به‌خاطر دختران؛ مصادف با تولد دختری پاک و درخشان!

نسیم کاهیرده‪-‬ آخر هفته‌ای که گذشت مصادف بود با ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) و روز دختر؛ مناسبتی که به فضای جامعه، طراوت، تازگی، شادی خاصی بخشید! مثل همیشه شبکه‌‌های اجتماعی سهم عمده تر را در ایجاد این فضا به عهده داشتند و به‌واسطه آن طیف‌های مختلف دیدگاهی به لحاظ تفاوت در زاویه نگاه به موضوع، بازخورد داده شد.
در این فضا، عده‌ای با هدف تبیین ویژگی‌های اصیل و ایده‌آل یک دختر مسلمان، از زندگی حضرت معصومه (ع) به عنوان نمونه و الگو استفاده کردند. این افراد در بیان علت نامگذاری «روز دختر» به هدف تکریم دختران سوای امکان مادر شدن آنها اشاره می‌کنند و بر این باورند چنین نامگذاری به جهت مقابله با افکارسنتی است که مجرد ماندن دختران را به شدت تقبیح می‌کند یا داشتن فرزند دختر را بدشانسی تلقی می‌کند. دراین نوع نگاه، چنین مناسبتی با هدف آگاهی بخشیدن به جامعه در مورد این حقیقت است که دختر بودن تحت هر شرایطی قابل تکریم است و لزوماً ازدواج و مادر شدن دلیل ارزشمندی زنان نیست.
طیف دیگری از افراد، این مناسبت را بهانه‌ای برای نزدیکی بیشتراعضای خانواده و ابراز عشق و محبت آنها به یکدیگر دانستند و البته برخی نیز مخالفت کردند و از تاثیر منفی نگاه جنسی به زنان که آنها را به دختر و زن تقسیم‌بندی می‌کند سخن گفتند؛ چرا که معتقدند قرار دادن دو مناسبت جداگانه برای دختران و زنان به دلیل تفاوت قائل شدن بین آنهاست. در مقابل این عده، افرادی تلاش کردند این موضوع را تبیین کنند که منظور از دختر، هویتی است که یک زن در خانواده و نسبت به والدین خود دارد؛ هویتی که پایدار است و لذا بعد از ازدواج دختر نیزهمچنان برای او حفظ می‌شود.
بعضی از دیدگاه‌ها نیز در نقد فضای تبعیض‌آمیز نسبت به دختران و بیان مظلومیت تاریخی آنان بود. تبعیضی که اگر چه شامل حال تمامی دختران است اما به یک اندازه و یک شکل بروز نمی‌کند و درجه‌بندی مختلفی دارد، ضمن اینکه برخی نیز معتقد بودند که مقوله تبعیض نسبت به دختران، خود متاثر از عامل طبقه و موقعیت اقتصادی و اجتماعی است . مثلاً دکتر سیدمجید حسینی در این ارتباط نوشته است: «مردمان رستگاری امر جمعیست؛ اما جمع ما، فقط طبقات بالا نیستند؛ زنان ما فقط صدا دارها نیستند؛ این دختران ، فقط دختران بالای خیابان انقلاب نیستند؛ پایین این سفره کوچک شده انقلاب ما هم عده‌ای دختر هستند که صدا ندارند؛ کودک کار شده‌اند، با تحقیر منشی‌گری می‌کنند، آرایش باید بکنند در بوتیک‌‌ها جنس به مردم بفروشند، سرپرست خانوار شده‌اند، باید زجرتنهایی بکشند، پشت کنکور مانده‌اند ولی اجازه دنبال علاقه رفتن ندارند؛ مساله‌شان آب‌بازی و کنسرت و استادیوم نیست؛ مساله‌شان اندازه دیگران اجازه نفس کشیدن داشتن است؛ باور کنید، اینها هم دختر هستند؛ دختران پایین خیابان انقلاب، نه دختران بی‌سهم از سفره انقلاب!»


در این میان برخی از تحلیل‌گران مدعی بروز نشانه‌‌هایی دال بر افزایش میزان حضور موثر دختران در عرصه‌‌های مختلف علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شدند و اینکه حضور دختران، به عنوان یک نیروی اجتماعی که یک تاریخ در حاشیه زیسته، امروز تلاش می‌کند وسط صحنه اجتماعی قرار گیرد، دیده شود و اثر بگذارد، و از این‌رو حضورش چالش آفرین است.
دراین نوع تحلیل، حضورپررنگ‌تر دختران در جامعه، حضوری مثبت تلقی می‌شود که به واسطه ساختار وجودی و ذاتی برخوردار از احساسات و عواطف سرشار، مناسبات اجتماعی و حتی سیاسی خشن را تلطیف نموده و به روابط انسانی‌تر دعوت می‌کند؛ اگر چه در این بین خود متاثراز خشونت جامعه و بعضاً قربانی مناسبات پلید و ناعادلانه آن می‌شود.
دکتر محمد فاضلی؛ جامعه‌شناس، از جمله افرادی است که چنین نگاهی به موقعیت دختران در جامعه ایرانی دارد و بر این باور است که: دختران امروز در تلاش برای گذار به «حضور حاضر» برابری در همه چیز را مطالبه می‌کنند – از برابری در فرصت‌های شغلی، ارث، حضور سیاسی، تحصیل ... تا خصوصی‌ترین رفتارهای جنسی – و این همه چیز را به چالش کشیده است.
وی همچنین معتقد است که: فقه، حکومت، دانشگاه، عرف، رسانه، اقتصاد و خلقیات و رفتارهای غریزی هم تحت فشار برای تغییر است. از نظر وی شاید این بزرگ‌ترین تغییری باشد که جامعه ایرانی به خود می‌بیند، چرا که نیروی بالقوه خواستار این تغییر حداقل پنجاه درصد جامعه را در بر می‌گیرد؛ صرف‌نظر از مردانی که با این تغییرات همراه و همدل هستند.
به‌زعم دکتر فاضلی، دختران امروز با مطالبه حضور در بازار کار، ناکارآمدی‌های حکمرانی و اقتصاد را بسیار بیش از گذشته به رخ می‌کشند، و با طرفداری از محیط‌زیست – که گویی با رویکردی مادرانه – بیشتر از مردان به آن تعهد دارند، بر قوّت جنبش‌های محیط‌زیستی می‌افزایند که خصائص الگوی توسعه را ناقص و شر تلقی می‌کنند.
به بیان این جامعه‌شناس فعال در حوزه مسائل اجتماعی، جامعه ایران به تدریج در حال یافتن دو بال برای پرواز است و دختران به تدریج به بال دوم جامعه ایرانی بدل می‌شوند، بالی که همه قالب‌ها را از طرق مختلف – از زیست جنسی گرفته تا کنش سیاسی – به هم می‌ریزد.
به‌نظر می‌رسد دربستر چنین مناسبتی و با بیان دیدگاه‌های متنوع، زوایای پنهانی از موضوع آشکارشده است که شاید هیچ گاه پیش از این در جامعه در مورد دختران مطرح نبوده است و حتی در بررسی‌‌های علمی و مطالعات میدانی هم بدان توجهی نشده است. به بیان دیگر در این روزها موجی از بیان احساسات، گفته‌‌ها، تجربیات زیسته درکنار انواع تحلیل‌‌ها، به صورت هدفمند یا خودجوش، همگی برای دیدن و دیده شدن دختران هم صدا شده‌اند. در این میان، نگاه غالب به موضوع از زاویه تلاش افراد برای ارج نهادن به دختران و بیان جایگاه با ارزش آنها در خانواده و به تبع آن در جامعه است. ضمن اینکه در این بین، طبیعتاً بحث و جدل‌های نظری نیز درگرفته است.