وعده‌های اروپا برای حفظ برجام توخالی بود

 سرویس سیاسی ـ
روزنامه اعتماد نوشت: «اقدامات و راهكارهاي اروپا براي ماندن در برجام و تامين منافع آن براي ايران، بيشتر يك وعده توخالي بوده و اروپا در اين مسير، تمايل يا امكان تخطي از تحريم‌هاي آمريكا را نداشت.»
روزنامه اعتماد روز گذشته در یادداشتی به قلم مدیرعامل صندوق ضمانت صادرات جمهوری اسلامی ‌درباره آخرین وضعیت کانال مالی اروپا نوشت: «مشكل از جايي شروع شد كه اينستكس به‌عنوان يك شركت اروپايي، در چارچوب مقررات اروپا تشكيل شده بود و طبق تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران عمل مي‌كرد. بنابراين بسياري از نيازهاي وارداتي ما كه از نظر آمريكا تحريم بود، امكان تامين مالي از طريق سازوكار اينستكس را نداشت و اين امر باعث شد كه مسجل شود، اروپايي‌ها نسبت به راه‌اندازي يك كانال مالي كه تجارت ايران و اروپا را فارغ از تحريم‌هاي آمريكا تسهيل كند، خلف وعده كرده‌اند... نظر به پيروي اينستكس از تحريم‌هاي آمريكا (مشكل اول كه عرض كردم)، اين تحريم‌هاي جديد باعث شد كه عملاً وجهي به‌عنوان وجوه حاصل از صادرات ايران نتواند وارد اينستكس شود، لذا پولي هم براي تامين مالي همان چند قلم واردات مجاز ايران از آمريكا وجود نمي‌داشت.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «كم‌كم مشخص شد كه اقدامات و راهكارهاي اروپا براي ماندن در برجام و تامين منافع آن براي ايران، بيشتر يك وعده توخالي بوده و اروپا در اين مسير، تمايل يا امكان تخطي از تحريم‌هاي آمريكا را نداشت. اينجا بود كه سران كشور تصميم به خروج تدريجي از برجام گرفتند... در اين راستا، اروپايي‌ها براي توقف رويه خروج ايران از برجام، پيشنهاداتي را نيز مطرح كرده‌اند اما تاكنون پيشنهادات جذابيت كافي براي ايران نداشته است.‎»


تصریح امروز مدعیان اصلاحات بر توخالی بودن وعده‌های اروپا برای حفظ برجام در شرایطی است که پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای، این طیف در رسانه‌های زنجیره‌ای رویکرد اعتماد به اروپا و ادامه برجام با متحدان آمریکا را پمپاژ می‌کرد، در حالی که همان زمان منتقدان برجام بر همدستی دو سوی اقیانوس اطلس و تقسیم کار آنها برای ادامه تعهدات برجامی ‌ایران با وجود لگدمال شدن آن از سوی آمریکا و اروپا تأکید داشتند و هشدار دادند.
مهیا کردن فرصت بیشتر برای سلطه‌جویان
روزنامه شرق در سرمقاله دیروز خود با عنوان «دولت سوم در راه است؟» نوشته است: «[دولت احمدی‌نژاد] دولتی برآمده از کف مسجد که حامیانش، احمدی‌نژاد را الگوی تمام‌عیار یک بچه‌مسجدی نابِ باورمند به مهدویت می‌دانستند.»
در این ‌باره ذکر این نکته ضروری است که همان بچه‌مسجدی‌ها که از رئیس دولت هشتم حمایت کرده بودند، وقتی دیدند که او از مسیرهای درستی که خودش نیز در ابتدا بر حرکت در آن مسیرها تأکید می‌کرد، منحرف شده به اصلی‌ترین منتقد و مخالف او تبدیل شدند اما آیا این زنده بودن و پویایی در طیف موسوم به اصلاح‌طلبی وجود داشت که وقتی انحراف و فتنه‌گری را در برخی بستگان و وابستگانش دید، به مخالفت و یا انتقاد از آنها روی آورد؟! طبعا چنین رفتاری نیازمند آزادگی است و از جانب کسانی که درگیر قبیله‌گرایی مدرن هستند، بعید است.
اما نکته تأمل‌برانگیز آنجاست که نویسنده در جملاتی که بیشتر از آن «تحمیق مخاطب» احساس می‌شود، نوشته است: «اینکه رئیس دولت اصلاحات هرگز تن به حزب‌گرایی نداد[!!]، شاید از این رؤیای بزرگ‌تر؛ ایرانی برای همه ایرانیان، پرده برمی‌دارد.»
سپس این نوشته آورده است: «از طرف دیگر دولت اصلاحات گرچه چندان به‌صراحت از هویت ایرانی حرف نزد، گفتمانش جز هویت ملی نبود. گفتمانی که تلاش می‌کرد در یک گفتمان فراملی با عنوان گفت‌وگوی تمدن‌ها تجلی یابد. هر گفتمانی نماینده خود را دارد و نماینده گفتمان گفت‌وگوی تمدن‌ها دولت اصلاحات بود و اصلا این دولت بر همین اساس شکل گرفت.»
در این ‌باره لازم به ذکر است که بلافاصله پس از طرح موضوع رویاگونه‌ای مانند «گفت‌وگوی تمدن‌ها» از جانب رئیس دولت اصلاحات، غربی‌ها به‌شدت از آن استقبال کردند. این موضوع دقیقا در زمانی مطرح شد که هجمه به فرهنگ و سبک زندگی جامعه ایرانی هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد. برای درک بهتر باید گفت که تصور کنید دشمن آمده و بخشی از خوزستان را ‌اشغال کرده و در حال پیشروی و ما در آن زمان بیاییم و طرح کنفرانس دوستی و صلح با‌ اشغالگران راه بیندازیم. شرایط در آن دوره هم این‌گونه بود و جامعه ایرانی با شدیدترین حملات به فرهنگ خود دست و پنجه نرم می‌کرد و طبیعی است که در چنین حالتی دشمنان سرگرم شدن ما را با خواب و خیال می‌پسندند.
همچنین باید متذکر شد که گفت‌وگو یا دیالوگ در شرایطی شکل می‌گیرد که دو طرف به اندازه هم فرصت و مهلت سخن گفتن و ابراز داشته باشند و اگر چنین نباشد کار به متکلم وحده شدن یکی و مستمع بودن دیگری ختم می‌شود. در شرایطی که نظام سلطه تقریبا اکثر رسانه‌های بزرگ دنیا را در اختیار دارد و اجازه صحبت به دیگران نمی‌دهد، گفت‌وگوی تمدن‌ها چیزی نیست جز فرصت بیشتر برای فرهنگ سلطه‌جو مهیا کردن.
مردم به عاملان وضع موجود رأی نمی‌دهند
روزنامه آرمان دیروز طی گفت‌وگویی نوشت: «مردم احساس می‌کنند مطالباتی که در انتخابات‌های گذشته داشتند، محقق نشده است. در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار داشت مردم بیایند و به نیروهایی رأی بدهند که آنها را عامل ایجاد وضعیت کنونی می‌دانند. به همین جهت بود که حرف رئیس دولت اصلاحات با واکنش‌هایی روبه‌رو شد. منتقدان ملایم‌تر هستند که می‌گویند رئیس دولت اصلاحات باید منفعت روشن و محسوسی از شرکت در انتخابات ارائه کند و در غیراین صورت نمی‌توان از مردم انتظاری داشت... اصلاح‌طلبان بر اساس یک ارزیابی ‌اشتباه از وضعیت جامعه وارد صحنه ائتلافی شدند و این باعث ریزش سرمایه اجتماعی آنها شده است.»
در بخش دیگری از این گفت‌وگو آمده است: «اصلاح‌طلبان پیش‌بینی نکرده بودند که کشور در عرصه سیاست‌ خارجی به چه مشکلاتی برخواهد خورد، تحریم‌های سنگین در راه است و مدیریت چندگانه فعلی دیگر جوابگوی نیاز جامعه نیست. اصلاح‌طلبان اینها را ندیدند و امروز به مشکل خورده‌اند.» خبرنگار می‌پرسد «به‌نظر شما چرا این مشکل دیده نشد؟» مصاحبه‌شونده می‌گوید: «به این دلیل که چشمشان بیش از حد لازم به قدرت بود. اصلاح‌طلبان می‌خواستند قدرت اجرایی دستشان باشد. امروز نیز تقلیل‌دادن مشکلات به عملکرد دولت روحانی ‌اشتباه است. اگرچه این دولت در برخی از عرصه‌ها می‌توانست بهتر و با قاطعیت بیشتر عمل کند. به‌طور کلی اما با شرایط امروز هر دولتی بر سرکار بود، انتظار معجزه نمی‌شد از آن داشت.»
کسی انتظار معجزه از دولت ندارد. کافی بود دولت چوب حراج به ذخایر طلا و ارز کشور آن هم در شرایط جنگ اقتصادی نمی‌زد، بخش مسکن را که هم شغل ایجاد می‌کرد هم از تورم می‌کاست رها نمی‌کرد، نقدینگی 4 برابر شده را به سمت تولید هدایت می‌کرد تا سمت سوداگری مخرب نرود، یارانه ثروتمندان را حذف می‌کرد، به نظرات متقن صاحب‌نظران اقتصادی توجه می‌کرد، حقوق نجومی‌نمی‌داد، بنگاه‌های بزرگ اقتصادی به ثمن بخس به اسم خصوصی‌سازی واگذار نمی‌کرد، در توزیع کالاهای اساسی سوءمدیریت به خرج نمی‌داد، در مالیات ستانی از خانه‌های خالی تعلل نمی‌کرد و... تا معیشت مردم و اقتصاد کشور نابسامان نمی‌شد. به قول سعید لیلاز «اختیاراتی را که رهبر انقلاب به روحانی و سران سه قوه داده بود اگر به چوب داده بود تا الان یک کاری کرده بودند.»
مصاحبه‌شونده در پاسخ به این سؤال که چه راهی برای خروج از وضعیت فعلی وجود دارد؟ گفته است: «به هر حال راهکار به دو طرف منازعه بستگی دارد. اگر هر دو طرف منازعه بر مواضعشان محکم باشند و نخواهند تغییری ایجاد کنند، راه‌حلی وجود نخواهد داشت. برخی در این شرایط معتقدند که می‌توانند اقتصاد را بدون نفت و با وجود همه تحریم‌ها به‌خوبی اداره کنند. به‌نظر من باید اداره امور را به همان گروه داد که نتیجه کارشان مشخص شود!»
اگر طیف مدعی اصلاحات با دروغ‌پردازی، رقیب‌هراسی، دوقطبی‌سازی و فریب مردم، مذاکره و اعتماد به بیگانه را نسخه معجزه‌آسا جانزند، نیروی جوان، مؤمن و انقلابی که کشور را در شرایط تحریم به انرژی هسته‌ای، توان موشکی و پیشرفت‌های خیره‌کننده در عرصه‌های مختلف علمی رساند، ایران را به عصر اقتصاد منهای نفت هم می‌رساند.