اصلاح طلبان به جز انتخابات راه ديگري ندارد

بسیار مطرح می‌شود که مشارکت در انتخابات می‌تواند پشتوانه‌ای برای کشور در عرصه داخلی و بین‌المللی باشد، اما این مشارکت نیز تابع مولفه‌هایی مثل اقناع مردم و تغییر در وضع زندگی آنهاست. با این اوصاف در فاصله 8 ماه تا انتخابات آیا شرایط را برای مشارکت فراهم می‌بینید؟
اصلاحات در کشور همواره دو سویه دارد و هنگامی که هر دو سویه توامان به انجام وظایف کارکردی خود مبادرت نمایند می‌توان به اصلاح و رشد و توسعه کشور امیدوار بود. یک وجه آن احزاب سیاسی و مردم هستند و وجه دیگر مسئولان. آنچه که اهمیت دارد و قابل توجه است آن است که تنها نباید از مردم انتظار همیشگی حضور در صحنه‌ها را داشت، بلکه این مسئولان دست‌اندرکار هستند که باید جوانب کار را رعایت کنند. بارها گفته شده که نمی‌توان در کشور پراکندگی در تصمیم‌گیری داشت و کشور را با 2 دولت اداره کرد. مردم باید باورکنند که اولا کاندیداهای آنها امکان حضور در انتخابات را دارند و پس از آن در صورت رأی‌آوری امکان تحقق خواسته‌ها و مطالبات مردم برایشان فراهم است. اگر مردم احساس کنند رای آنها تاثیرگذاری لازم را دارد با شور و شوق در انتخابات شرکت می‌کنند، اما اگر در هر دوره ریاست جمهوری، رئیس‌جمهور اقرار کند که اختیار لازم را در دست ندارد، در آن صورت برای چه مردم باید انگیزه شرکت در انتخابات را داشته باشند؟ در جمهوری اسلامی به‌دلیل اشکالات ساختاری که در قانون اساسی در بحث تعیین وظایف، اختیارات و مسئولیت‌های رئیس‌جمهور وجود دارد شاهد آن بوده‌ایم که حتی رئیس‌جمهوری چون احمدی‌نژاد که 100‌درصد مورد تایید بوده با مشکل ناهماهنگی مواجه شد. چه در دوره اولین رئیس‌جمهور و چه دوره‌های بعد همواره شاهد آن بوده‌ایم که روسای جمهور از ناتوانی انجام فعالیت‌های خود گلایه نمودند. این مساله باید به‌گونه‌ای حل و فصل گردد. لذا مسئولان یک سوی داستان هستند. از سوی دیگر در شرایط فعلی بیش از هفتاد تا هشتاد‌درصد مردم ایران اعم از اصولگرا، اصلاح‌طلب و حتی دیدگاه‌های متفاوت خواستار اصلاحات در کشورند. تقاضای اصلاحات در کشور تقاضای اکثریتی و بسیار عمیق و گسترده‌ای است که به لحاظ میزان عددی اکثریت بسیار بالایی را خواهد داشت و هم به لحاظ ریشه‌های تاریخی عمق و وسعت بسیار زیادی دارد. امروز حتی اصولگرایان نیز به دست زدن به اصلاحات در جنبه‌های گوناگون معترف هستند. در نتیجه راه‌هایی که برای انجام اصلاحات اجتماعی در ایران وجود دارد راه‌های متفاوتی است که یکی از آنها انتخابات است. امروز برخی از فعالان سیاسی معتقدند که شرکت در انتخابات ضرورتی ندارد، اما زمانی که از آنها پرسیده می‌شود که در مقابل عدم شرکت در انتخابات چه گزینه دیگری دارند چندان ترسیم روشنی از کنش سیاسی خود ارائه نمی‌دهند. به هر حال اصل بر حضور در انتخابات است و به اعتقاد من، هنوز شرایط در جامعه ایران در وضعیتی نیست که همه منفذها برای تاثیر‌گذاری بسته باشد. اگرچه انتخابات گاهی به‌دلیل اعمال نظر‌ها با افت و خیزهایی مواجه بوده، اما باز هم باید از فرصت‌های اندک استفاده نمود و هنوز هم فرصت برای تاثیر‌گذاری وجود دارد.
کنش سیاسی اصلاح‌طلبان را در انتخابات پیش رو چگونه تحلیل می‌کنید؟
جریانات اصلاح‌طلبی در شرایط کنونی تعیین‌کننده نیستند، اما می‌توانند اثر‌گذار باشند و به‌دلیل این اثر‌گذاری به درستی با شیوه‌های انتخاب مناسب باید سعی در انتخاب یک اقلیت قدرتمند در برابر یک اکثریت ناکارآمد داشته باشند. اگر توجه نماییم مجالسی را داشته‌ایم که اصلاح‌طلبان در اقلیت بوده‌اند، اما به‌دلیل قدرتمند‌بودن اقلیت و همراهی با خواسته‌های مردم توانستند در مجلسی که اکثریتش غیراصلاح‌طلب یا غیرچپ بود تاثیر ماندگار داشته باشند. در هر صورت فرض بر آن است که باید از فرصت انتخابات استفاده نمود. حداقل استفاده از انتخابات همانگونه که در برخی از مواضع جریان چپ در پس از انقلاب آن را تجربه کرد فرصت طرح دیدگاه‌ها به جامعه است. لذا از فرصتی که معمولا در انتخابات‌ها به‌وجود می‌آید می‌توان ارتباط رودررو و گسترده‌تری با مردم داشت و در مرحله بعد اثرگذار بود و این وضعیت می‌تواند ما را به جلو ببرد. مساله اصلی جامعه امروز ما انتخاب میان بد و بدتر نیست، در واقع یک کنشگر سیاسی خصوصا از نوع فعالان حزبی نمی‌تواند از این نوع انتخاب سخن بگوید. کنش سیاسی یعنی ترجیح میان شرایط گوناگون و مساله اصلی آن است که باید روش‌ها به‌گونه‌ای باشد که اگر بین بد و بدتر انتخاب می‌کنیم، بدها نیز بعضا فرصت انجام فعالیت‌هایشان را نداشته و با محدودیت مواجه باشند. به اعتقاد من احزاب سیاسی نمی‌توانند خود را از انتخاب کنار بکشند مگر آنکه –همانطور که گفتم- امکان تاثیرگذاری وجود نداشته باشد که تصور می‌کنم ما هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم. امیدوار هستیم با تلاش‌های سخت و البته با اثرگذاری‌های اندک اما پیوسته و مداوم بتوان فضا را به سمتی برد که مسئولان به تدریج به سمت تحقق خواسته‌های اصلاحی مردم گام بردارند.


گفتید اصلاح‌طلبان تعیین‌کننده نیستند؛ در حالی که در انتخابات 94 با رای‌میلیونی وارد مجلس شدند، اما عملکرد آنها باعث شده تا این پرسش در جامعه مطرح شود که اگر قرار است بازهم رای دهیم و اصلاح‌طلبان در مجلس یازدهم نیز مثل مجلس دهم عمل کنند چه تفاوتی دارد. این مساله را چطور ارزیابی می‌کنید؟
منظورم از تعیین‌کننده این است که آنچه می‌خواهند به منصه ظهور و عمل دربیاورند، اما اثر‌گذار و تاثیر‌گذار به معنای آن است که به هر حال اگر 100 را نتوانند تحقق ببخشند اما می‌توانند اندکی از آن را محقق کنند. اصلاح‌طلبان در شرایط فعلی در انتخابات و حتی در مجلس به دلایل ابزارهای کنترلی و اشکالات ساختاری تعیین‌کننده نیستند اما می‌توانند تاثیر‌گذار باشند و بر روند کارها تاثیر داشته باشند. البته پیش‌گویی خیلی سخت است که بگوییم در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. مجموعه شرایط و متغیرهای گوناگونی در فضای سیاسی کشور وجود دارد. بحث اساسی آن است که اگر این میزان از تاثیر‌گذاری نیز وجود نداشته باشد چه اتفاقاتی خواهد افتاد. ما در همین مجلس شاهد بودیم که کسانی با تندروی و اتخاذ مواضع غیراصولی کارهایی کردند که در نهایت می‌تواند موجب گسترش ناامنی در سطح منطقه و بین‌المللی باشد. عده‌ای با ماجراجویی دنبال برهم زدن روابط آرام و مسالمت‌آمیز با همسایگان -از جمله عربستان- بودند. اگر این حداقل‌های حضور نیز در قالب ریاست جمهوری و مجلس نمی‌بود ما با جریانی مواجه بودیم که وضعیت را از اینکه هست بسیار سخت‌تر می‌کردند. برای کسانی که با حمایت خود موجب حمله به سفارت عربستان شدند و یا از ابتدای برجام، دنبال برهم زدن این توافق بودند، رفتن پرونده ایران به شورای امنیت اهمیت ندارد. اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان با تاثیر ولو اندک توانستند جلوی چنین خطر بزرگی را بگیرند. گاهی اوقات تاثیر اندک می‌تواند خطرات بزرگ را از کشور دور نماید. اگر چه امروز برخورد ما در موضوع هسته‌ای و برجام به‌نحوی شده که شرایط خاص امروز را پدید آورده، اما فراموش نکنیم که اگر دولت می‌توانست از فرصت‌های ایجاد شده به نفع کشور استفاده کند، اما جریاناتی در کشور بودند که به‌عنوان دولت سایه می‌توانیم از آنها یاد کنیم که دنبال برهم زدن برجام بودند. در هرصورت ما در عرصه عمل اجتماعی ناگزیر از انتخاب در شرایط گوناگون هستیم. عمل سیاسی چیزی جز این نیست. البته اگر شرایط به‌گونه‌ای رقم بخورد که هیچ‌امکان تاثیر‌گذاری وجود نداشته باشد در آن صورت منطق برخوردی متفاوت خواهد بود. آنچه که امروز اختلاف نظر میان کنشگران سیاسی است آن است که آیا شرایط جامعه ایران و نظام سیاسی ایران به جایی رسیده که نتوان هیچ‌اثر‌گذاری را در آن شاهد بود یا هنوز هم می‌توان؟ به اعتقاد من ساختار سیاسی در مقابل تغییر و اصلاح بسته عمل می‌کند، اما این بسته‌بودن بدان معنا نیست که هر آنچه را که می‌خواهد بتواند بر جامعه ایران تحمیل کند. این جامعه مدنی و کنشگران سیاسی هستند که می‌توانند با سماجت و تاثیرات ولو اندک کشور را از خطرات بزرگ دور کنند و به تدریج ساختار اصلاح ناپذیر را تحت تاثیر قرار دهند.
برخی مطرح می‌کنند که اگر اصلاح‌طلبان از حل مسائل از طریق صندوق رای ناامید شوند کناره‌گیری خواهند کرد؛ با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان همواره با محوریت مطالبات به کنشگری پرداخته‌اند، آیا به این سمت خواهند رفت؟
زمانی بحث خروج از فضای سیاسی مطرح شد و روشن بود که این موضع در همان زمان نیز به لحاظ مفهومی و مصداقی بحث دقیقی نیست. خروج و ورود مجدد به سیاست گزاره چندان روشنی نیست. مساله اساسی آن است که اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه نگفته‌اند که تنها راه اصلاح در کشور انتخابات است. همواره بر این نکته تاکید کرده‌ایم که انتخابات یکی از راه‌های تاثیر‌گذاری در تحولات ایران می‌باشد و البته اصلاحات دیگری در حوزه‌های آموزشی، رفتارهای مدنی، اخلاق عمومی و تقویت نهادهای مدنی، کارجمعی و احزاب سیاسی به‌عنوان پایه‌های اصلی یک حاکمیت دموکراتیک باید تقویت شود. ما در حوزه‌های مدنی و احزاب سیاسی بسیار ضعیف هستیم و به همین دلیل باید توجه کرد به‌دلیل این ضعف‌هایی که وجود دارد احزاب سیاسی فعلی و اصلاح‌طلبان از دست بالایی برخودار نیستند و ناگزیرند به جای تعیین کنندگی حداکثری به اثر‌گذاری حداقلی اکتفا کنند. ما باید کارهای زیادی در جامعه ایران انجام دهیم. بخش خصوصی قدرتمند، یکی از سپرهایی است که جامعه مدنی می‌تواند از آن استفاده کند. در حالی که می‌بینیم در حوزه اقتصاد، باوجود این همه مشکل، بخش خصوصی به شدت تحت فشار قرار گرفته و فعالیت‌های بزرگ اقتصادی برعهده بخش‌های دیگر است و قاعدتا بخش‌های خصوصی به شکل فعالان کوچک اقتصادی زیرمجموعه همان بخش‌های تاثیرگذار و قدرتمند اقتصادی قرار گرفته‌اند. ما باید مجموعه‌ای از فعالیت‌های گوناگونی را در جامعه انجام دهیم و هیچ ‌اصلاح‌طلبی نگفته تنها راه تاثیر‌گذاری در کشور انتخابات مجلس است. انتخابات تنها یکی از ابزارهایی است که می‌توان در کشور تاثیر‌گذار باشد.
اصلاح‌طلبان همواره پاسخگویی را یکی از مسائل مهم و حیاتی دانسته‌اند؛ بر این اساس چقدر با این گزاره موافقید که با توجه به عملکردهای دولت، فراکسیون امید و شورای شهر اصلاح‌طلبان باید پاسخگوی این عملکردها باشند و درصدد اقناع سرمایه اجتماعی خود برآیند؟
بارها گفته شده که باید تناسبی میان اختیارات، وظایف و مسئولیت‌ها قائل بود و به میزان تناسبی که میان مسئولیت‌ها، وظایف و اختیارات است هر نهاد و جریانی باید پاسخگو باشد. اصلاح‌طلبان نیز در بحث شورای شهر یا لیست امید که امروز در مجلس است و یا دولت آقای روحانی باید بتوانند به اشکالات و انتقاداتی که مردم مطرح می‌نمایند صادقانه پاسخگو باشند. آنجایی که حوزه اختیار از دست آنها خارج بوده به صراحت با مردم سخن بگویند و در جاهایی که نقص‌ها و اشکالاتی وجود داشته و متوجه اصلاح‌طلبان بوده باید این اشکالات و ایرادات را پذیرا باشند و تنها در این صورت است که اصلاح‌طلبان می‌توانند سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهند.
برخی از اصلاح‌طلبان معتقدند برای حضور با حداکثر ظرفیت در انتخابات باید مذاکرات مستقیم با بزرگان و نهادهای موثر صورت پذیرد. این مساله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اینکه در هر سطحی و به هر شیوه‌ای می‌بایستی با رقبای سیاسی و مسئولان گفت‌وگو کرد در مجموع امری پسندیده است و نفس مذاکره نه تنها بلامانع است بلکه می‌تواند اثرات مثبتی را هم به همراه داشته باشد. اینکه گفته می‌شود حتی در حوزه بین‌الملل هم مشکلی با مذاکره مبتنی بر احترام متقابل نداریم از همین جهت است. منتها در داخل کشور مذاکرات باید به نتیجه مشخص برسد و مبنای مذاکرات قانون اساسی باشد. اصلی‌ترین بحثی که امروز وجود دارد بحث قانون اساسی است. فصل الخطاب همه این اختلافات قانون اساسی است. براساس قانون اساسی تکلیف و وظایف نهادها مشخص است. شورای نگهبان نیز به حکم قانون وظیفه نظارت بر انتخابات را برعهده دارد. کسانی که چنین وظیفه‌ای بر عهده دارند مطابق اصول نمی‌توانند از یک کاندیدا یا یک جریان سیاسی حمایت ویژه داشته باشند. به‌عنوان مثال هرگز نمی‌توانند در میتینگ‌های سیاسی و انتخاباتی شرکت کنند که این خلاف بی‌طرفی و نافی شأن بی‌طرفی ناظر است. به هر صورت باید گفت‌وگو‌ها صورت بگیرد و مراجع 4گانه به‌عنوان تعیین‌کننده صلاحیت و یا عدم صلاحیت کاندیداها قرار گیرند. نهادهای نظارتی به‌دلیل اینکه قانونا وظیفه رسیدگی به صلاحیت‌ها را بردوش دارند، باید به همه کسانی که التزام به قانون اساسی دارند اجازه ورود به انتخابات را بدهند و تنها در این صورت است که روزبه‌روز شاهد تقویت بیشتر، همبستگی و انسجام اجتماعی خواهیم بود.
با درنظر گرفتن جمیع جوانب از مشارکت مردم تا وظیفه مسئولان، آینده پیش روی اصلاح‌طلبان را امیدوار‌کننده می‌بینید؟
در وضعیت فعلی و با نظر به همه جوانب به‌دشواری می‌توان خوش‌بین بود. اگر از تجربه‌های گذشته استفاده شود، فرصتی برای خوش‌بینی وجود خواهد داشت. متاسفانه ظرفیت اصلاح پذیری در بعضی بخش‌ها پایین است، اما این دلیلی برای کناره‌گیری نیست. کناره‌گیری از کنش سیاسی چند‌جانبه که یکی از اجزای آن انتخابات است می‌تواند موجب انفعال، واخوردگی و سرخوردگی مردم و یا کنشگران سیاسی باشد. کناره‌گیری از کنش سیاسی معطوف به اثر‌گذاری یا به سرخوردگی و انفعال ختم خواهد شد یا به هیجان و عصیان و اعتراض و تخریب که در سال 96 شاهد آن بودیم. کناره‌گیری گزینه قابل قبولی نیست. باید کنش فعال اثر‌گذاری داشت. به هر حال در همین سال‌ها ما شاهد پذیرش برخی از تغییرات در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی بوده‌ایم و بدون تردید وضعیتی که امروز با آن مواجه هستیم با وضعیتی که قبلا به لحاظ اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی شاهد بودیم متفاوت است. امروز بسیاری از چهره‌های شناخته شده سیاسی می‌توانند سخنان خود را مطرح کنند. مطبوعات سیاسی کشور سخنان منتقدان را مطرح می‌کنند، سخنان این شخصیت‌ها به تیتر روزنامه‌های رسمی کشور تبدیل می‌شود. این شرایط بسیار متفاوت از سال‌های 84 تا 92 است. اگر آن سال‌ها را به یاد بیاوریم، تحولات در حوزه‌های گوناگون اجتماعی و فرهنگی مشخص می‌کند که اصلاح‌طلبان توانسته‌اند در روند اصلاحی کشور اثر‌گذار باشند. به این دلیل اگر چه من برخوردهای سخت‌گیرانه را در شرایط امروز کشور مناسب نمی‌بینم، اما ما اصلاح‌طلبان کشور را از آن خود می‌دانیم و به این دلیل اگر کسانی در مقابل خواسته‌های مردم موانعی ایجاد می‌کنند به‌دلیل اشتباه آنها از عرصه اثر‌گذاری برای ایران کنار نخواهیم نشست و با حداقل‌ها سعی می‌کنیم اثر‌گذاری خودمان را در جامعه ایران دنبال کنیم.