روزنامه ابتکار
1398/04/27
«ابتکار» ماجرای کشمکش بر سر جشنواره «موسیقی کلاسیک ایرانی» را مرور میکند ماراتن جوابیههای بینتیجه
گروه فرهنگ و هنر - چندی است که موضوع برگزار نشدن سومین دوره جشنواره «موسیقی کلاسیک ایرانی» باعث رد و بدل شدن پینگپنگی نامههایی بین دبیر ادوار گذشته این جشنواره و مدیرکل سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد شده است. در این گزارش، تلاش کردیم تا به صورت گذرا بر روند برگزاری این جشنواره از ابتدا تا دعواهای این روزها نگاهی داشته باشیم.آذر ماه سال 95، اولین دوره جشنواره «موسیقی کلاسیک ایرانی» با هدف برگزاری جشنوارهای تخصصی به منظور حفظ و اعتلای موسیقی کلاسیک ایرانی (مبتنی بر نظام دستگاهی) که به عنوان یکی از ارکان فرهنگ ایرانی بسیار نیازمند حمایت است و همچنین ایجاد فرصتی برای نسل به اصطلاح میانی که دورههای آموزشی طولانی را نزد استادان نسل پیشین گذراندهاند و اکنون نقش اصلی را در حوزه آموزش و اجرا ایفا میکردند، اما به دلیل تنگناهای موجود در سالهای اخیر، نه مانند نسل گذشته مجال و میدان کافی برای بروز خلاقیتهای خود یافتهاند، نه مانند جوانان و نوجوانان نسل بعدی جشنوارهای خاص خود داشتند، آغاز شد.
امیر شریفی، عضو شورای سیاستگذاری نخستین دوره این جشنواره دراینباره گفته بود: «شاید این نسل میانه هستند که با در نظر داشتن بیشترین بار آموزشی، اجرا و جریانسازی از جشنواره مستقلی برخوردار نیستند بنابراین ما آمدیم و با پرداختن به تواناییهای این نسل فضا را طوری طراحی کردیم که بتوانیم از ایدههای این نسل استفاده کرده و با پر کردن جای خالی یک جشنواره با این محوریت به آنها انگیزه کار بیشتری بدهیم». بنابر گفته او پیشنهاد برگزاری این جشنواره با استقبال علی ترابی، مدیرکل وقت دفتر موسیقی وزارت ارشاد روبهرو شد و به دنبال آن با پیگیریهای انجام شده نخستین دوره جشنواره «موسیقی کلاسیک ایرانی» روز 19 آذر سال 95 کلید خورد.
حمیدرضا نوربخش، دبیر سابق جشنواره موسیقی فجر و عضو شورای سیاستگذاری همین جشنواره نیز جشنواره «موسیقی کلاسیک ایرانی» را به نوعی جایگزین بخش حذف شده «نسلی دیگر» ادوار پیشین جشنوارههای موسیقی فجر دانسته بود.
سال بعد هم دومین دوره برگزار شد اما همه چیز چنانکه باید، پیش نرفت. پرداخت نشدن معوقات به شرکتکنندگان دور دوم سبب شد تا 15 تیر سال گذشته، تعدادی از این شرکتکنندگان با انتشار متنی خطاب به مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد خواستار پرداخت مطالبات مالی خود از این جشنواره شدند.
در حالی آذر 97 تمام شد که دیگر خبری از سومین دوره این جشنواره نبود. همان زمان امیر مردانه، دبیر ادوار گذشته جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی با انتقاد از این موضوع گفته بود: «همه میدانیم که مشکل بودجه در سالهای اخیر یکی از پرچالشترین موضوعات برای برگزاری هر رویدادی در این کشور بوده است. اما آیا کمبود بودجه باید منجر به تعطیلی کامل شود؟ آیا «تغییر» یا «تعدیل» بهتر از تعطیلی نیست؟» او همچنین تغییرات مدیریتی را یکی از عوامل برگزار نشدن این جشنواره دانسته بود. جالب آنکه مردانه این جشنواره را جشنوارهای «مستقل» عنوان کرد و گفت: «جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی یک جشنواره مستقل بود که خوشبختانه از همان دوره اول برگزاری با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و هنرمندان مواجه شد و توانست به سهم خود جریان موثری در این عرصه پدید آورد».
حالا چند روزی است که دوباره موضوع جشنواره «موسیقی کلاسیک ایرانی» به موضوعی داغ تبدیل شده است. آغازگر دور تازه این ماجرا امیر مردانه بود. او پس از جلسهای که از با مدیرکل جدید دفتر موسیقی داشت، از رویکرد مثبت مدیریت جدید برای احیای جشنوارههای تعطیلشده حوزه موسیقی خبر داد.
او تعطیلی این جشنواره را به تصمیمات مدیریتی ترابی مربوط دانست و دراینباره گفت: «متاسفانه به دلیل تصمیماتی که آقای ترابی در دوران مدیریتشان در دفتر موسیقی ارشاد داشتند به یکباره تصمیم گرفته شد که این جشنواره تعطیل شود و ما شاهد بودیم که در دوره مدیریتی ایشان، جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی بعد از دو دوره موفقیتآمیز بدون هیچ دلیلی و به بهانه بودجه تعطیل شد و جریانی که میرفت تبدیل به یک فضای موثر در عرصه موسیقی شود در میانه راه متوقف شد. این موضوع از همان زمان برای من و همکارانم در ستاد جشنواره بسیار تاسفانگیز بود که چرا با وجود موافقت معاونت هنری وزیر ارشاد و استقبالی که هنرمندان فعال عرصه موسیقی ایرانی برای شرکت در جشنواره انجام دادند، این رویداد باید تعطیل شود.
او افزود: من واقعاً نمیدانم این چه مکانیزمی است که با تغییر مدیران دولتی باید شاهد تعطیلی یا گشایش یک جشنواره باشیم که میتواند تاثیرات خوبی در جریان معرفی موسیقی کلاسیک ایرانی به مخاطب داشته باشد.
پس از این گفتوگو، علی ترابی، مدیرکل سابق که به صورت غیرقابل پیشبینی و ناگهانی جای خودش را به الهیاری داد، نسبت به گفتههای مردانه واکنش نشان داد و در نامهای گفت: «این جشنواره که همواره به عنوان «مستقل» و متعلق به «بخش خصوصی» معرفی شده است، در سال ۱۳۹۶ و برای برگزاری دومین دوره خود در سالن رودکی، مبلغ ۲۵۹,۰۰۰,۰۰۰ تومان کمک از انجمن موسیقی دریافت کرده بود.
اینجانب در راستای مدیریت هزینههای جشنوارهای دفتر (که در سال پرفشار تورمی ۹۷ هم به کاهش چشمگیر هزینههای جشنواره فجر سال ۹۷ نسبت به سال ۹۶ ختم شد) در ابتدای سال از نحوه هزینه کرد تمامی جشنوارههای تحت پوشش و یا حمایت دفتر موسیقی، از جمله بودجه دومین دوره جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی گزارشی درخواست کردم که پس از مدتی تاخیر، درنهایت گزارشی از سوی آقای مردانه به اینجانب ارائه شد که هیچ نشانی از حضور و مشارکت بخش خصوصی نداشت و بخش عمدهای از آن به دستمزد برگزارکنندگان (تا سقف هر نفر ۱۵ میلیون تومان) اختصاص پیدا کرده و نیز مواردی را شامل شده بود که به لحاظ حرفهای و حتی عرفی، غیرقابل پذیرش بود. از این رو در جلسهای (که خوشبختانه افرادی دیگر از همکاران دفتر موسیقی و همکاران جشنواره نیز حضور داشتند) صراحتاً به دوستان گفتم از انجمن موسیقی خواهش خواهم کرد متولی بخشی از هزینههای دوره سوم جشنواره شود (مانند پرداخت اجاره بهای سالن یا هتل و ترانسفر و…) و شما نیز تلاش کنید تا به عنوان مدیران جشنواره «مستقل» و متعلق به «بخش خصوصی» (که البته صدور احکام اداری برای مدیران جشنواره در دوره دوم، خدشهای به زیبایی این استقلال وارد کرده بود) سهمی از هزینهها را تامین کنید و کل درآمدهای احتمالی از فروش بلیت تا اسپانسر و… نیز در اختیار شما باشد و توضیح دادم که در شرایط سخت بودجهای جاری، امکان اینکه با یک برگ قرارداد شامل کلیات، چنین بودجهای اختصاص داده شود، فراهم نیست. این پیشنهاد به ظاهر مورد استقبال ایشان قرار گرفت و قرار شد نتیجه را به ما اعلام کنند که متاسفانه دیگر خبری نشد و ظاهراً نخواستند دوره سوم را با شرایط مذکور برگزار کنند».
پس از این نامه، مردانه در جوابیهای به این نامه واکنش نشان داد. در بخشی از جوابیه او آمده است: «در هیچ یک از مصاحبهها و از هیچ کدام از دستاندرکاران برگزاری جشنواره همچین ادعایی صورت نگرفته که جشنواره برای بخش خصوصی است. بلکه بارها عنوان شده با «مشارکت بخش خصوصی» و همچنین عنوان «مستقل» به معنی استقلال برگزارکنندگان و شوراهای هنری جشنواره از هرگونه پیشنهاد و یا احیاناً فشار بیرونی درخصوص اجرای تصمیمات گرفته شده در شورای سیاستگذاری است».
در این جشنواره فقط و فقط امور اجرایی آن هم با نظارت (در بخش کیفی و مالی) بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار شده، و این نکته قابل تاکید است که اگر قرار نبود بخش قابل توجهی از بودجه این جشنواره توسط دفتر موسیقی تامین شود؛ دیگر لزومی بر صادر شدن احکام مربوطه در بخشهای ذکر شده نبود. طبیعی است هنگامی که دفتر موسیقی (در دوره جناب آقای طالبی طبق ماده ۱۳ فصل دوم راهبردها و فناوری انجام وظایف دولت درخصوص تصدی امور اجتماعی و فرهنگی- خدماتی با رعایت اصول بیست و نهم و سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از طریق توسعه بخش خصوصی و نهادها و موسسات غیردولتیِ تعیین صلاحیت شده با حمایت دولت و واگذاری مدیریت واحدهای دولتی به بخش تعاونی و خصوصی و نهادها و موسسات عمومی غیر دولتی با پرداخت تمام و یا بخشی از هزینه سرانه خدمات) حمایت کامل خود را از این رویداد هنری اعلام میکند همراه با حمایت، نظارت بر کیفیت و تعیین سیاستگذاری جشنواره را با دعوت از اساتید و بزرگانی چون مجید کیانی، علی اکبرشکارچی، حمیدرضا نوربخش، سیامک جهانگیری انجام داده تا جشنواره در ادامه مسیر هنری خویش هرچه قویتر حرکت کند».
او در بخش دیگری از این جوابیه با مطرح کردن سوالاتی، ترابی را به چالش کشید و گفت: «سوال اینجاست که چرا آقای ترابی در کارکرد بودجهای که برای هنرمندان موسیقی در برنامه بودجه دولت در نظر گرفته شده که حق هنرمندان مظلوم و بیادعای این حوزه است بیشتر میل به ذخیره این منابع به سمت خزانه دولت دارند تا هنرمندان!؟
طبق فرمایشات جناب ترابی درخصوص پیشنهاد ایشان نسبت به برگزاری دوره سوم جشنواره با تامین فقط اجاره بهای سالن توسط دفتر موسیقی (ولاغیر، که در صورتجلسه جلسه مذکور موجود است) که تقریباً یک دهم بودجه در نظر گرفته شده سال قبل است اگر این پیشنهاد اقدام محترمانه نسبت به تعطیلی این جشنواره نیست پس چیست؟ آیا این مواردی که اشاره فرمودند بیشتر فرار رو به جلو نیست؟»
در ادامه روند این جوابیههای پینگپنگی، ترابی در پاسخ به مردانه نوشت: «ادعای «ذخیره منابع موسیقی به سمت خزانه دولت» از اساس کذب است و میتوان از دفتر موسیقی، صحت و سقم این ادعا را جویا شد که آیا بودجه اندک دفتر موسیقی از «هنرمندان مظلوم و بیادعا» دریغ شده و به خزانه برگشته است و یا به هنرمندان موسیقی نواحی ایران و امثالهم (که لابد با ادبیات مندرج در نامه، باید آنها را ظالم و متمول و پرمدعا خواند!) تخصیص یافته است؟»
او همچنین با اشاره به اینکه این جشنواره جایگزین یکی از بخشهای جشنواره موسیقی فجر بوده است، نوشت: «با تغییر مدیریت جشنواره فجر در دوره سی و یکم، بخش «نسلی دیگر» از این جشنواره حذف شد بنابراین بار دیگر، برای یافتن این «حلقه مفقوده» [بخوانید حذف شده]، جشنواره کلاسیک بر سر کار آمد؛ اما جناب مردانه در توضیحات خود مشخص نکردهاند جشنوارهای که خود برای جبران یک اشتباه مبنی بر حذف «نسلی دیگر» از جشنواره فجر و با الگوبرداری از همان بخش حذف شده و البته با هزینههای چندین برابری نسبت به بخش مذکور، برپا شده بود، کدام حلقه مفقود شده را قرار بود بیابد؟ و اصولاً اگر توجیه تاسیس جشنوارهای، یافتن حلقه مفقوده جشنوارهای دیگر باشد، ما به چند جشنواره دیگر نیاز داریم تا حلقههای مفقوده همدیگر را بیابند؟ و انتهای این زنجیره کجا میتواند باشد؟»
شاید بهتر باشد میزگردی با حضور این افراد برای آشکار شدن حقیقت برگزار شود اما پیش از آن باید به این پرسش مهم پاسخ داد که در شرایطی که عرصه موسیقی با مشکلات فراوانی چون ممیزی، ممنوعالکاری، موضوع قانون اختصاص 10 درصد از درآمد برگزاری کنسرتها به خزانه و... دست و پنجه نرم میکند و بارها و بارها کارشناسان درباره ادغام جشنوارههای موازی صحبت کردهاند، چه دلیل یا دلایلی برای چنین کشمکشی وجود دارد؟
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
محمدعلی نجفی در جلسه دوم رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد:
قتل عمد را قبول ندارم
محمدرضا ستاری
به دموکراتها دل نبندیم
«ابتکار» دلایل کاهش نرخ ارز در روزهای اخیر را بررسی میکند
عقبنشینی لرزان دلار
ایران ادعای مایک پمپئو درخصوص آمادگی تهران برای مذاکرات موشکی را تکذیب کرد
ماجرای بازی رسانهای آمریکا با تحریم و مذاکره
«ابتکار» ماجرای کشمکش بر سر جشنواره «موسیقی کلاسیک ایرانی» را مرور میکند
ماراتن جوابیههای بینتیجه
«ابتکار» از عوامل تاثیرگذار بر رایدهندگان خاموش در انتخابات و فضای سیاسی کشور گزارش میدهد
گشتوگذاری در بهشت زهرا به مناسبت چهل و نهمین سالگرد افتتاح بزرگترین قبرستان تهران
ارقام ویژهای را برای افزایش سرمایه بخش صنعت در نظر گرفتهایم
با رای اعضای مجمع
علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی شد
لاریجانی مطرح کرد
تشریح مکانیزم مجلس برای حمایت از رونق تولید
رئیس قوه قضائیه:
ماموریتم در گام دوم انقلاب اجرای عدالت و مبارزه با فساد است