اخبار ویژه

به جای ابراز شرمندگی دولت را از بی‌برنامگی خارج کنید
همکار نشریات اصلاح‌طلب و همشهری معاون اول رئیس جمهور، از وی خواست به جای ابراز شرمندگی، در دولت با برنامه کار کنند.
احمد زیدآبادی نوشت: این چندمین باری است که آقای جهانگیری از مردم عذرخواهی و در برابر آنها اظهار شرمندگی می‌کند. به این همشهری گرامی باید گفت؛ اظهار شرمندگی‌های پی‌درپی شما چه مشکلی از مردم حل می‌کند و کدام گره را از کارشان می‌گشاید؟
بسیاری از مردم این روزها تحت فشارند. فقط طی یک سال اخیر اغلب هزینه‌های زندگی دو تا سه برابر شده در حالی که درآمدها رشد ناچیزی داشته است. بیکاری هم که بیداد می‌کند. فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها یا برای مهاجرت برنامه می‌ریزند و یا به مسافرکشی در اسنپ و تپسی رو آورده‌اند. در این میان، رئیس دولت هم خوشحال است که آمار اشتغال بالا رفته است!


بدبختانه کار با اظهار شرمندگی پیش نمی‌رود. جهانگیری در مقام معاون اول رئیس جمهور اگر در عمل نمی‌تواند باری از دوش مردم بردارد، حداقل به آنها بگوید که برنامه دولت برای خروج از تنگنا چیست و در نهایت به کدام سمت و سو می‌خواهد حرکت کند. بسیاری از مردم عادی در بهترین حالت، دولت را بلاتکلیف، بی‌برنامه، گیج و باری به هر جهت می‌دانند و همین موضوع سبب ناراحتی مضاعف‌شان شده است.
اگر همین حد هم از جهانگیری برنمی‌آید، دیگر برای چه در پاستور نشسته و پی کار دیگری نمی‌رود تا مجبور به اظهار شرمندگی دائمی در مقابل مردم هم نباشد!برجام شکست خورده چون علت وجودی آن از بین رفته است
یک سایت حامی دولت می‌گوید برجام به تکلیفی پرهزینه و بی‌عایدی برای دولت تبدیل شده است.
«فرارو» با‌ اشاره به چهارمین سالگرد انعقاد برجام خاطرنشان کرد: چهار سال پیش، ایران و غرب، پس از سال‌ها مذاکره، سرانجام توافقی تاریخی امضا کردند که قرار بود مبنا و اساسی برای حل مشکلات باشد.
«اگرچهار سال به عقب برگردیم، آیا شما باز هم برجام را امضا می‌کنید؟» این دقیقا سؤالی بود که در چهارمین سالگرد امضای برجام از محمدجواد ظریف پرسیده شد. سؤال سختی بود. پرسش‌هایی از این دست، معمولا زمانی پرسیده می‌شوند که نادرستی یک اقدام تا حدود زیادی اثبات شده و از فرد موردنظر انتظار می‌رود که که در پاسخ، اقدام خود را تقبیح کند یا حداقل توجیه مناسبی برای آن بیاورد. مثلا هنگامی که چنین سؤالی از سرمربی تیمی که در مسابقه شکست خورده است، پرسیده می‌شود، انتظار این است که سرمربی از نواقص تاکتیک بازی تیمش سخن بگوید. دنیای سیاست، اما، اینگونه نیست. به ندرت اتفاق می‌افتد که سیاستمداری، بزرگ‌ترین دستاورد زندگی حرفه‌ای خود را زیر سؤال ببرد.
ظریف در پاسخ به سؤال یادشده، گفت: «حتماً این کار را می‌کردیم». ظریف همزمان با سالگرد برجام و برای بار دوم در سه ماه گذشته عازم نیویورک شد. اما این بار، برخلاف گذشته، دولت آمریکا ویزای بسیار محدودی به او داد. به حدی محدود که فقط می‌تواند به اماکن دیپلماتیک ایران در شهر نیویورک برود.
ضرباتی که در اثر خروج یکجانبه کاخ سفید به برجام وارد شد، به حدی مهلک بود که شاید نتوان به سادگی این توافق را زنده نگه داشت.
دلیل اصلی به خطر افتادن برجام، از میان رفتن علت وجودی آن است. نکته مهم این‌که دو طرف برجام، یعنی ایران و غرب، هر کدام برداشت متفاوتی از علت وجودی این توافق داشته و دارند. توافق هسته‌ای، بیش از هر چیز برای ایران ماهیت اقتصادی داشت. قرار بود با امضای این توافق، مناسبات اقتصادی ایران با جهان عادی و حتی تقویت شود. اما طرف مقابل، درک متفاوتی داشت. غربی‌ها برجام را توافقی امنیتی در زمینه «عدم‌اشاعه هسته‌ای»  (Nuclear Non-proliferation) می‌دانند.ایران به مرور زمان تقریبا از تمام مزایای اقتصادی توافق هسته‌ای محروم شد. این در حالی است که از دیدگاه غرب، کارکرد امنیتی برجام، همچنان شایسته استمرار است.
برجام از همان ابتدا، چه در ایران و چه در آمریکا، محل مناقشه بود. با این تفاوت که مناقشات داخلی ایران، کوچکترین تاثیری بر روند اجرای این توافق نگذاشت. ایران از زمان امضای این توافق تا همین چند ماه پیش کاملا به امضای خود پایبند بود. اما نهایتا ناگزیر شد که در تعهدات خود بازنگری کند.
در سالگرد چهارم امضای برجام، می‌توان حداقل چند پرسش درباره آغاز آن مطرح کرد و پایانش را به عهده مورخان سپرد: این توافق چگونه به توافق یکطرفه تبدیل شد؟ آیا امضای برجام در سال آخر ریاست‌جمهوری باراک اوبامای دمکرات اقدام سنجیده‌ای بود؟ چرا به هشدار‌های محافل جمهوری‌خواه کنگره مبنی بر لغو برجام توسط رئیس‌جمهور بعدی در زمان اوباما توجه نشد؟
از هم اکنون یک نکته واضح شده و آن این است که توافق هسته‌ای سرانجام خوبی نداشت و در نهایت به «فیل سفید» تبدیل شد.
گفته می‌شود که در دوران باستان، زمانی که پادشاهان تایلند و دیگر کشور‌های آسیایی، از رعیتی ناخرسند می‌شدند، به او یک فیل سفید می‌دادند. فیل سفید، مقدس بود و به همین دلیل نگهداری از آن به غایت پرهزینه و دشوار است. صاحب فیل، باید برای آن غذای مخصوص و باکیفیت تهیه کند و در عین حال، مانع پرستش فیل توسط مردم هم نشود. امروز، از اصطلاح فیل سفید، برای‌ اشاره به دارایی پرهزینه، ولی بی‌فایده استفاده می‌شود. از این حیث، برجام با فیل سفید شباهت‌هایی دارد؛ توافقی که برای ایران هیچ منفعت اقتصادی ندارد.
ایران پس از حدود یک دهه مذاکره با غرب، سرانجام به توافق جامعی رسید و تا یک سال بعد از خروج آمریکا از آن و بازگشت تحریم‌های کمرشکن، به مفاد توافق پایبند بود و حتی یک بار هم توافق را نقض نکرد. اما این رفتار، کاملا نتیجه عکس داد و ایران تحت شدیدترین تحریم‌های تاریخ قرار گرفت.
در حال حاضر، تلاش‌های زیادی انجام می‌شود که ایران و آمریکا بار دیگر به مذاکره برگردند، اما یک تصمیم‌ساز ایرانی ممکن است در خلوت خود به این مسئله فکر کند که ایران قبل از امضای برجام، صد‌ها هزار بشکه نفت به‌صورت علنی و قانونی می‌فروخت، اما چهار سال بعد از امضای این توافق، ایران حتی یک بشکه هم نمی‌تواند بطور علنی و قانونی بفروشد؛ پس چطور می‌توان دوباره با آمریکا توافق کرد.آب و صابونی را که دنبالش بودند پیدا کردند؟!
آقای ظریف چندمین‌بار است که به غیرقابل اعتمادبودن آمریکا و اروپا اذعان می‌کند و این در حالی است که آقای روحانی چندسال قبل، منتقدان را نابلد درباره مذاکره معرفی می‌کرد.
رجانیوز با اشاره به سخنان وزیر امور خارجه در آمریکا نوشت: جواد ظریف روز پنجشنبه 27 تیرماه 1398، در مصاحبه با خبرنگار رادیو ملی آمریکا (NPR)، اعلام کرد که تعامل با غرب در بین مردم ایران، اعتبارش را ازدست داده است.
ظریف در این مصاحبه گفت: «تعامل با غرب اعتبارش را در ایران از دست داده است. مردم دیگر به تعامل با جامعه جهانی توجهی ندارند. بنابراین، تعامل اعتبارش را از دست داده و به تبع آن، من نیز در حال از دست‌دادن اعتبارم هستم.»
بر کسی پوشیده نیست که شاکله گفتمان دولت تدبیر به ریاست روحانی، تعامل مذاکره با غرب بوده است.
جواد ظریف مهرماه 93، در «شورای روابط خارجی آمریکا» و در پاسخ این سؤال که «آیا شکست در مذاکرات هسته‌ای بر سیاست خارجی  ایران تأثیرگذار خواهد بود؟»، گفته بود: «ما روندی را شروع کرده‌ایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بماند، مقبولیت‌مان نزد مردم را از دست خواهیم داد.»
حتی پیش از آن و در زمانی که روحانی در دولت اصلاحات به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در حال مذاکره با غربی‌ها بود، ظریف در سخنانی که فیلمش سال‌ها بعد منتشر شد، خطاب به البرادعی دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید: «بسیاری از کاندیداهای ریاست‌جمهوری از شکست مذاکرات ما سود می‌برند. آنها موفقیتی در این گفت‌وگوها نمی‌بینند و از طرفی آنها آدم‌های پرنفوذی هستند. اعتبار اروپایی‌‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است.»
در آستانه دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری نیز آقای روحانی در سخنرانی تبلیغاتی خود در اردبیل، با کنایه به منتقدین با آمریکا گفته بود: «چه‌‌جور آب و صابون بیاریم، رویتان را بشوییم. تحریم بر نمی‌گردد. شما می‌خواهید با دنیا مذاکره کنید؟ شما بلد هستید که با دنیا مذاکره کنید و آیا زبان دنیا را می‌دانید؟ در حالی که در فهم زبان ملت خود گرفتار هستید.»
اکنون که آمریکا از برجام خارج شده و اروپایی‌ها نیز به تبعیت از آمریکا از انجام وظایف خود در قبال برجام طفره می‌روند و وضعیت اقتصادی سخت‌تر از قبل برجام است، عیار هنر روحانی و دولت‌اش نیز در مذاکره با کشورهای دیگر قابل مشاهده است.
در هر حال اعتراف ظریف به این‌که گفتمان تعامل با غرب در ایران اعتبار خود را از دست داده، چندان هم دور از انتظار نبود.
ظریف آذرماه سال 97، در چهارمین کنگره سراسری حزب ندای ایرانیان با اعلام این‌که «غرب» مرکز عالم نیست، گفته بود: «بزرگ‌ترین مخالفان مذاکره با غرب، غرب را مرکز جهان می‌بینند. یک تحولی الان رخ داده. دنیای امروز، دنیای پساغربی است. یک زمانی دنیا معادل بود با غرب؛ آن دوران تمام شد؛ دوران جدیدی پیدا شد. دوران قدر قدرتی تمام شده است.همشهری: آمار رئیس‌جمهور به شوخی شبیه است
یک روزنامه حامی دولت نوشت: سخنان رئیس‌جمهور مبنی بر اینکه تورم نرخ اجاره‌بها 30 درصد است، شبیه شوخی و غیرقابل درک از سوی مردم است.
همشهری با تاکید بر «تناقض آمار دولت با ادراک مردم» می‌نویسد: رئیس‌جمهور در نشستی با مدیران ارشد حوزه مسکن، به استناد آمارهایی که در اختیارش قرار گرفته بود، رشد اجاره‌بها در سال گذشته را 30 درصد اعلام کرد؛ رقمی که البته با آمارهای بانک مرکزی همخوانی دارد اما با ادراک مردم از واقعیت بازار تناسبی ندارد.
وزیر راه و شهرسازی در توجیه رقم اعلام شده رئیس‌جمهور، می‌گوید: آمارهای رئیس‌جمهور بازگو شده از گزارش‌های معاونت مسکن وزارت راه و شهرسازی بوده که آنها هم بر اساس آمارهای رسمی استخراج شده است.
اسلامی تاکید می‌کند آنچه مشاوران املاک مطرح می‌کنند ملاک و معیار اجاره‌بها نیست، بلکه ملاک برای ما گزارش‌های معاونت مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی است و در این خصوص گزارش‌ها نشان می‌دهد قیمت یک مترمربع مسکن، تورم و اجاره‌بها با هم هماهنگ بوده است. به گفته او، آنچه رئیس‌جمهور درباره افزایش 30 درصدی اجاره‌بها مطرح کرد، معدل افزایش این شاخص در بهار امسال نسبت به پارسال بوده و رئیس‌جمهور سقف اجاره‌بها را اعلام نکرده است.
به عبارتی این اظهارنظر وزیر را می‌توان این‌گونه تعبیر کرد که در بهار امسال، هزینه مسکن مستاجران ایرانی به‌طور میانگین 30 درصد نسبت به بهار پارسال افزایش پیدا کرده است. اما آیا این موضوع واقعیت دارد؟ در حقیقت اگر اجاره‌بها مطابق آماری که به اطلاع رئیس‌جمهور رسیده، رشد کرده باشد، فقط یک‌سوم تورم مسکن در بازار اجاره‌بها تخلیه شده و قاعدتا رهن یک آپارتمان 500 میلیون تومانی که در سال گذشته 100 میلیون تومان (معادل 3 میلیون تومان اجاره‌ ماهانه) تعیین می‌شد، امسال که ارزش این آپارتمان به بالای یک میلیارد تومان رسید، باید به 130 میلیون تومان (معادل 3/9 میلیون تومان اجاره ماهانه) افزایش پیدا کند اما در واقعیت بازار، این ارقام به شوخی شبیه است و جز در مواردی که صاحبخانه آدم منصفی باشد، اتفاق نمی‌افتد. آمارهای مسئولان می‌گوید که اوضاع خوب است و روبه‌راه اما درک مردم از واقعیت بازار چیز دیگری است.
یادآور می‌شود آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی سال 92 گفته بود معیار تورم، جیب مردم است.متهم فتنه با تحصیلات تاریخ در وزارت صمت چه می‌کند؟!
فعال فتنه 88 با تحصیلات تاریخ، بیخ‌گوش وزیران صنعت و کار در دولت چه می‌کند؟ به گزارش مشرق، در ۱۶ تیرماه سال جاری، فیلمی ‌از مصاحبه محمد شریعتمداری، وزیر کار، منتشر شد که رسانه‌ها آن را به‌عنوان اولین واکنش شریعتمداری به اتهامات دامادش، سید‌هادی رضوی، پوشش دادند. اما فارغ از محتوای این «جوابیه»، و اینکه چه اندازه منتقدان جناب وزیر را قانع کرد، نکته‌ای که در این گفت‌وگو وجود داشت، شخص «مصاحبه‌گر» بود. مصاحبه‌کننده فردی به نام «محمدرضا فیاض زاهد» است که عمدتاً فعالان سیاسی او را با عنوان فیاض زاهد می‌شناسند..
او در فتنه سال 88، به واسطه فعالیت‌های ضدامنیتی توسط دستگاه اطلاعاتی بازداشت شد. او به مدت 80 روز در بازداشت بود و با قرار وثیقه یک میلیارد ریالی آزاد شد.
او به ادعای خود بیش از 30 سال رفاقت با محمدباقر نوبخت دارد. یکی دیگر از دوستان بسیار نزدیک او در دولت، محمد شریعتمداری است. از همین‌رو وقتی انتقادات به شریعتمداری بابت عملکردش هم در وزارت صمت و هم وزارت کار و هم بابت پرونده داماد او، سید‌هادی رضوی، بالا گرفت، در اواسط تیرماه در فیلم «جوابیه» شریعتمداری به‌عنوان مصاحبه‌گر رو‌به‌روی او نشست.
فیاض زاهد در حالی که تحصیلاتش در رشته «تاریخ» است، در زمان وزارت محمدرضا نعمت‌زاده در صمت، وارد هیئت‌مدیره شرکت رینگ سایپا شد. او در اردیبهشت سال 94، به‌عنوان نماینده شرکت رینگ سایپا، به عضویت هیئت‌مدیره باشگاه فرهنگی- ورزشی سایپا هم برگزیده شد.
او همچنین، در 21 اسفند 94 به نمایندگی از شرکت سرمایه‌گذاری و توسعه صنعتی «نیوان ابتکار»، به‌عنوان عضو هیئت‌مدیره و نایب‌رئیس هیئت‌مدیره گروه زامیاد (زیرمجموعه خودروسازی سایپا) منصوب شد. زاهد همزمان، در دوره نعمت‌زاده به عضویت شورای راهبردی تنظیم سند توسعه صنعتی کشور درآمده بود.
با تشکیل دولت دوازدهم، و آمدن محمد شریعتمداری به وزارت صمت، زاهد همچنان نفوذ خود را در این وزارتخانه حفظ کرد و در سلک مشاوران ارشد او قرار گرفت. نامبرده اکنون مشاور وزیر کار در حوزه بین‌الملل است. طبق گزارش‌هایی که از درون دولت می‌رسد، فیاض زاهد بدون تحصیلات مرتبط با اقتصاد و بدون هیچ سابقه‌ای در مدیریت صنعتی، در بیشتر جلسات اقتصادی مهم دولت شرکت می‌کند!
او که دست راست محمد شریعتمداری است، بین جلسات وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت صمت در رفت و آمد است. سؤالی که مطرح می‌شود این است که چنین فردی (با لحاظ نقش او در فتنه 88 و همچنین عدم تخصص و تحصیلات مرتبط) چه مشاوره و کمکی می‌تواند به دستگاه‌های مذکور داشته باشد.
نکته قابل‌تأمل اینکه، با وجود اینکه چند ماهی از رفتن شریعتمداری به وزارت کار می‌گذرد، همچنان حلقه نزدیک به او در وزارت صمت حضور دارند و حتی خود را در حلقه مشاوران و نزدیکان وزیر صنعت جدید نیز وارد کرده‌اند. طبق چارت سازمانی موجود در وزارت صمت، فیاض زاهد همچنان مشاور امور بین‌الملل  وزارت صمت است. او در سفر اخیر وزیر صمت به پاکستان، در هیئت همراه بوده است. به علاوه، وی در جلسات کمیته جذب سرمایه‌گذاری خارجی «وزارت اقتصاد» حضور مداوم دارد.