سرمشق جدید


آقای رئیس جمهوری در یکی از آخرین سخنرانی‌های خود به این نکته اشاره داشتند که در مورد مبارزه با قاچاق می‌توان از ظرفیت استارتاپ‌ها برای ردیابی و کنترل و هماهنگی گام‌هایی برداشت. به‌نظر می‌رسد که این نکته بسیار مهمی است که دولت باید در دستور کار خود قرار دهد. واقعیت این است که پارادایم یا سرمشق و الگوی مسلط بر توسعه اقتصادی و مدیریتی جوامع انسانی تغییر کرده است. پس از جنگ جهانی دوم الگوی مسلط برای توسعه، وجود یک دولت قدرتمند و مرکزی و برنامه‌ریز بود. البته این الگو بیشتر در کشورهای در حال توسعه معنا می‌داد ولی این الگو خیلی سریع و فقط طی سه دهه به بن‌بست رسید. برای نمونه کشورهای سوسیالیستی در مقایسه با کشورهای لیبرال توسعه سریع‌تری را در مراحل اولیه توسعه تجربه کردند. نمونه آنکه از یک دهه پیش از جنگ دوم جهانی شروع شده بود، اتحاد جماهیر شوروی بود که رشد و توسعه اقتصادی چشمگیری را تجربه کرد و این کشور را از یک جامعه درجه سوم به مرحله ابرقدرتی رساند.
از دهه هشتاد میلادی قرن گذشته، یعنی حدود ۴۰ سال پیش معلوم شد که الگوی مذکور ممکن است در مراحل اولیه رشد مؤثر باشد ولی به علل گوناگونی که محل بحث آن اینجا نیست، بسرعت دچار فساد و تباهی و سکون می‌شود. بجز فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی و کشورهای اقماری بلوک شرق نمونه‌های دیگری هم وجود دارد. در آسیا کره‌شمالی نمونه روشن آن است که اکنون درآمد سرانه کره‌جنوبی حداقل ۲۰ برابر بیشتر از کره‌شمالی است، در حالی که در زمان جدایی دو کره این دو منطقه کمابیش وضعیت مشابهی داشتند و حتی در مقاطعی کره‌شمالی در مراحل اول رشد خود وضعیت بهتری از کره‌جنوبی داشت. در هر منطقه از جهان نمونه‌های مشابه وجود دارد. در نتیجه نظام‌های اقتصادی باز و با مشارکت گسترده بخش خصوصی توصیه شد و رواج این الگو در جهان
موجب تحولاتی گردید و بسیاری از کشورها در این مسیر گام برداشتند که البته در کنار موفقیت‌ها، ناکامی‌هایی نیز بویژه در توزیع درآمدها و نابرابری داشتند.


ولی در قرن ۲۱ بویژه در دهه اخیر، الگوی جدیدی در جهان شکل گرفت که به محوریت استار‌تاپ مشهور است. کسب‌وکاری که حول محور فناوری‌های نوین شکل می‌گیرد و ارزش افزوده بالایی دارد. سهم خلاقیت و نیروی انسانی و فناوری‌های نوین در ارزش افزوده آن بالا است. افق‌های جدیدی را پیش روی جامعه می‌گشاید. با برنامه‌ریزی متمرکز دولتی تناسبی ندارد. هرچند این الگو مراحل اولیه خود را می‌گذراند و هنوز وضعیت مبهمی دارد ولی در هر حال رو به رشد است. ساختار آنها لزوماً مبتنی بر کارگاه‌های بزرگ نیست، حتی می‌تواند کسب‌وکارهای خانگی باشد. بشدت آینده‌نگر است و کل ساختار روابط بازار را دچار تحول و دگرگونی می‌کند. مبتنی بر فناوری اطلاعات و دیجیتال است. برای حل هر مشکل اقتصادی و اجتماعی، افق‌هایی را می‌گشاید که در ساختار و پارادایم کنونی کسب‌وکار قابل تصور نیست.
استارتاپ‌ها کمتر دنبال گرفتن پول و امکانات و رانت هستند. اتفاقاً یکی از کارکردهای آنان حذف رانت است. آنان فقط دنبال برداشتن موانع هستند. موانعی که ساختار بوروکراتیک دولتی و نیز رانت‌خواران جلو پای آنان ایجاد می‌کنند.
برای توسعه و نیز حل مشکلات گوناگون کشور چاره‌ای نیست جز اینکه نگرش رسمی را نسبت به کارآفرینی تغییر دهیم. به جای پرداخت اعتبارات و... (که دیگر پولی هم وجود ندارد) راه را برای استارتاپ‌ها باز کنیم و تمام کوشش دولت را صرف برداشتن موانع موجود کسب‌وکارهای نوین نماییم. در این صورت امیدی به اصلاح امور اقتصادی هست. اصلاحی کم‌هزینه و پربازده و رو به آینده.