سودایِ قدرت بن‌سلمان

مهدی‌مطهرنیا‪-‬ نمی‌توان نادیده گرفت بن‌سلمان چهره‌ای جوان و جویای نام است که تاکنون توانسته است زمینه‌های ایجاد فضای مناسب برای تغییرات را مهیا کند و درعین حال چالش‌های بسیار جدی‌تری را تجربه کند. همچنین او توانسته است با وجود چالش‌های دشوار همچنان بر سر قدرت بماند و به‌جای پدر کهنسالش امور را پیگیری کند.
همچنین باید توجه داشت، محمد‌بن‌سلمان در این بافت موقعیتی توانسته است زمینه‌ساز گذار عربستان از وضع موجود باشد. در واقع او خواهان این است، جایگزین قطعی پدر شود که البته تاکنون از حمایت‌های لازم برای انتقال قدرت از سلمان به بن‌سلمان از سوی قدرت‌های فرامنطقه‌ای به‌انجام نرسیده است. چرا که او اگر در سایه کامل قدرت، یعنی به‌عنوان پادشاه عربستان جایگزین پدر شود، بالطبع قدرت فزون‌تری خواهد یافت که این قدرت فزون‌تر در صورت بلندپروازی‌های جوانانه احتمالی بن‌سلمان برای ایجاد فاصله گرفتن از سیاست‌های کشورهای فرامنطقه‌ای در منطقه، تضمین گران‌سنگی خواهد بود. فلذا باید در انتظار آینده باشیم تا ببینیم جایگاه بن‌سلمان با این روند با چه نقاط عطفی روبه‌رو خواهد شد و آیا می‌توان منتظر رخدادی شگفتی‌ساز بود یا نه؟
در باب سیاست خارجی قدرت‌داری بن‌سلمان و تغییرهایی که در این بحث داده است، باید این طور گفته شود که چهره پنهان عربستان در ایجاد فضای همگرایی با کشورهای عربی برای مقابله با ایران و حل و فصل مسایل ریاض با تل‌آویو را از لایه‌های پنهان به-سمت آشکار هدایت کرده است.
همچنین جهت‌گیری‌اش در ارتباط با یمن برای جلوگیری از تحرک احتمالی کشورهای منطقه علیه ریاض در منطقه و البته تلاش برای کاهش بخشیدن به نفوذ جمهوری ‌اسلامی در خاورمیانه با جهت‌گیری و ره‌یافت تزاحم هدفمند با تهران از طریق مطرح کردن ادعای دخالت‌ها در کشورهای عربی را باید به عنوان محور حرکتی ولیعهد فعلی عربستان مورد توجه قرار داد. پس بن‌سلمان در یک وجه موقعیتی، باید هم در صحنه سیاست ‌داخلی و هم در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی در مسیر ره‌یافت‌ها و سیاست‌های تنظیم‌شده ایالات‌متحده‌آمریکا حرکت داشته باشد که این تحرکات او نشانه بارزی از ایجاد فضایی معنادار برای محاصره منطقه‌ای تهران در پرتوِ سیاست‌خارجی عربستان است. همچنین باید اذعان داشت، دکترین آمریکایی‌ها در ارتباط با ایران در حال حاضر سیاست محدود‌سازی و محاصره منطقه‌ای است که این محاصره منطقه‌ای پایگاهی بسیار قدرتمند طلب می‌کند که عربستان دقیقا به‌همین دلیل مهمترین پایگاه آمریکا در خاورمیانه به‌شمار می‌رود.
به‌هر‌حال، همه می‌دانند که عربستان در بسیاری از امور مرتبط با موضوع‌های اقتصادی و سیاسی خود از مستشاران آمریکایی استفاده می‌کند که نفوذ ارتش و مستشاران ایالات‌متحده در عربستان، نه به‌امروز بلکه به‌ زمانی بر می‌گردد که انقلاب‌ اسلامی در ایران اتفاق نیفتاده بود. شرح این شرایط ما را به‌این نتیجه ملموس می‌رساند که با قدرت‌گیری محمدبن‌سلمان یک نوع همگرایی‌ای را میان ریاض و واشنگتن رقم خواهد زد تا آمریکا از این طریق بتواند تحرکات و برنامه‌های ضدایرانی‌اش را با مدیریت تل‌آویو و مرکزیت عملیاتی ریاض کلید بزند. در همین راستا مطرح شدن ناتوی عربی برای ایجاد فضای ضد تهران در منطقه را شاهد بودیم، به‌گونه‌ای که در شرایط فعلی تلاش می‌کنند کشورهای عربی منطقه، نه تنها دولت‌ها بلکه ملت‌های‌شان هم افکاری ضد تهران داشته باشند تا عربستان زمینه لازم را برای فعالیت در چارچوب سیاست‌هایش فراهم ببیند.