شکارچی پیرمرد های تنها در دام

زن تنها که شوهر افیونی‌اش کارتن خواب شده، به خاطر بی‌پولی و شرایط بد زندگی به سراغ پیرمردهای تنها در پارک‌ می‌رفت و به بهانه آشپزی و نظافت به خانه آن‌ها راه می یافت و سناریوی سرقت به شیوه بیهوشی را عملی می کرد.
27 خرداد ماه 98 بود که مردی 68 ساله با حضور در کلانتری 127 نارمک تهران از گرفتار شدن در دام سرقت یک زن فریبکار خبر داد.
مرد تنها ادعا کرد: در پارک شقایق شرق تهران نشسته بودم که زن 56 ساله نیز در کنارم روی صندلی نشست. وقتی شروع به صحبت کردیم، زن غریبه از من درباره متاهل بودنم سوال کرد که در جواب گفتم چند سال است همسرم فوت کرده و به تنهایی زندگی می‌کنم.
وی ادامه داد: سپس سهیلا با جلب اعتماد من گفت که می تواند در کار نظافت و آشپزی  کمکم کند و همین باعث شد برای آشپزی و انجام کارهای خانه از او دعوت کنم. زن تنها نیز پذیرفت و به خانه رفتیم.


این مرد گفت: سهیلا پس از حضور در خانه به آشپزخانه رفت و دو نوشیدنی خنک آماده کرد و هر دو آن را خوردیم اما پس از دقایقی احساس سنگینی در چشمانم کردم و آرام آرام روی مبل خوابیدم. وقتی به هوش آمدم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم، آن جا بود که فهمیدم زن ناشناس مرا بیهوش کرده و بعد از 20 روز در بیمارستان به هوش آمده‌ام و در ادامه متوجه سرقت طلاها و پول‌های داخل خانه شدم.
با توجه به حساس بودن پرونده، تیمی از ماموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران برای دستگیری زن فریبکار وارد عمل شدند و در گام نخست مشخص شد چند مرد دیگر در دام فریبکاری او گرفتار شده اند.
تیم پلیسی در گام بعدی به کمک طعمه‌های زن فریبکار توانستند سهیلا 56 ساله را که یک بار سابقه سرقت به همین شیوه بیهوشی داشت، شناسایی کنند و روز 25 تیرماه در عملیاتی غافلگیرانه این زن دستگیر شد.
سرنوشت عجیب زن فریبکار
سهیلا 56 ساله که سرنوشت عجیبی دارد، تاکید می کند به خاطر فقر و مسائل اقتصادی مجبور شده دست به این دزدی‌های فریبکارانه بزند: نوجوان بودم که با اصرارهای خانواده‌ام به عقد پسرعمویم در آمدم، آن روزها همه از سالم بودن همسرم حرف می‌زدند با این حال، من به او هیچ حسی نداشتم و با این ازدواج مخالف بودم اما تصمیم گرفته شده بود و به اجبار با پسرعمویم ازدواج کردم.
روزهای نخست زندگی همسرم سعی می کرد اعتیادش را پنهان کند، با این که من متوجه ماجرا شده بودم ولی راه بازگشتی نبود و با این شرایط به زندگی‌ام ادامه دادم.
روزها گذشت و فرزندانم بزرگ شدند و همگی ازدواج کردند. شوهرم شیشه‌ای شده بود و شاید باور نکنید جلوی چشمان من و فرزندانش بعد از مصرف شیشه با چاقو دستانش را زخمی می‌کرد و از جاری شدن خون لذت می‌برد و این در حالی بود که آرامش از من و فرزندانم گرفته شده بود و همیشه ترس همراهمان بود.
در این شرایط به زندگی‌ام ادامه دادم اما از چندی قبل شوهرم که دیگر اعتیادش شدید شده بود، از خانه رفت و مرا تنها گذاشت. بعد از مدتی فهمیدم که همسرم دیگر یک کارتن خواب شده و شب ها را در خیابان می‌گذراند و من که زنی تنها هستم برای تامین اجاره خانه و هزینه زندگی ام تصمیم به سرقت گرفتم.
سهیلا آرام اشک می‌ریزد و به تصمیم اشتباه خانواده‌اش که او را به این منجلاب کشیده اعتراض دارد و ناراحت کننده تر از همه این اتفاقات، تنها گذاشتن او از سوی فرزندانش است.
زن تنها می گوید که اگر یک نفر از من حمایت مالی می کرد هیچ وقت به دنبال دزدی و بی آبرو شدن نمی رفتم. او برای مرگش لحظه شماری می کند تا از این همه فقر و بدبختی نجات پیدا کند.

گفت وگو با سهیلا
سهیلا 56 ساله که یک متهم سابقه‌دار است ادعا می کند قصد دارد وقتی پایش به زندان رسید، دست به خودکشی بزند و مشخص نیست علت تناقض گویی‌هایش بالا بودن سن اش است یا فرار از سنگین شدن اتهاماتش!
آخرین بار کی زندان بودی؟
یادم نمی‌آید.
وقتی جوان بودی سرقت کردی یا به تازگی؟
سال 95 بود که به خاطر سرقت دستگیر شدم و سه ماه در زندان بودم.
همسر و خانواده‌ات از سرقت‌ها اطلاع دارند؟
نه، البته سال هاست که از همسرم خبر ندارم.
چطور؟
14 سال است که خبر ندارم و در این مدت فرزندانم کمکم می‌کردند.
طلاق گرفتی؟
دو سال قبل از همسرم جدا شدم.
چرا؟
به هروئین و شیشه اعتیاد داشت و چند سال قبل از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت و متوجه شدم کارتن خواب شده است.
چند فرزند داری؟
دو پسر و یک دختر.
چرا دزدی کردی؟
به خاطر فقر و بی‌پولی.
فرزندانت کمک نمی کنند؟
نه، همه آن ها ازدواج کرده اند و مستاجر هستند و می گویند پولی ندارند.
چطور طعمه هایت را شناسایی می کردی؟
در پارک  و خیابان با آن ها آشنا می شدم و به بهانه آشپزی و نظافت به خانه مردان تنها می رفتم.
آن ها را چطور بیهوش می‌کردی؟
دو عدد قرص خواب آور در غذاهایشان می ریختم که بعد از خوردن غذا، بیهوش می شدند و من دزدی می‌کردم.
قرص‌ها را از کجا تهیه می‌کردی؟
خودم به خاطر بیماری اعصاب شبی یک قرص خواب آور می‌خورم و از همان قرص‌ها دو عدد داخل غذا یا نوشیدنی‌ مردان تنها می ریختم.
طعمه‌هایت بیشتر چه افرادی بودند؟
مردان سن بالا و تنها که زود اعتماد می کردند.
چقدر طول می‌کشید طعمه‌هایت بیهوش شوند؟
یک تا دو ساعت طول می کشید تا خواب شان ببرد.
چقدر پول به سرقت بردی؟
باور کنید پول زیادی به دست نیاوردم، این که ادعا کردند طلاهایشان سرقت شده دروغ است چون یک پیرمرد تنها طلا در خانه‌ ندارد و من فقط پول به سرقت بردم که زیاد نبود.
این شیوه و شگرد را از کجا یاد گرفتی؟
در زندان که بودم شنیدم بعضی‌‍‌ها به این شیوه در شمال تهران دست به سرقت زده‌اند.
به نظرت کسی که شرایط مالی خوبی ندارد باید دزدی کند؟
نه، درست نیست.
فکر نمی کردی قرص‌ها باعث مرگ طعمه هایت شود؟
نه، به این موضوعات فکر نمی کردم.
مسبب این مشکلات چه کسی است؟
خانواده‌ام، چون من مخالف ازدواج با پسرعمویم بودم اما پدر و مادرم اصرار کردند که با او ازدواج کنم.
همسرت از ابتدا اعتیاد داشت؟
مادرش می‌گفت اعتیاد ندارد اما دروغ گفته بودند.
شنیدم قصد داری خودکشی کنی؟
بله، تنهاهستم و هیچ کسی کمکم نمی‌کند و چون آبرویم رفته به زندان برسم خودکشی می کنم.
از هیچ نهادی کمک نخواستی؟
قرار است وقتی آزاد شدم کمیته امداد به من حقوق دهد.
آزاد شوی دوباره دزدی می کنی؟
نه، باید خودم کار کنم، دزدی هیچ آخر و عاقبتی ندارد.
بنا بر این گزارش، این زن برای تحقیقات بیشتر و شناسایی دیگر طعمه‌های احتمالی اش در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
 
لغزش زنانی که پناهگاه محکمی درجامعه ندارند
دکتر قربانعلی ابراهیمی جامعه شناس و استاد دانشگاه| فقر پدیده ای است که آسیب های اجتماعی بی شماری را به جامعه تحمیل می کند. با افزایش فقر در جامعه به طور قطع آسیبی که تهدید کننده به شمار می رود فحشا و شیوع روابط نامشروع خواهد بود. اگر در یک جامعه به شدت فقر افزایش پیدا کند، آمارهای فحشا و بروز رفتارهای ناهنجار و ضد اجتماعی نیز نگران کننده خواهد شد. در بروز این پدیده خطرناک می توان گفت برخی افراد که توان ازدواج و تشکیل خانواده ندارند به دلیل فشارهای اقتصادی و فقر مطلق به رفتارهای غیراخلاقی روی می آورند اما در سوی دیگر این اتفاقات دیده می شود که برخی افراد در سنین بالا به دلیل فقر به فحشا و رفتارهای غیر اخلاقی روی می آورند. در چنین شرایطی جامعه در مرحله بحران به سر می برد و افراد در سنین بالا برای تامین هزینه های زندگی شان دست به روابط غیر متعارف می زنند. در بررسی این پرونده ها باید گفت این افراد در سنین بالا به حال خود رها شده اند و در پیچ و خم زندگی به دلیل نداشتن راهکار مناسب به برقراری ارتباطات غیراخلاقی تمایل دارند که چیزی جز تباهی عایدشان نمی شود. متاسفانه جامعه و نهادهای مسئول برای پیشگیری از این حوادث مخرب راهکاری ارائه نمی دهند و همین مسئله باعث شیوع پدیده ای ناهنجار می شود. حمایت مالی از افراد در سنین بالا راهی برای پیشگیری و نجات جامعه خواهد بود که متاسفانه در جامعه ما چنین تدابیری اندیشیده نشده است. وجود موانع و محدودیت های متعدد و فراوان سر راه افراد در سنین بالا، گرایش به مجرد ماندن مطلق، از هم پاشیدگی خانواده ها و نبود حامی مناسب از جمله مواردی است که باعث  شیوع این پدیده می شود و گاه   برخی زنان برای تامین هزینه های زندگی در سنین بالا به برقراری ارتباطات ناهنجار تمایل پیدا می کنند. شکسته شدن حرمت های خانوادگی، افزایش اختلافات خانوادگی و زناشویی و نبود انسجام عاطفی در خانواده ها و نبود آسایش و آرامش در زندگی میزان رضایتمندی را کاهش می دهد و برخی افراد به راحتی مرتکب هر عمل خلاف و نامشروعی می شوند.  متاسفانه تکریم نکردن زنان در جامعه امروزی سبب شده نگاه ابزاری به زنان در هر سنی رشد کند و برخی مردان به خود اجازه دهند در ازای تامین هزینه های زندگی این دسته از زنان از آن ها توقعات نامعقولی داشته باشند و اغلب این زنان که در تنگنای اقتصادی و فشار روانی هستند تن به رفتارهای غیرمعقول می دهند. جامعه در برابر بروز این آسیب ها مقصر است زیرا اگر بسترهای فرهنگی جامعه غنی باشد و زنان هنگام طرد شدن از خانواده در سنین بالا پناهگاهی محکم داشته باشند قطعا برای تامین هزینه های مادی مرتکب هر عمل زشت و ناپسندی نمی شوند.