روزنامه همدلی
1398/04/20
قلب واقع
دکتر ساسان کریمی - گاندو سریالی متفاوت بود و نخستین تفاوت آن هم در مخاطبان و اهدافش. هرچند به وقت آغاز این سریال مخاطبان آن از جنس مخاطب عام و همیشگی سریالهای تلویزیونی بود اما خیلی زود مشخص شد که این مجموعه را هدف خاصی در پس نهان است و در نتیجه مخاطبان تازهای را به خود جذب کرد.نخستین نکتهای که در این مجموعه به کلی غیرحرفهای مینمود سیاه و سفید بودن شخصیتها به سبکی است که سالهاست دیگر در دنیای هنر طرفدار ندارد. سریال نوع نگاهی را نمایندگی میکرد که خود را کاملاً ملیگرا، مدبر، فداکار و قاطع توصیف میکند و دیگران را غافل، مشمول نفوذ، خائن یا مستاصل و ضعیف. اما در مورد ساخت و پخش این مجموعه ابعاد مختلفی را باید در نظر گرفت:
- آنچه فیلمنامه تلاش در تاکید بر آن داشت، رفتاری «ضد روش» بود: نیروهایی که هرچند امکانات بسیار و تقریباً نامحدودی در سراسر جهان دارند، اما با هر مسالهای به عنوان استثنا رفتار میکنند و بنابراین به راحتی در تورهای ساده طرف مقابل مانند ضد تعقیب میافتد که از نخستین آموزشهای هر نیروی اطلاعاتی، ضد جاسوسی، جاسوسی و چریکی است. با این همه، آن طور که در دیالوگها موکد میشود نه به واسطه تسلط نظری و عملیاتی، بلکه به دلیل «قلب پاک»، این نیروها میتوانند بر همه چیز فائق آیند. این البته نتیجهگیری خیالی است: چنین اتفاقاتی که استثنا بر روش پیروز شود نه هیچگاه افتاده و نه در درازمدت میافتد. اتفاقاً باید باور کرد که کار اطلاعاتی-امنیتی نیز امری تخصصی است و آموزههای آن از چند توصیه و پند و اندرز فراتر. در تاریخ خود ما هم اگر خوب بگردیم توفیقات نتیجه روش و عملکرد مبتنی بر دانش و تجربه درخور بودهاند و نه برخوردهای موردی.
- مهمترین گاف عملیاتی که تناقض فاحش میان حرفهایگری و تازهکار بودن را آشکار میکرد نحوه دستگیری مهمترین سوژه داستان یعنی مایکل هاشمیان بود: جاسوس حرفهای که برای هر دو دولت ایران و امریکا دارای اهمیت راهبردی و مدتها در تور اطلاعاتی است را وقتی قرار بر عملیات دستگیری بود، صرفاً با تصمیمی لحظهای و توسط دو نفر از تیم اصلی و شامل شخص اول فیلم و به طور کاملاً اولیه دستگیر میکنند. در حالی که نوعاً در چنین لحظههایی پلیس امنیت یا دیگر نهادهای مشابه به غایت سریع و قاطع عمل میکند و ابتکار عمل در تمام ابعاد را در دست میگیرد. نه اینکه مساله در حد گفتوگوی طولانی با نگهبان ساختمان تقلیل یابد و حتی یک نیرو بی هیچ علتی از میان برود.
البته این لزوماً به علت جذابیتهای دراماتیک یا اشکال در فیلمنامه نیست. بلکه مجموعه اصرار داشت که روش در عملکرد نیروهای مورد تاییدش خودساخته و مبتنی بر هر آن شکلی است که خود صلاح دیدهاند و البته که موفق. و هیچ نیازی نیست که نیروها از آموزشها و روشها، تجهیزات و آرایش کلاسیک در این زمینه بهره ببرند. گویی معادلات ایشان دیگر است و به این تفاوت باید افتخار کرد.
مجموعه واجد نوعی نقض غرض ضمنی بود: جاسوسی بنابر تعریف انتقال اطلاعات طبقهبندی شده به بیگانه است. چیزی که بالاخره هیچگاه شخصیت اصلی فیلم را دارای دسترسی به آن تعریف نکرده نهایت سطح دسترسی عکاس به امور شخصی مقامات دولتی ذکر شد که به هیچ عنوان از آن سطح کسب اطلاعات طبقهبندی شده نتیجه نمیشود.
اگر کسی آن طور که در دیالوگها گفته شد صرفاً اطلاعات عمومی را کسب، طبقهبندی و تحلیل میکند و از این راستا منافع دولت متبوعش را توسعه میدهد احتمالاً مصداق جاسوس نخواهد بود. چه که تمامی عواملی که در خارج از کشور فعال نشان داده شدند مشغول همین کار بودند. بهتر بود گاندو با وضوح بیشتری به جنبه فوق که اتفاقاً تمام داستان را حول خود دارد میپرداخت.
- اصرار اساسی فیلم به خصوص در قسمتهای نهایی بر انفعال و درماندگی وزارت امور خارجه و شخص محمدجواد ظریف بود: موضعی واداده و مقهور که نه از دانش و تحلیل صحیحی در مورد امریکاییها برخوردار است و نه به تمامی امن است. وزارت خارجهای که در گاندو نمایش داده شد تنها یک قدم از دشمن به کشور و منافعش نزدیکتر بود و این تا جایی رفت که در کنار خیل رفتارها و اعمال غیر قانونی و ضدقانونی شخصیتهای مثبت فیلم و تحسین این قانونگریزی، در قسمت نهایی شاهد آن بودیم که شخصیت اصلی فیلم (آقامحمد) در عین حال که میپذیرد قانون تبادل را حق و وظیفه وزارت خارجه میداند بازهم با افتخار از رعایت قانون و تحویل متهم – تنها به علت فرمان مافوق خود- سر باز میزند و باز هم نماینده وزارتخارجه را شخصی تند، نادان و ناامن توصیف میکند که اگر سوژه به ایشان تحویل شود ممکن است به واسطه وادادگی تسامحی اتفاق افتاده و فریب امریکاییها را بخورند و بنابراین با افتخار، وهن و تحقیر او به تصویر کشیده میشود.
همه اینها در حالی است که:
- همگان اذعان دارند که کمتر مسئولی در کشور وجود دارد که به اندازه شخص وزیر امور خارجه تجربه برخورد با امریکاییها را داشته باشد: او هم در ایالات متحده درس خوانده و جوانی گذرانده و هم سالهای متمادی به عنوان دیپلمات در این کشور حضور داشته است و بنابراین احتمالاً نباید مقام امنیتی مرتباً در مواجهه با ایشان به «تجربه» از رفتار امریکاییها استناد کند.
- قاعدتاً و بر اساس قانون نهاد مسئول در کشور برای هر گونه تعامل و تماس با بیگانگان صرفاً وزارت امور خارجه است و تمام تجربه این برخوردها در این وزارتخانه انباشته شده است. این در حالی است که گاندو مرتباً تلاش کرد شان و تواناییهای این نهاد را تا سطح «ترجمه» تنزل دهد. مطمئناً این حملات به وزارت امور خارجه و شخص وزیر از نگاه رقبای منطقهای و جهانی کشور دور نمانده و اتفاقاً همان است که تندترین گرایشهای آنها – برای مثال شخص پمپئو وزیر امور خارجه ایالات متحده - در پی القایش هستند که: وزارتخارجه در ایران اختیاری ندارد و این به تمامی بر خلاف منافع ملی کشور است.
- بالاخره یک بار برای همیشه باید این موضوع تمام شود که ما تنها یک میثاق در صحنه عمومی کشور – شامل سیاست، امنیت، اقتصاد و غیره – داریم و آن قانون است. رفتار غیرقانونی و ضدقانونی بر مبنای آنچه یک نفر به زعم خود «مصلحت» میداند هیچگونه توجیهی ندارد و از صدر تا ذیل کشور بر مبنای قانون دارای سلسله مراتب و شرح وظایف است. هیچ عملی، هیچ مصلحتی، هیچ منفعتی، هیچ مشکلی توجیهگر کوچکترین عمل خلاف قانون و سلسله مراتب نیست و اگر چنین چیزی مشاهده شد نه تحسین، که حتماً می بایست تقبیح و محکوم شود.
- دستگیری یک شخص به اتهام یا جرم جاسوسی در میان مذاکرات حساس هستهای – چه آن طور که در فیلم بود یا آن که در نسخه واقعی شاهد بودیم – به فرض صحت و حقانیت کامل هم بالقوه میتواند منافع کلان ملی را با خطر مواجه کند. باید قبول کرد که تنها وزیر و وزارت امور خارجه بودند که با عمل فوق حرفهای خود این امر را به فرصتی در خلال مذاکرات تبدیل کرده و توانستند هم به نفع مذاکره از آن بهره ببرند و هم منافع بیشتری – مانند آزادی بیست و سه نفر ازاتباع ما از زندانهای امریکا و آزادسازی یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار وجه نقد کشور- هم به ارمغان آورند. ضمن ارج گذاشتن بر سهم هر نهاد مسئولی در چارچوب قانونی، باید اذعان کرد که ترجمه چنین رویدادهایی در بزنگاههای تاریخی از موضوعی برای سوء استفاده طرف مقابل و تهدید منافع ملی به فرصت، تنها از دست توانمند دستگاه سیاست خارجی کشور بر میآید که حقاً یکی از حرفهایترین و کارآمدترین نهادها در کشور است. شاهد بر این عملکرد حرفهای همین بس که رئیس جمهور کنونی ایالات متحده هنوز و پس از سالها که از آن واقعه میگذرد مرتباً از چنین تعاملی با ایران به عنوان شکست برای کشور متبوعش نام میبرد و نمیتواند خشم خود را پنهان نماید.
امید است ما نیز در مصروف ساختن منابع و تخاطب مردم قدر نیروهای متخصص و مجرب کشور و از جمله وزارت مذکور را بدانیم و حق مطلب را به دور از مواجهههای سیاست داخلی و تهیه رپرتاژ آگهی ادا نماییم.
سایر اخبار این روزنامه
«همدلی»، فعالیت سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات را ارزیابی کرد گریز از شفافیت
گفتوگو با مصطفی اقلیما درخصوص نقد سرقت علمی: ما اساتید تقلبی هستیم
نشست اضطراری شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برگزار شد طنز آمریکایی
نامه محمدرضا خاتمی به سران قوا درباره انتخابات ۸۸
همدلی وضعیت مصرف پلاستیک در ایران را به مناسبت 21 تیرماه « روز بدون پلاستیک» بررسی میکند
عبداللهناصری در گفتوگو با همدلی: بودجه گاندو خارج از صدا و سیما بود
قلب واقع
آنچه از گاندو دستگیرمان شد؛ عملیات صدا و سیما علیه دولت و روزنامهنگاران
موازیکاری ریشه در قاجاریه دارد
تلاشهای دیپلماتیک پاریس در حفظ برجام
قلب واقع