گذر از کمیت، توجه به‌کیفیت

فریدون‌ مجلسی‪-وقتی در کشوری انقلاب رخ می‌دهد، به‌طور کاملا طبیعی‌ای تا سال‌ها یک وضعیت ویژه‌ای در آن کشور به-وجود می‌آید. همچنین باید این را هم در نظر داشت، امور جدید هم توسط کسانی اداره می‌شوند که تخصص و تجربه کافیِ سازمانی و ساختاری که برای هر نظامی لازم است را ندارند. بنابراین عده‌ای در قالب وضعیت قبلی و موجود می‌خواهند کاری متعارف را انجام بدهند و همچنین گروهی هم که از تازه از راه رسیده‌اند،‌ دنبال این می‌روند تا برای خودشان تجربه‌ای جدید را بیازمایند که در چنین حالتی بین این دو گروه رقابتی شکل می‌گیرد که باید گفت، شرایط روز تداوم همان حالتی است که توضیح داده شد.‬
‪ البته یک‌زمانی هم در اوایل انقلاب ذهنیتی وجود داشت که نگران بودند که گروه نظامی موجود، به رژیم گذشته شاید تعلق‌فکری داشته باشد و به‌موازات آن طبق اصولی که در کتاب‌های 1000 سال پیش ایرانیان هم آمده است، قوای جدید به‌موازات آنها ایجاد کردند که تقریبا در کمتر کشوری این‌نوع تصمیم‌گیری مشاهده شده است. ‬
‪کلیه کسانیکه در قبل از انقلاب و یا شروع حیات نظام در سیستم اجرایی و مدیریتی کشور مشغول به‌کار بودند، 10 سال است که بازنشسته شده‌اند و دقیقا به‌همین دلیل توقع منطقی، این است که روند باید تغییراتی مثبتی داشته باشد و بازهم به‌همین دلیل لازم به‌توضیح است که ادامه موازی‌کاری‌ها پدیده‌ای غیرمنطقی و هزینه‌ساز است. ‬
‪مشکل دیگر هم این است، گروهی در اوایل انقلاب به‌دلیل جوانی خودشان، اینطور می‌گفتند که کشور به نیروهای جوان احتیاج دارد و جالب و تاسف‌آور این است که آنها هم‌اکنون دوران میان‌سالی را تجربه می‌کنند و ادعا دارند که امور باید به‌دست با تجربه‌ها پیگیری شود تا از این‌طریق همچنان بر مسند کار و مسئولیت مشغول شوند، به‌هر حال قدرت اوج ارضای شخصیتی انسان‌ها است و کمتر کسی است که به‌ماندن در قدرت تمایلی نداشته باشد. درباره نهادهای موازی باید اینطور گفت، فعالیت بیشتر به تحولات انقلابی ربط پیدا می‌کند و مبانی تئوریک و کلاسیک دولت‌ها در آن در نظر گرفته نشده است. ‬


‪در واقع تصمیم‌گیران آن دوره به‌اعتبار اینکه نظام با بایدها و نبایدهای اسلامی اداره می‌شود، هیچ دلیلی نمی‌دیدند که قالب‌ها و روش‌های دیگر کشورها را در انجام کارها اعمال کنند. اما نباید فراموش کرد که قانون‌اساسی ما با الهام همان تئوری‌ها و نظریه‌هایی که پیینه کار شده فلسفی 2000 ساله و 3000ساله پشت سرشان هست، تفکیک‌قوا را «مونتسکیو»گرفتیم و مشروعیت حاکمیت را از نظرات «ژان‌ژاک‌روسو» برداشتیم و البته یک چیزهایی هم به‌تبعیت از فقه و سنتی است که در تاریخ کشور ما ریشه دارند. به‌عنوان مثال در همین تفکیک‌قوا تا حدود زیادی با اصل تفکیک‌قوایی که در حقوق اساسی مطرح است، فرق دارد. یعنی یک‌چیزی است بین تفکیک‌قوا و تقسیم‌کار، اما به‌تفاوت این دو توجه زیادی نشده است. این در حالی است که در مجلس موسسان حقوق‌دانان فهیمی بودند، اما مشکل این بود که نظرات آنهایی که با دغدغه فقهی و مذهبی در جلسات قانون‌اساسی حضور داشتند، بر عقیده‌های حقوق‌دانان چربش بیشتری داشت. در تفکیک‌قوا امر قضایی که در بیشتر کشورها زیرنظر دولت است، به‌دستگاهی مجزا سپرده شده است. این در حالی است که قضات باید به‌طور کامل مستقل باشند.‬
‪ نادیده گرفتن این مهم موجب شده تا دادستان که وکیل عموم اسـت، با قاضی، هر دو زیر نظر یک مجموعه‌ای به‌نام قوه‌قضاییه قرار دارند که این موجب نقد و حتی اعتراض‌هایی شده است. یک زمانی هم در اول انقلاب نگرانی بود که شاید نظامیانی که روی کار بودند، تحت‌تاثیر رژیم گذشته باشند که به‌دلیل چنین ذهنیتی، به‌‌موازات آنها گروه‌هایی را هم تشکیل دادند. اما الان ژاندارمری و شهربانی هر دو تحت‌لوای نیروی‌انتظامی فعال‌اند. ‬
‪همچنین سپاه‌پاسداران و ارتش که هرکدام نیروی هوایی، دریایی و زمینی دارند هم در مناسبات حضور دارند. بسیج هم نیروی عظیمی است که با وجود هم‌رای بودن با سپاه نیرویی مجزا است. عقل اینطور حکم می‌کند،‌ اگر اینها ادغام شوند، قطعا می‌توانند کارایی و تاثیرگذاری بیشتری را از خود به‌نمایش بگذارند. همچنین هم وزارت‌اطلاعات، هم قوه‌قضاییه و هم سپاه تحرکات اطلاعاتی دارند که خب! این دامن زدن به‌موازی کاری است. در حالیکه مطلوب، این است که اصولا باید از کمیت گذشت و به‌کیفیت توجه نشان داد.‬