امان‌الله قرایی مقدم در گفت و گو با همدلی: شتاب فزاینده از خود بیگانگی در کشور

همدلی| وجود مشکلات بسیار فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نظایر آن، جامعه را درگیر مشکلات بسیاری کرده است که از جمله عوامل متاثر از آن، موانع و معضلات فرهنگی و اجتماعی است. به بیان دیگر، فرهنگ و اجتماع تا بدان‌جا پیش رفته که از هویت خودی بیگانه و جهت تامین نیازهای روحی و معنوی خود، روی به دیگر فرهنگ‌ها آورده است. اما آیا رویکرد جدید در اجتماع، در حال سوق‌دادن جامعه امروز ایران به سوی هویتی دیگرگونه است؟ دکتر امان‌الله قرایی مقدم در گفت‌وگو با همدلی، از وجود مشکلات زیربنایی در هویت‌سازی در جامعه ایران سخن می‌گوید.
آیا به باور شما، جامعه ایران به واسطه مشکلات اقتصادی، فرهنگی، فساد، فاصله طبقاتی و امثالهم، در مرحله آنومیک قرار گرفته است؟
بله، اما به باور من فقط اقتصاد نیست که در این دست معضلات نقش دارد. فروریختگی فرهنگی بحثی است که به خصوص از قرن هفدهم به بعد که تکنولوژی پدید آمد ایجاد شد. به طور دقیق‌تر، بعد از سال حدود 1840 مسئله از خودبیگانگی مطرح شد، چون این حقیقت مطرح شد که سرمایه‌داری، انسان را از خود بیگانه می‌کند و در عصر جدید، تکنولوژی مقدم بر انسان دانسته شد و استثمار فرد به طرق گوناگون، مورد توجه و نظر قرار گرفت. بنابراین اقتصاد یکی از عوامل دخیل در این مشکل است، اما علل دیگر نیز در جای خود حائز اهمیت هستند، عللی چون فضای مجازی، تلویزیون، آموزش و پرورش و نظایر آن. اما اصولا جامعه دچار دگرگونی و دگردیسی شده است. اما اصلی که بعد از انقلاب صنعتی مطرح شد این حقیقت بود که انسان به صورت ربات درآمد و از خود بیگانه شد، چون صنعت کارش این بود که انسان را دگرگون ‌کند، مثل فیلم عصر جدید چارلی چاپلین که انسان را ماشینی بار می‌آورد، آخرش هم چارلی چاپلین لابه‌لای صنعت و چرخ دنده‌ها خرد شد. اما امروز از خودبیگانگی شتاب بیشتری گرفته است و به این علت، امروز صنعت و تکنولوژی و شتابی که در جامعه صورت گرفته و شاهد آن هستیم باعث شده فرد به صورت ربات درآید. در واقع انسان اگوئیست یا خودخواه و خودمدار شده و به جز خودش به کس دیگری فکر نمی‌کند و چیز دیگری برایش مهم نیست. نمونه‌اش را در سال 89 در میدان کاج دیدیم که فردی داشت کشته می‌شد، ولی کسی به او توجهی نمی‌کرد، یا باز اتفاقی که سر پل مدیریت افتاد و مردم واکنش خاصی به آن نشان ندادند، به این می‌گویند از خودبیگانگی، یعنی انسان از خودش دور می‌شود و باورها، ارزش‌ها، هنجارها و معنویت‌هایشان فرو می‌ریزد. کافیست یک‌بار در ایستگاه مترو پانزده خرداد از قطار پیاده شوید، به روشنی می‌بینید که مسافران بسیاری همه روز به تعداد زیاد از کنار هم رد می‌شوند و بدون اینکه به هم توجه یا حتی به چهره یکدیگر نگاه کنند سراغ کار خودشان می‌روند، به عبارت دیگر مثل ربات از کنار هم رد می‌شوند.
شما وقتی وارد فروشگاه‌های بزرگ می‌شوید و با آن همه اجناس رنگارنگ و متنوع مواجه می‌شوید می‌بینید کسی جز جنسی که قصد خرید دارید به چیز دیگری فکر نمی‌کند، ضمن اینکه وقتی خریدتان تمام شد و برای پرداخت پول نزد فروشنده یا صندوق‌دار رفتید می‌بینید که شما نزد وی همان‌قدر ارزش دارید که پول شما را می‌گیرد و بعد دیگر شما را نمی‌شناسد. لذا همان‌طور که ذکر کردم دیگر معنویات و توجه به دیگران مهم و مطرح نیست. در واقع روابط صوری شده است. بنابراین اگر بخواهم به بخش اول صحبت‌هایم برگردم باید اشاره کنم که از عوامل موثر در این رخداد ناپسند، یکی از وجوه، اقتصادی است و دیگر عوامل مهم نیز قابل توجه بسیاری هستند. شتاب تغییر جامعه را نیز نباید فراموش کرد، چرا که امروز ساعت اجتماعی کشور تغییر کرده است. الان ساعتی که دست شماست همان ساعتی نیست که در روستای حسن‌آباد بر روی دست فرد دیگری بسته شده است، این یعنی زمان در تهران شتاب دارد و شما دیگر فرصت اینکه وقت بگذرانید و زمان‌تان را تلف کنید ندارید. ما از نظر جامعه‌شناسی و خصوصا نظریات گورویچ، 8 نوع ساعت در جوامع مختلف داریم. در این زمینه، ساعت به معنای تغییر، شتاب و حرکت است. مثلا ساعت در توکیو و تهران فرق دارد یا ساعت تهران در قیاس با ساعت مشهد شتابنده‌تر است.


به منظور مقابله با این معضل چه باید کرد؟
معضلی که امروز پدید آمده، یک جبر است. به بیان دیگر، جامعه هر چقدر به طرف صنعت به پیش می‌رود شتاب بیشتری می‌گیرد، چون صنعت خود معلم است. در تاریخ می‌بینیم که وقتی ماشین دودی یا قبل از آن دوچرخه اختراع شد و در جامعه همه‌گیر شد، سرعت رفت و آمد تغییر بسیاری کرد و سبک زندگی تفاوت‌های بسیاری به خود دید. این تفاوت را زمانی هم که ماشین بین مردم و در جامعه رواج یافت می‌بینیم، سرعت آن‌قدر بیشتر شد که سبک زندگی مردم نیز متاثر از آن تغییر کرد. پس زندگی به تبع تکنولوژی تغییر می‌کند. اما راه مقابله با معضلات برخاسته از پیشرفت و تکنولوژی، فرهنگ‌سازی است. شما نمی‌توانید در جبر اجتماعی، شتاب تغییر را مانع شوید. ما چه بخواهیم چه نخواهیم تغییرات صورت می‌گیرد، تنها کاری که ما در این میان می‌توانیم انجام دهیم آن است که توانایی این مهم را به‌دست آوریم که زمینه تفاوت بین تغییرات تکنولوژیکی را با تغییرات معنوی و فرهنگی آماده‌سازی کنیم، چنان‌که ژاپن در سال 1949 به چنین اقدامی دست زد و اعلام کرد ما می‌خواهیم ژاپنی بمانیم ولی از فرهنگ غرب هم جدا و عقب نمانیم، به بیان دیگر، ما از فرهنگ و اصالت فرهنگی خودم دور نشویم و یک‌سره تسلیم نگردیم. آمریکایی‌ها این کار را کرده‌اند و از طریق فیلم، کارتون، سینما، شبکه‌های مجازی و نظایر آن در ذهن جوان خودش در آمریکا، تصور آمریکای بزرگ را ایجاد کرده و هرگز سعی نکرده تاریخ، ارزش‌ها، هنجارها و فرهنگ‌های موجود در آمریکا را در ذهنیت او خراب کند.
من سال‎ها پیش به این خطر که جامعه دچار فروریزی و از خودبیگانگی شده اشاره کردم. در بحبوحه این معضل، من و شما هم به جز خودمان به کس دیگری فکر نمی‌کنیم. الان ذهن همه ما به باور سوروکین، مادیات و ذهنیت حاکم بر مادیات است، این ذهنیت را سلطه تکنولوژی و فرهنگ بر جامعه به وجود آورده است، به طوری که امروز جامعه را طوری بار آورده‌اند که دیگر بدون مادیات نمی‌توانید زندگی کنید. در نتیجه اینها هستند که افراد را خودگرا، خودخواه و به صورت ربات درآورده‌اند. من فکر می‌کنم ما می‌توانیم با فرهنگ‌سازی چه در حوزه ادبیات، اسطوره‌های ملی و میهنی و تاریخ، تصویر فرهنگی‌مان را بزرگ و گسترده‌تر از آن چیزی که امروز موجود است کنیم. من می‌دانم که دانش‌آموزان در مدارس، تاریخ را تا واقعه تنباکو بیشتر نخوانده‌اند و حتی شاید ندانند که تاریخ ما پیشینه‌ای به قدمت 9 هزار سال دارد. شما اینها را از خود بیگانه کرده‌اید و دارید به سمت فرهنگی که جوانان امروز فکر می‌کنند بهتر است مثل فرهنگ آنگلوساسکون و غرب پیش می‌برید. ما شما را بیگانه کرده‌ایم، موسیقی رپ را ما برایتان به ارمغان آوردیم، در حالی که موسیقی ایران خود منادی دین، دیانت، معنویت، دوستی و رفاقت است. پس بر ماست که فرهنگ‌سازی کنیم و بازگشت به اصالت خویش را مد نظر قرار دهیم. پس همان‌طور که پیش از این نیز ذکر کردم تنها اقتصاد در این میان دخیل نیست، فرهنگ، برنامه‌ریزی ضعیف در آموزش و پرورش و دانشگاه، برنامه‌های بد رادیو و تلویزیون، عمل‌نکردن به گفته‌ها و چیزهای دیگر مجموعا همه چیزهایی هستند که به قول گورویچ نشان می‌دهد پدیده آنومی تک علی نیست و چند علت در آن دخالت دارد.