به اصل ماجرا. یه کارگردانی یه نمایشنامه قوی و پر مفهوم مثل «بینوایان» یا «اولیورتویست» رو به دست میگیره با کمیتغییرات تو متن اون یه اثر دراماتورژی شده رو روی میزش میذاره و تصمیم میگیره اون رو روی صحنه ببره. بعد با خودش حساب و کتاب میکنه که بردن یه همچین نمایشی روی صحنه کلی هزینه روی دستش میذاره، اینجاست که به این فکر میفته که از بازیگرای چهره سینما که البته همشون معتقدن که خونه اولشون تئاتره، استفاده کنه تا هم از کنار اونا بتونه هزینههای سالن و دستمزد بازیگرا رو در بیاره و هم تهش یه چیزی واسه خودش بمونه. بنابراین شروع میکنه به کار و کلی بازیگر درجه یک سینمایی رو که هر کدوم برای خودشون استاری هستن دعوت میکنه و باهاشون قرارداد میبنده. کلی بنر و بیلبورد و برو وبیا و بگیر و ببند هم چاشنی کارش میکنه و بالاخره یه روزی زمان روی صحنه رفتن نمایش فرا میرسه. ملت هم که تمام فکر و ذکرشون به جای نون شب و کرایه خونه و پول قبض آب و برق و قسطای عقب افتاده، شده دیدن فلان بازیگر از نزدیک و لایو گرفتن تو سالن نمایش و تو اینستاگرام گذاشتن، میرن کلی پول میدن (هرچقدر که قیمتش بود) و بلیت میخرن و میرن سعد آباد و هتل اسپیناس و پردیس سینمایی باغ کتاب و میشینن رو صندلی تا بتونن فلان بازیگر رو با گریم عجیب و غریبش تو فلان نمایش ببین.
این قصه البته فقط شامل حال تئاتر نمیشه، بلکه تو سینما هم میشه از این لاکچری بازیا فت و فراوون پیدا کرد. خدا رحمت کنه کیارستمیرو . تو نود درصد فیلماش از نابازیگر استفاده میکرد چون هیچکدوم از فیلماشو واسه گیشه نمیساخت اما بعضی از کارگردانای امروزی چون فقط به فکر گیشه هستن حتی اگر فیلمشون کلی پیام واسه مخاطب داشته باشه بازم از کلی بازیگر سوپراستفاده میکنن تا برای خودشون درآمدزایی کنن. تازه بعد از گذشته دو ماه اکران فیلمشون باید با تبر از پرده سینما جداشون کنی، بعدشم کلی غر و لند میکنن که در حق ما جفا شد چرا نذاشتید فیلم ما روی پرده بمونه. حالا طرف رکورد پرفروش ترین فیلم تاریخ بشریت رو توی کهکشان راه شیری هم شکوندهها، ولی ول کن نیست. یعنی میگه تا همه مردم کره زمین دو دفعه فیلم منو نبینن راضی نیستم اکران فیلمم تموم شه. تازه این
یه قسمت از ماجراست. چون بعدش قراره فیلم بره تو شبکه نمایش خانگی و کلی هم اونجا درآمد کسب کنه.
همه این حرفا زده شد تا برسیم به کلمه ای که تو تیتر این یادداشت جاخوش کرده.
لاکچری بازی.
دیگه باید قبول کنیم که بخش اعظم سینما و تئاتر تو کشور ما شده «لاکچری بازی» و اصلا به خاطر همین لاکچری بازیه که نوبت کار به خیلی از بازیگرای سینما نمیرسه و اونا سالها منتظر میمونن تا بلکه یه نقش کوچیک تو
یه نمایش یا فیلم سینمایی بهشون پیشنهاد بشه. تلویزیون هم که هر روز داره یکی از کار بیکار میکنه و اصلا به فکر هنر فاخر نیست. این وسط به قول دیالوگ فیلم آژانس شیشه ای « اون چیزی که قربونی میشه» هنر فاخر و سینما و تئاتر اصیله» که متاسفانه امروزه جاش رو تئاتر یا سینمای لاکچری گرفته.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
تبادل نفتکشها آبروی انگلیس را میبرد
آفتاب یزد _ رضا بردستانی: حوالی ساعت 10:30 صبح روز سه شنبه 7 خرداد 1398 در واحد شماره 2701 برج آرمیتا در سعادت آباد تهران، پنج گلولهای که از یک قبضه کلت کمری شلیک شد، محمد علی نجفی و خصوصی ترین مسائل شهردار اسبق تهران را به صدر اخبار رسانههای کشور آورد.
>سخنگوی وزارت امور خارجه آلمان اعلام کرد پر فیشر جای خود را در ساز و کار مالی معروف به اینستکس به برند اِربل، سفیر پیشین آلمان در ایران (۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳) داد. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، گفته میشود دلیل این جایگزینی اشراف برند اربل به مسائل منطقه است.
تاثیر بازیها در نحوه زندگی
اگر خلبان، آقا هم بود این حرفها را میزدید؟
چرایی رد پیشنهاد ظریف توسط آمریکا
طرف مقابل از خدا میخواهد در انتخابات شرکت نکنیم
لب تاپ هم کالای لاکچری شد!
کاهش قیمت ارزو افزایش مجدد قیمت مسکن!
ویژهخواری در کف خیابان!
اصلاحطلبان بهاندازه وسعشان به مردم وعده دهند
حکایت رپرتاژ تلویزیون و گوشت گربه!
آمانو ترور شد؟
استقلال حزبی در تعامل با اصلاح طلبان اولویت ماست
اگر خلبان، آقا هم بود این حرفها را میزدید؟
تقسیم عادلانه منابع فرهنگ
لاکچری بازی