کشف استعداد به قیمت جان!

سرویس اجتماعی- در ماه‌های اخیر برنامه تلویزیونی «عصر جدید» با قالب و اجرایی جدید و البته ظاهرا الگو‌برداری شده از برنامه‌های خارجی موفق به جذب مخاطبان زیادی شده است. این برنامه پر مخاطب اما همچون هر برنامه تلویزیونی طرفداران و منتقدانی داشته است که برای نظر خود دلایل خاصی مطرح می‌کنند.
موافقان معتقدند این برنامه با جذابیت بصری و اجرایی و جدید بودن فضای برنامه در کنار تلاش برای کشف استعدادهای پنهان یا دادن فرصت به جوانان و نوجوانان در زمینه‌های مختلف برای بروز ویژگی‌ها و توانایی‌های خاص آنها همراه هیجان آفرینی زیاد، توانسته هر چند به‌صورت کپی‌برداری شده رضایت طیف زیادی از مخاطبان را در شرایط رقابت تلویزیون با شبکه‌های ماهواره‌ای یا اجتماعی به دست آورده و آنها را با خود همراه کند.
در کنار آن منتقدان نیز کپی کاری، رقابت ناموزون یا نامربوط بین رشته‌های مختلف هنری، فکری یا ورزشی، ساختار ناقص شناسایی و پرورش استعدادهای کشف شده و نامناسب بودن برخی آیتم‌ها برای پخش از رسانه ملی و برخی انتقادات دیگر را مطرح می‌کنند.
اما شاید این روزها همین پخش و اجرای بخش‌های نامناسب از نظر محتوایی و شکلی مهم‌ترین انتقاد مطرح شده درباره این برنامه باشد.


هرچند مصداق‌های پر حاشیه این انتقاد در بین بخش‌های مختلف پخش شده از فراوانی کمتری برخوردار است اما واقعیت این است که نگرانی از تاثیرات مخرب و منفی همین بخش‌ها بر روی مخاطبان کم سن و سال موضوع مهم و غیرقابل انکاری است.
پیش از این افراد زیادی نسبت به این خطرات هشدار داده بودند و البته در برخی بخش‌های حساس و پر حاشیه نیز اعلام مجری برنامه درباره خطرناک بودن یا دارای اثرات منفی آیتم برای کودکان و نوجوانان یا حک شدن هشدار درباره رعایت محدودیت سنی بینندگان در کنار تصویر مشاهده می‌شد.
هشداری که کافی نیست
اما وقوع یک اتفاق تلخ نشان داد که این هشدار یا حک کردن محدودیت سنی کافی نیست. در روزهای اخیر انتشار مرگ یک نوجوان که ظاهراً با تقلید از یکی از شرکت کنندگان برنامه عصر جدید دست به کار خطرناکی زده بود این ناکافی بودن هشدارها و دل‌خوش بودن ‌اشتباه به آنها را اثبات کرد.
دیروز روزنامه ایران در صفحه حوادث خود نوشت: «پسر 12 ساله بابلی که به تقلید از یک برنامه تلویزیونی در حال انجام حرکات نمایشی با ریسمان بود دچار خفگی شد و جانش را از دست داد.
اقدام این نوجوان هنگامی رخ داد که اعضای خانواده او برای انجام کاری به بیرون از خانه رفته بودند و سهیل در خانه تنها بود اما پس از مراجعه به خانه با جسد حلق آویز فرزندشان مواجه شدند.
سهیل نصیرایی ساکن بخش گتاب روستای کرتیچ‌کلا (بالا میرکلاء) بابل بود. به گفته خانواده‌اش، وی با دیدن حرکات نمایشی در برنامه تلویزیونی عصر جدید قصد انجام این حرکات را داشته که به‌دلیل نداشتن مهارت و آشنایی کافی با فنون ریسمان پروازی جان خود را از دست داد.»
غفلت یا بی‌مسئولیتی؟
اما اگر مرگ تأثر برانگیز این نوجوان هم رخ نداده بود، باید پیش از این برخی از موضوعات مهم و کلیدی در برنامه مذکور در نظر گرفته می‌شد.
تأثیرات مخرب و پردامنه صحنه‌های خطرناک و پر هیجانی که غالباً برای کودکان و نوجوان جذابیت و ایجاد حس تمایل به تقلید و تکرار حرکت مشابه را در پی دارد سال‌هاست که در رسانه‌های عمومی مختلف به‌عنوان یک خط قرمز پذیرفته شده و موضوع جدیدی نیست که به علت تازه بودن در برابر آن غافلگیر شده باشیم. اما متأسفانه در برنامه «عصر جدید» در دفعات مختلف شاهد زیر پا گذاشتن استانداردها و چارچوب پذیرفته شده و صحیح رسانه ملی بوده‌ایم که تعجب بینندگان یا نگرانی خانواده‌ها و کارشناسان را در پی داشته است.
اینکه خانواده‌ها در مقایسه با شبکه‌های مخرب ماهواره‌ای به فضای محتوایی رسانه ملی اعتماد دارند و اجازه می‌دهند فرزندانشان پای رسانه ملی بنشیند، مسئولیت برنامه سازان و مدیران صدا وسیما را دو چندان می‌کند. حال اگر برنامه سازان ما برای بالا بردن مخاطب یا افزایش هیجان دست به زیر پا گذاشتن خطوط قرمز رسانه ملی بزنند در واقع نوعی آسیب مضاعف به خانواده‌هایی است که به این سیستم اعتماد داشته‌اند.
برنامه عصر جدید هم با دمیدن حس رقابت در بین شرکت کنندگان عموما کم تجربه و تلاش برای هیجان آفرینی در مواردی از مسیر درست منحرف شده و باعث نگرانی شده است.
مشاهده برخی موارد انتقاد برانگیز که در برنامه عصر جدید از جمله «برش خیار با شمشیر برنده بر روی گردن افراد آن هم با چشم بسته»، «قرار دادن فرشی از میخ و قطعات برنده زیر فردی که در بالای آن تنها چند لحظه برای جلوگیری از سقوط و رها شدن از دستان و پاهای بسته فرصت دارد»، «حلق آویز کردن یک فرد با طناب از یک ارتفاع بلند به طرز خطرناک»، « پرتاب مداوم چاقو به فرد مقابل با ریسک بسیار بالای خطر برخورد کشنده این چاقوها با این فرد» و موارد دیگر این سؤال را در ذهن ایجاد می‌کند که سازندگان این برنامه متوجه تاثیرات مخرب این آیتم‌ها نیستند یا می‌دانند و با یک هشدار لفظی و حک یک عدد محدودیت سنی مسئولیت را از خود سلب می‌کنند؟
مگر نه اینکه تلویزیون ما یک رسانه عمومی و برای همه اقشار و مخاطبان است، پس چه کسی تضمین می‌کند همه بینندگان هشدارهای داده شده را رعایت کنند، حتی در مواقعی این هشدار باعث افزایش مخاطب و برانگیختن حس کنجکاوی کودکان و نوجوانان نیز می‌شود!
شاید حداقل این موضوع را یکی از داوران این برنامه که خود کارشناس و مولف حوزه سواد رسانه است بهتر بداند و ‌ای کاش ایشان به جای هیجان زدگی و احساساتی شدن در برابر این نوع بخش‌های مخرب و نامناسب درباره آثار منفی پخش آنها به مسئولان برنامه تذکر می‌داد.
حال که بی‌توجهی یا غفلت در ارائه یک برنامه که می‌توانست با رعایت برخی اصول و چارچوب‌های متناسب با فرهنگ جامعه ما خانواده‌ها را دور هم جمع کند، خانواده‌ای را عزادار کرده است و خطر آن در کمین خانواده‌های دیگر هم وجود دارد باید به اصلاح این روش‌های معیوب و پیش گیری از فراگیر شدن آن در سایر برنامه‌ها توجه ویژه‌ای شود.
توقع از رسانه ملی چیست؟
آیا این رسانه ملی که قرار است دانشگاه و سازنده باشد باید در سطح یک شبکه بی‌هویت و بی‌مسئولیت ماهواره‌ای تنزل پیدا کند که در آن به قیمت خطر برای عده ای، تولید هیجان کاذب شود؟ اصولا پخش برخی بخش‌ها در برنامه‌های این چنینی که هیچ بار آموزنده یا ارزشی و تربیت‌کننده ندارد چه سنخیتی با رسالت رسانه ملی دارد؟
آیا نظارت یا ارزیابی کافی بر روی پخش این بخش‌های خطرناک و خطرآفرین تا کنون انجام شده است؟
توقع از صداوسیما در کشور ما کمک به رشد و تعالی فکری و معنوی در کنار توجه به موضوع سرگرمی است که امید است این اصل در همه حال مورد توجه قرار گیرد.