جهانبخش‌محبی نیا برداشتن مرزهای حرمت متقابل

در بین رهبران جهان کم نیستند کسانی که منطق آنها در تنظیم روابط بین‏الملل و امور مربوط به اقتصاد، جنگ و سیاست، هوس و اراده فردی آنهاست. در واقع منظومه معرفی مدیریتی و هدایت آنها به هر دلیل متوقف شده است و به علت غرور و غفلت خویشتن را پاسخگوی هیچ‏کس و نهادی نمی‏دانند، خواسته ملت‏ها نه‏تنها برای آنان فاقد ارزش است بلکه در صورت توان، جهان را می‏خواهند به گروگان بگیرند تا آمال و آرزوهای غیر‏رسمی آنها جامه عمل بپوشد و جالب است از خرابکاری‏ها و شکست‏های‏شان درس عبرتی نمی‏گیرند. هزینه مدیریت این تیپ افراد بر جهان هم بسیار گران است. ترامپ رئیس‏جمهوری آمریکا در نشست «تخلیه باتلاق در واشنگتن» این شهر را فاسد خواند. او بر این باور است مرکز آمریکا به علت عدم تماس با سایر نقاط کشور، جاذبه و صلاحیت‏اش را از دست داده است، با این وصف و در صورت تایید نظر ایشان آیا واشنگتن تنها برای داخل آمریکا چنین نقشی را ایفا می‏کند یا در در روابط بین‏الملل و سطح جهانی هم این برچسب موضوعیت دارد و ساری و جاری است؟ در آن صورت متولی پالایش امر موصوف با کیست و چرا بُعد خارجی مبارزه با آلودگی سیاسی – اقتصادی شهرهای جهان در اولویت قرار نمی‏گیرد؟ در جهان چندین مرکز داریم که به چنین سرنوشتی مبتلا شده است. سازمان‏ها و کنفرانس‏های بین‏المللی برای پالایش نقش منفی مراکز سیاسی چه تصمیمی دارند؟
واقعیت این است جهان در مسیر نامطلوبی گام نهاده است. ملت‏ها و دول با تنظیم روابط مبتنی به زور قانع نمی‏شوند، خسته شده‏اند و هر کس راه خود را در پیش گرفته است و هدر‏رفت منابع و هزینه‏های ناشی از فرصت‏سوزی‏ها شرایط را بر فقر، گسترش بیماری‏ها، نسل‏کشی و قفل توسعه فراهم کرده است. در این صورت، همه ملت و دول زیان خواهند دید. ماجرای مداخله نیابتی انگلیس در توقیف تانکر نفتی ایرانی و جواب متقابل و قاطع ایران در همین راستا ارزیابی می‏شود. در نظام جهانی چرا مرزهای حرمت متقابل برداشته می‏شود و به چه دلیل و بهانه‏ای به راحتی کشوری خود را تا حد ایالت کشور دیگر تنزل می‏دهد و نقش معاون و مباشر به خود می‏گیرد و فلسفه سیاسی وجود دولت را پایمال می‏کند. آیا دولتمردان انگلیسی پیامد اقدام زشت توقیف تانکر نفتی را نمی‏دانند و از محاسبه آن عاجزند؟
کلانتر‏پروری منطقه‏ای و مباشرسازی مصلحتی تحت هیچ فایده‏ای مورد پذیرش ملت‏های مستقل منطقه نیست. آیا نمی‏دانند نیابت موصوف به علت عجز عربستان و اسرائیل به آنها واگذار شده است و آخر و عاقبتی ندارد. اما اگر ایده و هدف سیاسی پشت سر شیطنت مذکور نهفته باشد بدون شک جواب نخواهد داد. کم‏تدبیری ترامپ و اذعان اروپا بر بدکاری تیم کاخ سفید و غفلت انگلیسی منطقه را به سمت‏و‏سوی دیگران کشیده است. تغییر رفتار ترکیه، پاکستان و سرگردانی کشورهای آمریکا و انگلیس در پدیده‏هایی چون بهار اعربی و استبداد و ناتوانی در مهار ناملایمات درونی و بیرونی حداقل برای نخبگان و دولتمردان و نمایندگان پارلمان‏های مذکور علامت ناخوشایندی است که متوجه باشند سمت‏و‏سوی اداره کشورهای‏شان، رفاه و توسعه و دموکراسی نیست و مصیبت‏بارتر اینکه فضا و شرایط را برای مخاصمه فراهم کنند.