روزنامه شهروند
1398/04/10
چراغها را من روشن میکنم
تنها خانه هلال روستاهای شمیران تهران، از بدو تأسیس سر شلوغی دارد؛ اهالی روستای «کندعلیا» و دیگر روستاهای این منطقه، بلافاصله بعد از تأسیس این مرکز آن را خانه دوم خود میدانستند و از روز اول برای کمکهای داوطلبانه در این مرکز، آستین بالا زدهاند. مسئولان خانه هلال کند علیا اسفندماه 97 افتتاح شد؛ درست چند هفته قبل از وقوع سیلاب در کشور. حالا خانه هلال این روستا و مردم داوطلبش 4ماه است که چراغ این خانه را روشن نگه داشتهاند و کمکهای نقدی و غیرنقدی خود برای سیل زدهها را راهی آنجا میکنند. زنان از صبح تا غروب در حسینیه روستا مشغول دوخت ودوز رختخواب و بستهبندی اقلام ارسال شده توسط مردم هستند؛ از لباس و پتو گرفته تا مواد غذایی خشک و لوازم ضروری منزل. چند روزی یک بار، سر و کله کامیونهای هلالاحمر پیدا میشود تا این کمکها را به مناطق سیل زده برسانند. 35 میلیون تومان پول نقد، کمک نقدی اهالی روستای کند علیا به مردم سیل زده بود. 250 میلیون تومان، ارزش ریالی کمکهای غیرنقدی اهالی روستای کند علیا به مردم سیل زده بود. 150 دست سرویس خواب توسط زنان روستای کندعلیا برای مردم سیل زده آماده و ارسال شده است. 700 میلیون تومان، ارزش ریالی کمکهای غیرنقدی است که مردم روستاهای شمیران برای مردم سیل زده، به خانه هلال کندعلیا اهدا کردند. همه آمدهاند کامیون هلالاحمر از راه رسیده و اهالی روستا که از این موضوع باخبر شدهاند، خود را به خانه هلال کندعلیا رساندهاند. بستههای لباس و پتو و وسایل برقی و لوازم خانگی که کنجی از سالن خانه هلال جمعآوری شده را دست به دست میدهند تا در کامیون جا بگیرد. این نخستین باری نیست که کمکهای نقدی و غیرنقدی خانه هلال کند علیا روانه مناطق سیل زده میشود. روی کارتنها نوع هر وسیله بستهبندی شده و تعداد آن نوشته شده. لباسهای مردانه و زنانه و بچگانه، از هم تفکیک شده و روی هرکدام نوشته شده این لباسها مخصوص چه سایزی هستند. تختههای فرش، لوازم برقی و بخاریها کامیون را اشغال میکنند. مواد غذایی خشک هم کمکم سوار کامیون میشوند. راننده دیگر راه حسینیه روستا را میشناسد؛ جایی که داوطلبان روستا در آن به بستهبندی لباسها و دوخت ودوز لحاف و تشک و بالش برای سیل زدهها مشغول هستند. «احمد اسدیان» از اعضای شورای روستای کندعلیا که به جمعآوری کمکهای مردم روستا نظارت میکند میگوید: «بلافاصله بعد از وقوع سیل در گلستان و بعد خوزستان و لرستان، مردم روستای کندعلیا کمکهای نقدی و غیرنقدی خود را به خانه هلال اهدا کردند. از آن زمان تا به حال بعد از انباشته شدن کمکها، کامیونی برای جمعآوری و ارسال کمکها به مناطق سیل زده به روستا میآید. مردمی که کمکها را اهدا کردهاند به بستهبندی کالاها و جمعآوری آنها در کامیون هم کمک میکنند و کامیون راهی یکی از مناطق سیل زده میشود.» در ابتدا تعدادمان انگشتشمار بود اهالی روستا در حسینیه دور هم جمع شدهاند. صدای چرخهای خیاطی از گوشه حسینیه به گوش میرسد. ملافهها تند و تند به هم دوخته میشوند و روی لحاف و تشکها و بالشها طرحی از گل مینشانند. «زهرا یزدانی پناه» مسئول داوطلبان خانه هلال کندعلیا میگوید: «یکی از اقلامی که برای مردم سیل زده در خانه هلال جمعآوری شده بود، لحاف و تشک و بالش بود. برخی از این سرویسهای خواب نیاز به تعویض ملافه داشتند و ما همان روزهای اول با خرید 3 طاقه پارچه، آنها را از نو دوختیم و آماده کردیم. به مرور تعداد این رخت خوابها افزایش پیدا کرد. دو نفر از اهالی روستا که حرفهشان خیاطی است، چرخهای خیاطی خود را به حسینیه آوردند تا ملافهها را بدوزند. روزهای اول تعداد کمتری از زنان روستا در دوخت ودوز این رخت خوابها مشارکت داشتند. به مرور تعداد این داوطلبان بیشتر شد. حالا حدود صد نفر از زنان روستا در دوخت این رخت خوابها به ما کمک میکنند.» رخت خوابهای دوخته شده، گوشه حسینیه چیده شدهاند و منتظر رسیدن کامیون هستند. نوزادان و کودکان سیل زده رخت خوابهای مخصوص خود را صاحب میشوند. لحافهای گلدوزی شده هم نصیب نوعروسها میشود. یزدانی پناه میگوید: «زنهای روستا با عشق و علاقه از صبح کار خود را شروع میکنند و تا سر شب در حسینیه هستند. برخی از آنها بعد از شام هم دوباره به اینجا میآیند. بسیاری از آنها به این دورهمی عادت کردهاند. بچهها هم در جابهجایی ملافهها و کارهایی که از پسشان بر میآیند مشارکت میکنند.» کودکان و نوجوانان، اعضای همیشه فعال لحافها روی زمین حسینیه پهن شده و چند نفر همزمان، دوخت ودوز ملافه آن را برعهده دارند. کوکهای نخی روی ملافهها مینشینند و آن را به هم میدوزند. «زهرا اسدیان» از اعضای داوطلب خانه هلال کندعلیا میگوید: «قدیمیهای روستا لحاف کرسیهای خود را به اینجا آوردند و از هرکدام از لحاف کرسیها 4 لحاف جدید درست کردیم. اهالی روستا همچنین به دستهبندی اقلام ارسالی و بهخصوص لباسها هم کمک زیادی کردند. این کمکها تنها از روستای کند علیا ارسال نشده بود و از روستاهای دیگر شمیران هم کمک به سیل زدهها به خانه هلال کندعلیا ارسال میشد.» از بچههایی میگوید که این روزها با کار داوطلبانه و کمک به همنوع بیشتر آشنا میشوند و غروب، با تعطیل شدن مدارس خود را به حسینیه میرسانند. از مردمی که با تأسیس خانه هلال، با شور و علاقه بیشتری به کارهای داوطلبانه مشغول هستند: «اینجا هرکسی هرکاری از دستش برمیآید انجام میدهد؛ از جابهجایی کمکهای غیرنقدی گرفته تا بستهبندی و پذیرایی از کسانی که در حسینیه و خانه هلال مشغول جمعآوری و ساماندهی کمکها هستند.» بسیاری از اهالی روستا هنوز فرصت ثبتنام رسمی در خانه داوطلبان هلال را پیدا نکردهاند و با هر کامیونی که به سمت مناطق سیل زده ارسال میکنند، انرژی و انگیزه بیشتری برای تلاش داوطلبانه میگیرند. چراغ خانه هلال کندعلیا هر روز از صبح زود تا آخرین ساعات شب روشن است و اهالی کندعلیا، آن را خانه دوم خود میدانند.پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
کلاه قرمز میلیاردی
شرایط اعزام 5هزار جویای کار به3 کشور
استخراج زغال روی شیب 50 درجه
این 9 روز کجا غیب شده بودی؟
علی دایی مجوز کار ندارد؟
میخواستم از همه زنها انتقام بگیرم
چطور قهرمان راننده شد!
مای گاد!
چراغها را من روشن میکنم
دختر 10 ساله سیرجانی ازدواج نمیکند
دیواری کوتاهتر از معلولان نیست
کمکهای اولیه در مصائب استخوانی
عشق موتورهای ناکام
تازه عروسان تنها خریداران لوازم خانگی نو!
صفحه شهرونگ
مرثیه سلطان و شبان و همهچیز
پرسپولیسیها و استقلالیها به دل نگیرند، اما این پولها خوردن ندارد!
مجادله بيحاصل