بدون سلبریتی پرطرفداریم

ریما محمدزاده| ریلیتی‌شوها در چند‌سال اخیر توانسته‌اند جای محکمی در تلویزیون باز کنند. یک پای ‏ثابت پخش این برنامه‌ها شبکه افق است. این شبکه تلویزیونی با سرمایه‌گذاری ویژه‌ای در این ‏ژانر برنامه‌سازی کرده و می‌توان گفت که تا حدی هم موفق بوده است. «خانه ما» یکی از نمونه‌های ‏پرمخاطب از این دست برنامه‌هاست؛ مستندمسابقه‌ای که توانسته 2هزار خانواده را برای ثبت‌نام در ‏فصل جدید خود مجاب کند. در برنامه «خانه ما» اعضای یک خانواده به صورت دسته‌جمعی مشارکت ‏می‌کنند و برنده شدنشان وابسته به همکاری با یکدیگر است. خانواده‌ها در این برنامه با صرفه‌جویی به ‏عنوان یک رکن مهم آشنا می‌شوند. این مستندمسابقه که کاری از خانه مستند انقلاب اسلامی است، به ‏نوعی مروج سبک زندگی اسلامی-ایرانی و اقتصاد مقاومتی است‎.‎‏ احسان عمادی کارگردان «خانه ‏ما» است. او در ادامه با «شهروند» همراه شده و از ژانر مستندمسابقه، رویکرد تلویزیون در ستاره‌سازی و دلیل موفقیت برنامه‌اش گفته است. ‏
 آقای عمادی؛ شما قبل از «خانه ما» تجربه ساخت چند مستند را داشته‌اید. برای شروع از ‏این کارها بگویید.‏
بله. من سه فیلم مستند تاریخی ساخته‌ام. دو مورد از آنها قبل از نخستین تجربه کاری‌ام در مستندمسابقه ‏‏«خانه ما» بود. تهیه‌کننده فیلم قبلی‌ام حسام اسلامی بودند که خودشان طراح و کارگردان فصل‌‏های نخست «خانه ما» هستند و پیشنهاد همکاری هم از طرف خود ایشان مطرح شد.‏
 معمولا در اینجور مواقع پای یک برنامه خارجی در میان است. البته همکاران ما «خانه ما» را ‏یک «فرمت ایرانی بین‌المللی شده» می‌دانند و حتی گفته شده که درخواست‌هایی برای کپی‏رایت این برنامه هم دریافت کرده‌اید. درست است؟


این را افشار تهیه‌کننده مستندمسابقه در نشست خبری فصل هفتم گفته‌اند. جزییات بیشتر را دقیق ‏نمی‌دانم.‏
 خب شما ژانر «خانه ما» را یک ژانر منحصربه‌فرد می‌دانید؟
نمی‌دانم به چه شکل توضیح دهم که سوءتفاهم ایجاد نشود. ببینید، به‌هرحال «ریلیتی شو» یا ‏مستندمسابقه چیزی نیست که منحصر به ایران باشد و در ایران اختراع شده باشد. این ژانر، ژانری در ‏برنامه سازی‌های تلویزیونی است که چند دهه است در جاهای مختلف دنیا وجود دارد. برنامه‌های ‏مختلف و متنوعی هم در این حوزه ساخته شده. مثلا «بفرمایید شام» که از شبکه «من و تو» پخش شده که بازتولید یک برنامه خارجی است. اما ویژگی خاصی  که در «خانه ما» وجود دارد و آن را ‏کمی از عموم ریلیتی‌شوها در دنیا متمایز می‌کند، این است که برای شرکت‌کنندگان محدودیت گذاشته ‏که در ذات خود جذابیت کش است. اما این‌که شما به آدمی 100میلیاردتومان پول بدهید و بگویید که ‏در یک ساعت آن را خرج کند، احتمالا دیدنِ این ماجرا برای یک مخاطب جذاب باشد. دیدن این شکل از ‏بریز و بپاش‌ها که ممکن است فانتزی و رویای هرکسی باشد، در ذات خودش جذابیت دارد. ریلیتی‌‏شوها خیلی از اوقات این کارها را انجام می‌دهند و سعی می‌کنند آدم‌ها را به فانتزی‌هایی در حوزه‌ها‏ی مختلف ببرند. یعنی یکجوری آزادی بی‌حد و مرز در ریلیتی‌شوها وجود دارد. اما در «خانه ما» ‏مسیر برعکسی را طی می‌کنیم و محدودیت می‌گذاریم. یعنی می‌گوییم «با رقمی محدود زندگی کن.» ‏چالش ما در ساخت این برنامه همین است که چطور با این محدودیت جذابیت به وجود آوریم که ممکن ‏است در نگاه نخست کسالت‌آور باشد. این ویژگی «خانه ما» تا حدی با معمول ریلیتی‌شوها در دنیا در ‏تضاد است. ‏
 شما نمونه‌های خارجی‌ای دیده‌اید که تاحدی با «خانه ما» تشابه داشته باشد؟
من شخصا ندیده‌ام. تیم طراحی اولیه برنامه که‌سال 93 در خانه مستند با حضور افشار، اسلامی و ‏رمضان پور تشکیل شد، چنین الگوبرداری‌ای را مدنظر قرار نداد و این اتفاق نیفتاد. یعنی ریلیتی‌شویی ‏هدف قرار نگرفت که بخواهیم آن را بومی‌سازی کنیم. درواقع ما مشخصا از برنامه خاصی الگو نگرفته‌‏ایم که بخواهیم آن را ایرانیزه کنیم. ‏
 ژانر «مستندمسابقه» چه تفاوت‌هایی با «مستند» و «مسابقه» دارد؟ سوالم را ‏این‌طور بپرسم که این ژانر نسبت به قالب‌های دیگر تاثیرگذاری بیشتری دارد؟
به نظرم ازجمله تفاوت‌های یک مستندمسابقه با یک مسابقه که برای خود من فرق مهمی است، این است ‏که در مسابقه خیلی با کاراکتر آدم‌ها سروکار ندارید؛ مثلا مسابقه‌های محبوبی که در کشور خودمان ‏ساخته شده را ببینید؛ از مسابقه هفته تا قوی‌ترین مردان. این مسابقه‌ها چالش‌هایی دارند که مخاطب با ‏دیدن آنها سرگرم می‌شود. اما در مستندمسابقه شخصیت آدم‌ها اهمیت پیدا می‌کند. یعنی روش حل ‏مسأله مهمتر از جواب نهایی و حل مسأله است؛ این‌که آدم‌ها چه فرآیندی را برای حل یا شکست مسأله ‏طی می‌کنند. درواقع شما با مسابقه‌ای طرفید که دراماتیزه شده است. یعنی انگار کشمکش‌هایی بین ‏شخصیت‌ها می‌بینید؛ جاهایی امیدوار می‌شوند و جایی شکست می‌خورند. عین یک نمایشنامه، داستان ‏و فیلم سینمایی است که اتفاق‌هایی بین شخصیت‌ها می‌افتد. در مستندمسابقه جذابیت‌ها بیشتر از آن‌که ‏بخواهد از چالش‌ها بیاید، از شناخت مخاطب از کاراکترها و درگیری‌هایش می‌آید. برای همین هم ‏است که الزاما با دیدن یک قسمت با مستندمسابقه ارتباط نمی‌گیرید و لازمه ارتباط با آن رویت چند ‏قسمت است. در مسابقه‌ای مثل قوی‌ترین مردان وقتی آدم‌ها بار سنگینی را می‌کشند، صرف دیدن آن ‏کار جذاب است. اما در «خانه ما» لزوما این‌طور نیست. ممکن است خودِ کار جذابیت نداشته باشد. مثلا ‏یک آدمی کنار خیابان نشسته و بلال می‌فروشد. اما وقتی شما بدانید که یک آدم استاد دانشگاه است و ‏همسرش معلم است و این کار را به اصرار پسرش انجام داده است، آن موقع این موقعیت جذابیت پیدا ‏می کند. یعنی این فرآیند جذابیت می‌آورد. ممکن است یک سری از این کاراکترها را اصلا دوست ‏نداشته باشد. همه چیز مثل دنیای واقعی است. اینها اتفاق‌هایی است که معمولا در مسابقه‌ها نمی‌افتد و ‏ما صرف رقابت آنها با یکدیگر را می‌بینیم.‏
 سرمایه‌گذار اصلی «خانه ما» کدام نهاد است؟
این کار در خانه مستند انقلاب اسلامی تولید می‌شود. فصل‌های نخست آن صرفا از شبکه افق پخش می‌‏شد. سه فصل هم است که از شبکه نسیم پخش می‌شود.  به خاطر ارتباطاتی که وجود دارد، همه ‏تولیدات خانه مستند از شبکه افق پخش می‌شود. با توافقات و هماهنگی‌های صورت گرفته در چند ‏فصل اخیر «خانه ما» از شبکه نسیم پخش شده است. فصل پنجم همزمان در شبکه افق هم پخش می‌شد. ‏فصل قبلی اما بازپخش آن از شبکه افق پخش شد. الان شبکه اولی که آن را پخش می‌کند، شبکه نسیم ‏است.‏
 ملاک و معیار انتخاب خانواده‌ها برای حضور در این مستندمسابقه چیست؟
همین دوهفته پیش مسابقه انتخابی مشهد را داشتیم که خیلی مسابقه پرتراکمی بود و اصلا انتظار این ‏مقدار مشارکت‌کننده را نداشتیم. ‏
 چه تعدادی؟
تقریبا 2هزار خانواده ثبت‌نام کرده بودند. ما با غربال اولیه 300مورد را انتخاب و با آنها مصاحبه ‏کردیم. مهمترین ویژگی به نظر من این است که خانواده‌ها روحیه ماجراجویی داشته باشند. تصور خیلی ‏از خانواده‌ها این است که چون صرفه‌جویی می‌کنند، می‌توانند در مسابقه شرکت کنند و از پس چالش‌‏های آن بربیایند. اما چون برنامه ما صرفا یک مسابقه نیست و کاراکترها جلوی دوربین مهم‌اند، اهمیت ‏دارد که راحت باشند و خانواده‌ای شیرین و دوست‌داشتنی باشند. این خیلی مهم است. معمولا ما در ‏فرهنگ مذهبی و سنتی خودمان به حیا و مراقبت و پرده پوشی از شرایط خودمان اهمیت می‌دهیم. طبعا ‏خانواده‌هایی که حریم شخصیِ سختی دارند و نمی‌خواهند روابط بین خودشان را بروز دهند، خانواده‌‏هایی نیستند که جلوی دوربین جذابیت داشته باشند. راحت بودن جلوی دوربین، داشتن روحیه ‏ماجراجویی و نداشتن حریم شخصی سفت و سخت برای ما خیلی مهم است. در عین حال موارد دیگری ‏هم هست:  مثلا وقتی فرد سالمندی با خانواده زندگی می‌کند که جلوی دوربین رفتن برایش سنگین باشد. ‏یا بچه کوچکی که نمی‌گذارد خانواده راحت جلوی دوربین قرار بگیرد. ‏
 و معیار انتخاب شهرها؟
تا الان اینجور نبوده که شهر خاصی را نرویم. بخشی از آن به آمار ثبت‌نامی‌ها بر می‌گردد. یعنی ‏شهرهایی که تعداد ثبت‌نامی بیشتری دارند را در اولویت می‌گذاریم. در عین حال دل‌مان هم می‌خواهد ‏که تنوع قومی و جغرافیایی هم در کارمان باشد. مثلا دل‌مان می‌خواهد فصل بعدی را در ساحل دریای ‏جنوب برگزار کنیم؛ بندرعباس بوشهر یا حتی شهری مثل چابهار. البته هنوز به تصمیم نهایی نرسیده‏ایم. ‏
 آماری از میزان مخاطبان «خانه ما» گرفته شده؟ می‌توانیم از پیشوند «برنامه پرطرفدار» ‏این برنامه استفاده کنیم؟
من شخصا آمار رسمی ندارم. اما چیزی که برای خود من جذاب بود، از فصل رشت که فصل نخستی بود ‏که به «خانه ما» اضافه شدم، به محض آن‌که مردم دوربین را در بازار می‌دیدند که دنبال یک خانواده ‏درحال حرکت است، می‌گفتند «خانه ماست؟ کی پخش می‌شود؟» این برای من خیلی عجیب بود و فکر ‏نمی‌کردم که تا این حد برنامه را ببینند و نسبت به آن واکنش نشان دهند. از طرف دیگر، شبکه نسیم جزو ‏شبکه‌های پرطرفدار تلویزیون است و این شبکه برای پخش مستندمسابقه علاقه نشان داده و برنامه هم در ‏ساعت خوبی پخش می‌شود. خب اینها می‌تواند نشانه‌هایی باشد که مردم از برنامه استقبال کرده‌اند.‏
 معمولا این‌دست از برنامه‌ها با محوریت یک یا چند سلبریتی ساخته می‌شود. این‌که فقط با ‏مردم عادی «خانه ما» را بسازید، کار پُرریسکی نبود؟
این اتفاق برای من خوشایند است که برنامه‌مان بدون سلبریتی حرکت می‌کند. البته من مخالف ‏سلبریتی نیستم و این سرمایه‌ای است که باید از آن استفاده کرد. اما در یک دهه اخیر اصولا قابلیت ‏سلبریتی‌سازی در تلویزیون از بین رفته است. اما در میانه‌های دهه هفتاد و اوایل هشتاد مجریان ‏مشهور تلویزیون مثل شهیدی‌فر، علیخانی، رشیدپور و حسنی سلبریتی شدند. اما الان کار به جایی ‏رسیده که به جای سرمایه‌گذاری روی آدم‌هایی که بعدا تبدیل به یک چهره شوند، کار برعکس شده ‏است:   یعنی در برنامه‌ها از سلبریتی‌های حوزه‌های دیگر به‌عنوان مجری استفاده می‌کنند. درواقع ‏دیگر خبری از سراغ چهره ناشناخته رفتن و تبدیل آن به چهره‌ای پرطرفدار نیست. در این شریط «خانه ‏ما» بدون این‌که چهره‌ای در آن باشد پیش می‌رود. آدم‌های آن کاملا معمولی‌اند و جلوی دوربین می‌‏آیند. همه چیز خیلی عادی و روتین است. وقتی چنین برنامه‌ای توانسته دیده شود برای من خوشحال ‏کننده است و نشان می‌دهد که این پتانسیل وجود دارد که برنامه‌سازهای تلویزیونی می‌توانند به آن فکر ‏کنند. استفاده از سلبریتی هزینه زیادی را به برنامه تحمیل می‌کند. در یک دهه اخیر برنامه‌ای که توان ‏سلبریتی‌سازی داشته باشد را ندیده‌ایم.‏
 پس شما مهمترین تفاوت «خانه ما» با برنامه‌هایی مثل «خندوانه»، «برنده باش»، «کودک ‏شو» و «دورهمی» را همین عدم تمرکز بر سلبریتی‌ها می‌دانید؟
بخشی از آن همین مورد است و بخش دیگر این است که ما خیلی سعی کردیم به واقعیت زندگی آدم‌ها ‏نزدیک شویم. ما چه در تلویزیون و چه در سینما باید وجهی از نمایشگری داشته باشیم که برنامه جذابیت ‏پیدا کند. معمولا شوها از واقعیت فاصله دارند. البته این چیز بدی نیست. اما برنامه «خانه ما» یک وجه ‏آن مستندبودن است و این می‌طلبد که چهره واقعی‌تری را از آدم‌ها نشان دهیم. ما طراحی صحنه‌ای ‏برای خانواده‌ها انجام نمی‌دهیم و آنها را گریم نمی‌کنیم؛ اصرار داریم که با ادبیات یومیه‌شان صحبت ‏کنند. ‏
 و چه خبر از «خانه آقازاده‌ها»؟
این را باید از تهیه کننده برنامه پرسید.‏
 به نظر شما ساخت نسخه‌ای از «خانه ما» که با محوریت چهره‌های سیاسی مشهور یا ‏فرزندان‌شان پیش می‌رود، نوعی ستاره‌پرستی نیست؟
حرف شما درست است. به‌هرحال ما در این چند فصل هم پیشنهادهایی برای همکاری با سلبریتی‌ها ‏داشته‌ایم که همیشه مقاومت کرده‌ایم. اما سلبریتی سیاسی ‌داشتن جذابیتی بیرون از بقیه سلبریتی‌ها دارد ‏که ممکن است جاهایی با جهت‌گیری کلی برنامه ما انطباق داشته باشد. البته من به شخصه معتقدم که ‏این کار هدف دور از دسترسی است و به این راحتی‌ها محقق نمی‌شود. اما برای خودم چیز جذابی است ‏که مثلا برویم و خانه شخصی یک پسر وزیر را نشان دهیم یا او را ببینیم که کنار خیابان بلال می‌فروشد.‏
 تاکید بر ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی یکی از شعارهای این برنامه است. این ماجرا ‏چقدر برای شما محدودیت ایجاد کرد؟ ‏
این شعار نه. راستش را بخواهید ما در تولید و پخش برنامه‌ها محدودیت‌هایی داریم که دست و بال آدم ‏را می‌بندد. اما صرف این شعار محدودیتی برای ما ایجاد نکرد. چون من فکر می‌کنم این چیزی است ‏که در خانواده‌های ما هست. همه ایرانی‌اند و اغلب هم با دُزهای مختلفی از ارزش‌ها زندگی می‌کنند. ‏
 و سوال آخر این‌که:   شما دلیل تأخیر در پخش فصل هفتم را یک سری از سوءتفاهم‌ها مطرح ‏کرده‌اید. این سوءتفاهم‌ها چه چیزهایی بوده؟ ‏
این را به نظرم از تهیه کننده بپرسید بهتر است. ‏