قدرت و سیاست زور به جای منطق بین‌الملل

قطعا اقداماتی نظیر توقیف نفتکش ایرانی در تنگه جبل‌الطارق که تنش میان ایران و آمریکا و برخی از متحدین آمریکا را افزایش می‌دهد، می‌تواند در افزایش بحران و تنش امکان وقوع درگیری موثر باشد. این اقدامات به گونه‌ای است که قطعا در راستای سیاست‌های دونالد ترامپ است و در چارچوب مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران و بحث آزمودن صبر استراتژیک ایران در برابر سیاست‌های ستیزه جویانه آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران است. همسویی و همصدایی انگلیس با این سیاست‌ها به نوعی نشان می‌دهد که انگلیسی‌ها نیز می‌خواهند خارج از چارچوب برجام در حوزه نفوذ منطقه‌ای ایران با آمریکا همسو شده و حلقه محاصره ایران را تنگ‌تر کنند. توقیف نفتکش ایرانی در تنگه جبل الطارق به این بهانه که در چارچوب سیاست‌های تحریمی علیه سوریه انجام شده، قطعا در چارچوب حقوق بین‌الملل توجیه‌پذیر نیست. به هر حال خود اروپایی‌ها همواره از تحریم‌های فرامنطقه‌ای آمریکا ابراز ناخرسندی کردند و آن را خلاف موازین و مقررات تجارت جهانی دانسته‌اند، حالا خودشان نسبت به همان سیاست‌ها متوسل شده‌اند و نفتکش جمهوری اسلامی ایران را با این عنوان که حامل نفت برای سوریه بوده توقیف کرده‌اند. اما در منطق بین‌الملل که البته وجود ندارد و این قدرت و سیاست زور است که متاسفانه هم اکنون دولت‌های غربی و در راس آنها آمریکا از آن استفاده می‌کنند و در چارچوبی تلاش می‌کنند یک نوع مشروعیت نسبی به آن بدهند. ائتلافی که قرار است تشکیل شود و برخی کشورها نیز به آمریکا ابراز تمایل کرده‌اند تا این ائتلاف تشکیل شود در چارچوب همان تنگ‌تر کردن حلقه محاصره جمهوری اسلامی است و ترامپ تلاش می‌کند به نوعی سیاست‌های ستیزه‌جویانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران را با همراهی و همصدایی متحدان منطقه‌ای و اروپایی خودش پیش ببرد. چراکه در این صورت بهتر می‌تواند هم افکار عمومی آمریکا و هم افکار جهانی را با سیاست‌های ایران هراسانه خود همسو و همصدا کند. در هفته‌ای که گذشت، نشست شورای حکام را داشتیم اما مجموعه واکنش‌های اعضای شورای حکام حتی متحدان اروپایی آمریکا نسبت به این موضوع که آمریکایی‌ها می‌خواستند جمهوری اسلامی ایران را به دلیل تعلیق برخی تعهدات خود در برجام تحت فشار سیاسی آژانس قرار دهند، نشان داد که از این جهت با آمریکا همسو و هم‌جهت نیست.
ادامه صفحه 7