رازهای محبوبیت

عادل جهان‌آرای- روزنامه‌نگار- روز گذشته یکی از خبرهای مهم صفحه اول برخی از روزنامه‌های صبح تهران به حاشیه و متن جشنی به نام «جشن حافظ» اختصاص یافت که اتفاقا عکس اول آنها هم ویژه همین جشن بود. با توجه به سابقه 18 سال گذشته این جشنواره، عکس و جوایزی که معمولا به چهره‌ها، هنرمندان و فعالان عرصه سینما و تلویزیون تعلق می‌گیرد، کمتر توانست روی صفحه اول روزنامه‌های سیاسی و مطرح کشور راه یابد. اما امسال، یک چهره که اتفاقا نه بازیگر سینما بود و نه تلویزیون، به عکس اول این روزنامه‌ها تبدیل شد که آن شخص هم کسی نبود جز «عادل فردوسی‌پور». اما این یادداشت نمی‌خواهد به آن جشن بپردازد. روزنامه همدلی هم دیروز به این جشن و انتخاب فردوسی‌پور واکنش مثبتی نشان داد و در باره او هم نوشت و عکس اولش را هم به این چهره موفق رسانه‌ای اختصاص داد. آنچه که اهمیت دارد، موضوع محبوبیت آدم‌ها و خصوصا چهره‌های رسانه‌ای از جمله تلویزیونی است.
بی‌تردید اگر برنامه‌های 90 مسیر خود را ادامه می‌داد و مجری آن هم مشغول کار می‌بود، چه بسا در جشن حافظ، ضرورتی به انتخاب نام ایشان نمی‌بود یا ایشان هم به آن جشن دعوت نمی‌شدند. چیزی که در 18دوره گذشته جشن رخ نداد و اتفاق نیفتاد که از یک مجری تلویزیونی در یک جشن سینمایی به این شکل قدردانی شود.
یک وجه کار فردوسی‌پور حتما پالس‌های مثبتی بود که از مردم می‌گرفت و شبی که او برنامه برگزار می‌کرد، حتی تعداد تماشاگران برنامه او به عدد چند میلیونی می‌رسید. این محبوبیت او باعث شد که تلویزیون به خود بیاید و یک چهره‌ای را که شاید به زعم آنها خودی نبوده، اما برای مردم و بینندگان خودی‌تر از هر خودی شده بود، از پیش چشم مردم دور سازد تا محبوبیت او را به حداقل برساند. اتفاقا داستان از همین جا کلید خورد. تلویزیون با این اقدام خود در یک طرف ایستاد و حتی می‌توان گفت در مقابل میلیون‌ها بیننده خود و به همان نسبت جریان رسانه‌ای مخالف عملکرد خودش قرار گرفت. در سوی دیگر اما عنصر محبوبیت عادل، میزان نامحبوب بودن و نارضایتی از تلویزیون را به شدت علنی ساخت. بعد از آنکه برنامه 90 حذف شد، این فقط رسانه‌ها نبودند که ابتدا مدیران و تصمیم‌گیران تلویزیون را به خویشتنداری دعوت کردند و از آنها خواستند که این برنامه را روی آنتن بفرستند، بلکه میلیون‌ها بیننده – اغلب جوان و پر انرژی – این برنامه و دوستداران مجری آن، به شکل‌های مختلف خواهان حضور مجدد فردوسی‌پور در جایگاه مجری 90 بودند. اما هر چه که مدیران تلویزیون خواست مردم را نادیده می‌گرفتند، از آن طرف محبوبیت فردوسی‌پور در بین مردم و خصوصا رسانه‌ها افزایش می‌یافت، شاید چیزی که خودِ فردوسی‌پور پیش‌تر آن را باور نمی‌کرد. تلویزیون با این اقدام و حتی اقدام‌های مشابه، اعتماد جامعه را از خود به حداقل ‌رساند، به صورتی که اکنون بر اساس شواهد، هیچ برنامه‌ای در تلویزیون نیست که بتواند مثل برنامه 90 میلیون‌ها علاقه‌مند به ورزش را در پای خود میخکوب کند و چه بسا افراد فراوانی بودند که شاید ورزشی هم نبودند، ولی برنامه چالشی و گاه افشاگرانه 90 با اجرای فردوسی‌پور را دوست می‌داشتند.
سوا از بدسلیقگی و رفتار میلی مدیران رسانه ملی، فردوسی‌پور به دلایل مختلفی این محبوبیت را از آن خود کرد. شکی نیست که محبوبیت اجتماعی یک نعمت و سرمایه‌ای گرانبهاست. افشاگری‌های بی‌طرفانه و شجاعانه از پشت پرده، سلامت رفتار و عمل در جامعه، نداشتن حاشیه‌هایی مثل باندبازی و دسیسه‌چینی علیه دیگران می‌تواند از عوامل محبوبیت باشد که این سه را می‌توان ذیل مشروعیت و مقبولیت قرار داد. چه بسا اگر فردوسی‌پور از این موارد برخوردار نمی‌بود، به هیچ وجه به این محبوبیت نمی‌رسید. ضمن آنکه محبوبیت یک شبه خلق نمی‌شود، بلکه حاصل سال‌ها فعالیت است و مردم هم به راحتی فریب رفتارهای ظاهری افراد را نمی‌خورند. از سوی دیگر مغضوب شدن شاید به سختی محبوب شدن نباشد. افراد شاید با یک کار اشتباه که سهوی هم باشد، چه بسا از نگاه و نظر مردم ناگهان بیفتند، که اتفاقا تلویزیون خود مصداق همین موضوع است.


متاسفانه رسانه ملی سال‌هاست که بدون توجه به خواست و نگاه و دیدگاه مردم، فقط براساس تفکر برخی از مدیران خود عمل می‌کند و گویی که نظر بیننده‌ها برای آنها اهمیتی ندارد، بلکه برایشان مهم تهیه برنامه و پخش آن از شبکه‌های مختلف است. جشن حافظ و اهدای جایزه به فردوسی‌پور و سپس واکنش به آن، به شکلی ظریف فاصله تلویزیون و مردم را به تصویر کشید.
همانگونه که تقلب در یک رای‌گیری که به ظاهر مخالف فردوسی‌پور بود، به سود او و علیه تلویزیون تمام شد. واقعیت این است که مردم قدردان چهره‌های مقبول فرهنگی و هنری و محبوب جامعه هستند و گاه ضدیت یک فرد یا یک رسانه نمی‌تواند نظر مردم را به راحتی بازگرداند.