فساد یعنی انحصار به علاوه صلاحدید، منهای پاسخگویی

حسین راغفر‪-‬ گرچه چالش‌های زیادی در ایران امروز ما وجود دارد، اما جمعیت و اشتغال در ایران تبدیل به یک ابرچالش شده است. علت ابرچالش بودن جمعیت و اشتغال این است که خودش چالش‌های متعدد دیگری را به وجود می‌آورد. اشتغال نیروی کار نخبه در ایران، این خودش یک تراژدی است. اخیرا یک گزارش تهیه شده است راجع به فرار مغزها و مشکلاتی که فرار سرمایه‌های انسانی در طی سال‌های گذشته در کشور به وجود آورده است. ما برای نیروی کار دانش‌آموخته‌مان نمی‌توانیم شغل ایجاد کنیم. تامین دوران بازنشستگی، الان صندوق‌های بازنشستگی در ایران، همه در معرض ورشکستگی هستند و به زودی اینها اگر سقوط کنند، که دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد، همه هزینه‌های آنها برعهده دولتی است که در شرایط کنونی،۷۰۰هزار میلیارد تومان فقط بدهی دارد. کل بودجه امسال ما، آن چیزی که تحقق پیدا خواهد کرد، حداکثر ۲۶۰ هزار میلیارد تومان است. در توصیف بزرگی بدهی دولت می‌توان گفت سه‌برابر آنچه بودجه جاری دولت است، بدهی‌اش هست. در همین بخش ما اشتغال مولد بخش خصوصی داریم یعنی ما اشتغال مولد نداریم. آن چیزی هم که اعلام می‌کنند عمدتا دلالی و سفته‌بازی است و در شاغلان دربانی و دست‌فروشی و... هم هست که اینها اصلا شغل نیست. شغل پایدار و باثبات نیست. بعد هم مسئله بزرگ‌تر، مسئله فرار مغزهاست که در کشور داریم. اشتغال جوانان، یکی از اصلی‌ترین مشکلات کشور است که از اصلی‌ترین تهدیدهای امنیتی برای کشور است. اشتغال زنان در کشور، پدیده دیگری است. بین ۱۳ تا ۱۴درصد جمعیت زنان، آنها که واجد ورود به بازار کار هستند، فقط شاغل هستند. این خودش یکی از توضیحاتی است که چرا رشد اقتصادی اقتصادی ایران پایین است. برای این که ۵۰درصد ظرفیت جامعه ما کار نمی‌کنند که زنان باشند. تازه آنها که کار می‌کنند، بخش قابل توجهی از زنان، در فعالیت‌های مشاغل غیررسمی هستند. دوزندگی و اینطور کارها که با دستمزدهای بسیار نازل کار می‌کنند. این گزارش مختصری از وضعیت اشتغال جوانان در ایران است. میانگین جهانی، اساسا شاخص مطلوبی نیست. مثل این که میانگین ۱۶۰-۱۷۰ کشور است.
میانگین جهانی اشتغال جوانان، ۴۱درصد است. در ایران ۲۲درصد است. این خودش منشا بسیاری از بی‌ثباتی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی است. اصلش اینجاست، اشتغال است. شواهد متعددی هم در دنیا نشان می‌دهد. همین داعش را ببینید. اعضایی از داعش که کارهای فوق‌العاده خطرناک کردند، سن‌شان بین ۲۰ تا ۲۸ سال است. همین ۴نفری هم که به ایران آمدند همینطور بودند. در همه جای دنیا آنها که وسط میدان هستند و کارهای انتحاری می‌کنند سن‌شان در همین رِنج است. اصلا عربستان سعودی چرا منشا داعش است؟ برای این که سالیان سال است که پول نفت را داده به دانشجویان و آدم‌ها و جوانانش به خارج از کشور و به امریکا رفتند و در اروپا تحصیل کردند. به کشورشان برگشتند، کار نیست. به همین دلیل داعش با هر گروه چریکی دیگری که ما از قبل می‌شناختیم، کاملا متفاوت است. اینها زیرساخت‌های اطلاعاتی خیلی قوی داشتند. همین جوانان سعودی، بخش قابل توجه بیکاری که تحصیل کرده بودند، اما کار نداشتند.
یکی دیگر از مشکلات، بحث نابرابری است. اما اصلا نابرابری چیست؟ نابرابری یک امر ناگزیر نیست. نابرابری‌های فاحش، اینها ناگزیر نیست و ساخت نظام تصمیم‌گیری است. اگر ما تصمیم گرفتیم که منابع نفتی را کجا ببریم، آن وقت می‌توانیم بگوییم آیا نظام تصمیم‌گیری، نابرابری می‌زاید یا نمی‌زاید. نابرابری را نظام تصمیم‌گیری، می‌سازد. این که منابع نفتی ما چگونه توزیع شود در جامعه و به چه بخش‌هایی داده شود. همین الان فولاد در ایران، یکی از پرفسادترین صنایع کشور است متاسفانه. اخیرا به خاطر فساد بزرگی که اینها داشتند، اتحادیه اروپا فولاد ایران را تحریم کرده است، چون می‌گویند اینها دامپینگ کردند. کسی هم صدای آن را درنمی‌آورد. یعنی فولادی که با انرژی رایگان داخلی تولید می‌شود، به تولیدکننده داخلی به مراتب بالاتر از قیمت جهانی می‌فروشند. به تولیدکننده خارجی، به قیمت زیر بازار جهانی فروختند. به همین دلیل به عنوان دامپینگ تلقی شده از طرف OECD به همین دلیل فولاد ما را چندین میلیارد جریمه کردند. تولیدکننده ایرانی را جریمه کردند. ما اصلا ساخت فولادمان هم، این گونه است و در خدمت همین دلالان و واسطه‌گران است. عمدتا منظور ما از نابرابری، نابرابری در فرصت‌هاست. در دسترسی به فرصت‌هاست که اینها کج‌کارکردی‌های اقتصادی را ایجاد می‌کند. نابرابری، انتخابی است که سیاست‌گذاران با انتخاب قواعد و سیاست‌ها تعیین می‌کنند. بعد اینها تضعیف ظرفیت‌های مولد در کشور است. فساد چیست؟ فساد، سوءاستفاده از منابع عمومی است برای مصالح شخصی که ما البته اینجا معادله برای فساد داریم که این معادله فساد را تعریف می‌کند. هر گاه این اتفاق بیفتد، هر جا این اتفاق بیفتد، چه در مقیاس خرد چه در مقیاس کلان فساد به‌وجود می‌آید. فساد یعنی انحصار به علاوه صلاحدید، منهای پاسخگویی. فساد یعنی این که انحصار درآمد ملی وجود دارد در اختیار حاکمیت و حکومت و دولت است. این که به کجا و به چه کسی بدهد، خودش تصمیم‌گیر است، نه براساس قانون. به هیچ کسی هم پاسخگو نیست. اگر یک مامور شهرداری است، مجوز ساخت‌وساز می‌دهد، انحصارش در اختیار شهرداری است، صلاحدید آن در اختیار آن مدیری است که آنجا نشسته است. به هیچ کسی هم پاسخگو نیست. قطعا بدانید که نتیجه آن فساد است. این اتفاقی است که می‌توانیم ده‌ها مورد آن را بشماریم. ریشه فساد در ایران، در مناسبات سیاسی است. این مناسبات سیاسی است که عمدتا بقیه بخش‌ها را در اقتصاد ایران رقم زده. تصمیمات اساسی است که تعیین می‌کند این منابع عمومی، به کجاها تزریق شود. بعد تنش‌های اجتماعی، بعد هم تله‌های نابرابری است که به دنبال این فساد در کشور شکل می‌گیرد. مادامی که در اقتصاد کشور شفافیت وجود ندارد که با حضور نهادهای نظامی، انتظامی، امنیتی، بیوت علما و حوزه‌های علمیه که در اقتصاد حضور دارند، امکان تحقق شفافیت در اقتصاد منتفی است. مادامی که اقتصاد شفاف نشود، امکان اصلاح وجود ندارد. همین که فولاد امروزه این فساد بزرگ را می‌کند به زیان منافع ملی، منافعش در جیب گروه‌های خاصی است. اصلا آن خودش داستان عجیب و غریبی دارد. اما منابع ملی اینجاست. منافع نسل‌های آتی است که گروگان منافع کوته‌نگرانه و کوتاه‌مدت یک جریان درون قدرت قرار می‌گیرد. فساد سیاسی با کنار گذاردن مردم از تصمیماتی که بر زندگی خود آنها اثر دارد، به مردمسالاری یورش می‌برند.