روزنامه همدلی
1398/04/30
مشارکت اجتماعی؛ قوه محرکه جامعه
همدلی| مشارکت را نوعی کنش هدفمند در فرآیند تعاملی بین کنشگر و محیط اجتماعی و در جهت نیل به اهداف معین و از پیش تعیین تعریف کردهاند؛ فرآیندی که افراد جامعه به صورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی، با در نظر داشتن اهداف معین و مشخص که به سهیم شدن آنها در منابع اجتماعی منجر میشود، در آن شرکت میکنند. از حیث مفهومی، واژه مشارکت و شراکت در کاری، امری یا فعالیتی و حضور در جمعی، گروهی یا سازمانی به منظور بحث و تصمیمگیری، چه به صورت فعال و چه به صورت غیرفعال است. در مجموع، جوهره اصلی مشارکت را باید در فرآیند درگیری، فعالیت و تاثیرپذیری دانست.از منظر جامعهشناختی، باید بین مشارکت به عنوان عمل و به عنوان حالت و وضع تمیز قائل شد. مشارکت در معنای اول، داشتن شرکتی فعالانه در گروه را میرساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد. در معنای دوم نیز از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در جامعه خبر میدهد. مشارکت عمومی را میتوان به عنوان ساختار یک نظام جدید نمایندگی محسوب کرد.
از منظر نظاممندی و کارکردی، مشارکت را سازوکاری برای بقا، توسعه و تعالی نظام اجتماعی دانستهاند که توسعه نیافتن ساختارهای لازم برای مشارکت و نهادی کردن آن، به انقراض نظام اجتماعی و سقوط آن میانجامد.
برای تعریف مشارکت، به بیان سه تفسیر در خصوص مشارکت پرداختهاند که عبارتند از: مشارکت به عنوان سهم داشتن، مشارکت به عنوان سازماندهی، مشارکت به عنوان توانمند سازی.
مشارکت را میتوان حرکت آگاهانه، فعال، آزاد و مسئولیتآوری دانست که برای تمشیت امور جامعه ضروری است. در حقیقت، مشارکت فعالیتی سازمانیافته از طرف مردم متحد و منسجم است که اساس آن را متقاعد شدن افراد به کنش جمعی تشکیل میدهد. بر این مبنا، مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را بر میانگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی، یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند.
در دوره اخیر به دلیل اهمیتی که مشارکت در عرصه حیات اجتماعی و مدنی پیدا کرده، بخش قابل ملاحظهای از اندیشه علمای علوم اجتماعی، به خصوص در رشتههای جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی را به خود معطوف داشته است. برآیند این توجه، طرح وجود چارچوبهای نظری متنوع برای تبیین رفتارهای جمعی در اشکال گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
یکی از چارچوبهایی که برای تبیین رفتار مطرح شده، مدل آیزن و فیشبین است که میتوان از آن برای تبیین رفتار مشارکتی استفاده کرد. در قالب این مدل، برای تبیین رفتار ابتدا باید به آمادگی و با گرایش بروز رفتار و با انجام عمل توجه نمود، زیرا گرایش و آمادگی برای رفتار مقدم بر خود رفتار و عمل است. به نظر آنها، رفتار در پی زنجیرهای از عوامل به وجود میآید. حلقه ماقبل بروز رفتار، قصد و نیت برای انجام دادن آن رفتار است. نیت نیز تابع دو متغیر گرایش به رفتار و هنجار ذهنی است. گرایش به رفتار یک متغیر فردی و شخصی است و متغیر هنجار ذهنی بیانگر نفوذ و فشار اجتماعی است که شخص آن را برای انجام دادن کاری احساس و ادراک میکند. هر یک از متغیرهای گرایش به رفتار و هنجار ذهنی نیز تحت تاثیر متغیرهای دیگری هستند، متغیرهای گرایش به رفتار تحت تاثیر دو متغیر انتظار فایده و ارزیابی فایده است. متغیر هنجار ذهنی تحت تاثیر دو متغیر انتظار از دیگران به خصوص دیگران مهم و نیز انگیزه پیروی از انتظارات دیگران است.
از جمله آثار و برکات مشارکت اجتماعی این است که مردمان اهل مشارکت با مشارکت خود این پیام را میدهند که نسبت به سرنوشت خود بیتفاوت نیستند بلکه حساساند و مسئولیت خود را در کنشهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پذیرفتهاند. بدینسان مهمترین اثر و برکت مشارکت، زنده بودن جامعه و برخورداری از حیات است زیرا نشانه حیات، آگاهی و جنبش است و مشارکت که تجلی حساسیت جامعه نسبت به سرنوشت خود است، حاکی از نشان دادن واکنشهای مناسبت، نسبت به کنشهای محیطی است. مشارکت هم نشانه زنده بودن و بیداری جامعه است، هم زنده و بیدار بودن جامعه را تقویت کرده، استمرار میبخشد. از یک سو، هر چه سطح مشارکت در جامعه افزایش یابد، کنش اجتماعی، سازمانیافتهتر میشود، از سوی دیگر، هر چه کنش اجتماعی سازمانیافتهتر و نظاممندتر باشد، سطح بالاتری از مشارکت را ایجاد میکند. بنابراین مشارکت، یک کنش مثبت، کارساز و پر برکت اجتماعی است که بر زمینه آگاهی و اراده و خواست روییده و نشانگر حیات یک جامعه است.
دیگر اثر و نتیجه مثبت مشارکت اجتماعی این است که مشارکت، باعث میشود که سامانه فرهنگ آمریت – تابعیت کاهش یافته و شکننده میشود. رویارویی این دو را میتوان در آنجا دید که اساسا مهمترین عامل ضد مشارکت در یک جامعه قوی بودن فرهنگ آمریت-تابعیت است. آنجا که فرهنگ آمریت-تابعیت مستقر و مستحکم است اساسا مشارکت، معنای حقیقی خود را از دست داده یا به سطح بسیار نازلی فرو کاسته میشود. زیرا در فرهنگ تابعیت، انتظار مردم از خودشان نیست بلکه منتظر آمرانند که انجام کارها را به عهده گیرند.
در فرهنگ مشارکت، مشارکت چیزی بیشتر از سهیم بودن و سهم داشتن است، بلکه مشارکت، فعالیتی است ارادی که آدمی را به بازیگری فعال، آگاه، بیدار و زنده تبدیل میکند، نه فقط تماشاگری صرف.
نکته دیگر اینکه مشارکت منجر به بهبود وضع زندگی آدمیان میشود. زندگی اجتماعی، بازیچه دست اقبال و شانس نیست. مردمانی که در زندگی اجتماعی خود مشارکت نمیورزند در واقع عنان زندگی و حیات جمعی خود را به بخت و اقبال میسپارند و بخت و اقبال هیچگاه نمیتواند یک زندگی شایسته را بسازد.
از جمله آثار مشارکت اجتماعی تقویت روحیه همدلی در جامعه است. اینکه میگویند انسان ذاتا اجتماعی است ناگزیر این گزاره را نتیجه میدهد که جامعه، زمینه تحول فرد است، اما جامعه ناهمدل، جامعه گسیخته، جامعه گسسته، جامعهای که در آن، همدلی، رایت بلندی نداشته باشد چگونه میتواند بستری باشد برای رسانیدن افراد جامعه به بلندای رشد و تعالی؟ این یک واقعیت گریز ناپذیر است که استقرار، ثبات، رشد، توسعه و سلامت هیچ جامعهای صرفا بر پایه قوانین یا روابط اقتصادی مبتنی بر سود و زیان شکل نمیگیرد.
سست بودن بنیانهایی که همگرایی و همدلی را ایجاد میکنند، فضای جامعه را خصمانه و پر ستیز میکند و آنجا که فضا پر ستیز و خصمانه باشد، مشارکت معنا ندارد و شکوفایی و پیشرفت و عزت و اقتدار به ضعف و نابودی میگراید. هر چه روابط اجتماعی پیچیدهتر شود، به ویژه در جوامع مدرن یا نیمه مدرن امروزی، ارضا نیازها سختتر و دچار اختلال بیشتری میشود .هر چه ارضا نیاز سختتر شود، احساس ناکامی در اعضای جامعه بیشتر میشود و هر چه احساس ناکامی در اعضای جامعه بیشتر شود پرخاشگری، وظیفهنشناسی، ناهنجاری، بیتفاوتی و مسئولیت ناپذیری بیشتر میشود.
به علاوه، رشد اجتماعی به معنای آن است که افراد جامعه از لحاظ آگاهی، شعور و مهارت در روابط اجتماعی به چنان سطحی از تعالی و رشد رسیده باشند که بتوانند به راحتی با هم زندگی کنند و سازگاری داشته، به کارهای گروهی بپردازند و در این رهگذر از یکدیگر ملال و آسیبی هم نبینند. کار گروهی مستلزم آن است که افراد گروه فقط به هدفهای گروه بیندیشند، آنجا که منافع و هدفهای صرفا شخصی بر منافع و هدفهای جمعی یا گروه ترجیح یابد، کار گروهی معنای خود را از دست میدهد. به عبارت دیگر، کار گروهی منافی خودخواهی و مستلزم غیرخواهی میباشد. آنگاه که افراد گروه به هدفهای گروه نیندیشند، طبیعی است که مشارکت کاسته شده و افراد، خود را در برابر گروه مسئول ندانسته و بار مسئولیت را به دوش دیگری میافکنند و از همین رهگذر نسبت به یکدیگر تعهدی احساس نکرده و بی اعتماد میشوند و در این صورت گروه از هم میپاشد.
بدینسان اهمیت و ارزش کار گروهی در این است که مبتنی بر بنیانهایی است متعالی؛ بنیانهایی چون اعتماد به سایر اعضای گروه، احساس دین، وظیفه و تعهد نسبت به دیگران، پذیرش مسئولیت و ترجیح اهداف و منافع جمع بر اهداف و منافع فردی.
از بعد اخلاقی، کار گروهی مبتنی است بر نفی خود محوری و اصالت بخشیدن به حیثیت و اصالت جمعی. بعد مهم دیگر درباب اهمیت کار گروهی این است که اساسا برخی از کارها و فعالیت ها و نیل به اهداف به صورت فردی امکانناپذیر است. کارگروهی، آنگاه که به نتیجه مطلوب برسد، افتخار و حس خوشایند پیروزی و موفقیت را نصیب همه میکند و آنگاه که به نتیجه مطلوب نرسد، حس مسئولیتپذیری را در همه بهوجود میآورد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
پس از انتشار تصاویر ماهواره ای از میزان خسارت ها به پایگاه نواتیم، دیروز نیز تصاویر ماهوارهای پایگاه رامون ارتش صهیونیستی منتشر شد که نشان می دهد علاوه بر آشیانه ها، مراکز تجهیزات نظامی نیز توسط موشک های بالستیک ایران هدف قرار گرفته است (خراسان) امیر واحدی: اینبار با بمبافکن su ۲۴ پاسخ ویرانگر میدهیم / سردار حاجیزاده: صد در صد میزنیم (جوان) جنگ رسانهای در فضای موشکی (کيهان) پیام صریح ایران به جنگطلبان صهیونیست (تجارت)
سایر اخبار این روزنامه
همدلی از بحران آب در استان سیستان و بلوچستان گزارش میدهد لبهای تشنه بلوچستان
«همدلی» ناکارآمدیهای ساختار اقتصادی را در شرایط کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی در گفتوگو با مهدی کرباسیان بررسی کرد
محمدحسن قدیریابیانه در گفت و گو با همدلی مطرح کرد: احمدی نژاد و تیمش نه اصولگرا هستند و نه نظام برایشان مهم است
مشارکت اجتماعی؛ قوه محرکه جامعه
مصطفی اقلیما در گفت و گو با «همدلی»: خلف وعده مسئولان، مردم را بیاعتماد کرده است
ایران در دو جبهه دیپلماسی و میدانی، غرب را به چالش کشیده است دیپلماسی اقتدار
ولیالله شجاعپوریان نهاد شورایاری، باور به دموکراسی
تبعاتِ موازیسازی
ضرورت تحلیل و درک «پیام» در جهان امروز
ولیالله شجاعپوریان نهاد شورایاری، باور به دموکراسی
تبعاتِ موازیسازی
جنگ نامحتمل احتمال تبدیل تنش بین ایالات متحده آمریکا و ایران غیر محتمل است