بیژن عبدالکریمی در گفت‌وگو با همدلی: فردید تفکر تاریخی را وارد جامعه کرد

همدلی| بدون شک دکتر احمد فردید یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین متفکران معاصر ایران است. با وجود آنکه این شخصیت علمی در طی سالیان دراز همچنان از سوی برخی طیف‌های روشنفکری در تحریم قرار گرفته، اما اهمیت آموزه‌ها و اندیشه‌های وی به خوبی در دنیای امروز قابل فهم و درک است. دکتر بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه در گفت‌وگو با همدلی به تبیین اجمالی از وجوه اندیشه فردید می‌پردازد.
نگاه شما به خاستگاه اندیشه احمد فردید چیست و تصور می‌کنید برخی اتهامات به ایشان ریشه در کجا دارد؟
در جامعه ما چالش‌ها و منازعات بسیاری در مورد شخصیت فردید وجود دارد که نشان از انحطاط در جامعه ما دارد. اینکه جامعه‌ای نتواند به خوانش معانی فرهنگی خود بپردازد و به سرکوب و ویرانی متن روی آورد، نشانه انحطاط آن است. حتی جامعه فلسفی ما قدرت مهرورزی و دیالوگ را ندارد و نمی‌تواند به برداشتی از متن، از دید صاحب تالیف برسد. من فکر می‌کنم تفکر ما ایرانیان ربطی بسیط با اندیشه‌های فردید دارد. حقیقتاً نیاز داریم تا اشخاصی همچون فردید را بیشتر بشناسیم و بفهمیم چرا وضعیت کنونی ما با اندیشه فردید فاصله دارد. فردید از معدود چهره‌های تاریخ معاصر است که شیخ چند کتاب بود. به اعتقاد من امروز ما در بهترین وجه، یک کتاب هستیم و روشنفکران ما در بهترین وجه با کتاب روزگار نو آشنا هستند و با زبان سنت آشنایی ندارند، اما تفکر آینده با همه تفکرها آشنایی دارد؛ هم زبان ماقبل مدرن و هم زبان فلسفه مدرن. هیچ‌کس همچون فردید با این زبان‌ها آشنا نبوده است. اما عمیقا بر این اعتقاد هستم که خاستگاه اندیشه‌های فردید کاملا روشن و مشخص نیست، چرا که تفکر، امری خطی نیست که از یک جا شروع شود و به جایی دیگر ختم گردد، لذا تقریبا ناشناخته است. ولی از میان آبشخورهای فکری متعددی که به وی نسبت می‌دهند، یکی عرفان اسلامی است.
نگاه فردید به تکنولوژی چه بود؟


فردید تحت تاثیر هایدگر به کانون‌های تفکر تکنولوژیک توجه ویژه داشت. البته وی به تبع هایدگر، به نقد تفکر تکنولوژیک می‌پردازد اما نمی‌توان بر این اساس هایدگر را غرب‌ستیز دانست و گفت که با تکنولوژی مخالف است ولی می‌شود گفت که فردید بر روی اهمیت دستیابی به تکنولوژی در جامعه‌ای مثل جامعه ما چندان به شکل ایجابی دست نمی‌گذارد. به اعتقاد من فردید از دید تفکر هایدگر و فلسفه تکنولوژی او که به تکنولوژی به عنوان یک نیروی تاریخ‌ساز توجهی ویژه نشان می‌دهد نگاه می‌کند و لب کلامش آن است که اگر جوامعی چون جامعه ما به قدرت تکنولوژیک دست پیدا نکنند در واقع از صحنه تاریخ محو می‌شوند. شاید تنها انتقادی که در این حوزه می‌توان به فردید داشت آن است که به نحو ایجابی بر اهمیت تکنولوژی دست نگذاشته اما همان‌طور که عرض کردم این به معنای آن نیست که وی با این حوزه مهم حیات مخالف باشد.
نسبت فردید با هایدگر را چگونه می‌بینید؟
در طی دو قرن اخیر، صاحب‌نظران و روشنفکران همواره در یک پارادایم ایدئولوژیک، سیاسی یا هرمنوتیک، بحث‌ها را مطرح کرده‌اند ولی فردید بحث گفتمانی آنتولوژیک را مطرح کرد که این به دلیل تحت تاثیر بودن او از هایدگر است. فردید به ما آموخت که ما غرب را به منزله‌ یک درک وجود دریابیم و خودمان را به عنوان یک آنتولوژی ببینیم. تک عباراتی که در آثار فردید به دست ما رسیده و بصیرت‌هایی که درباره نیچه و کانت می‌گوید، در نوع خود بی‌نظیر است به طوری که در هیچ یک از اساتید، این بصیرت‌ها را نمی‌توان یافت. اما باید اشاره کنم که با فردید، زبان و ادبیات فارسی ما به لحاظ فلسفی، غنا و گسترش زیادی پیدا کرد. با فردید، تفکر هایدگر وارد افق تاریخی و بومی ما می‌شود. او، هایدگر را وارد تفکر جمعی و وجدان بومی ما کرد و ما را به خودآگاهی در این خصوص رساند. این هایدگر، هایدگر علمی نیست. اینکه می‌گویند فردید، هایدگرِ مسلمان شده است، نتیجه عدم شناخت از فردید است.
میراث بزرگ فردید از نگاه شما چیست؟
فردید نخستین متفکری است که روند جهانی‌شدن را فهم کرد. قبل از او، هیچ متفکری این روند را این‌چنین درک نکرده بود. میراث بزرگ دیگر فردید این است که تفکر تاریخی را وارد جامعه کرد. در بین تفکرات تاریخی که مارکسیسم و سکولاریسم ایجاد کرده بود، فردید توانست تفکر تاریخی را با وجدان ایرانی پیوند بزند. او بی‌تردید یکی از احیاگران سنت تاریخی و دینی ماست که سنت تاریخی ما را در معنای آنتولوژیک فهمید. ما در فردید با فلسفه تطبیقی به معنای راستین آن مواجه هستیم.
تا پیش از این، هم‎‌زمان با عنوان هایدگر، معمولا از دکتر احمد فردید نیز به عنوان پیشگام اندیشه‌های وی در ایران یاد می‌شد. چه شد که شما از طریق هانری کربن با اندیشه‌های هایدگر آشنا شدید؟
از ابتدا این نکته در ذهنم همواره وجود داشت و ذهنم پیوسته به دنبال یک حلقه واسطه میان فردید و تفکر هایدگر می‌گشت تا اینکه با آثار هانری کربن بیشتر مانوس شدم و به این تلقی رسیدم که اغلب بصیرت‌های بنیادینی که در اندیشه‌های مرحوم فردید یافت می‌شود، به نحوی پیشاپیش در اندیشه‌ها و آثار کربن دیده می‌شود. البته نمی‌خواهم بگویم که یک نوع این همانی تام و تمام میان اندیشه‌های کربن و فردید وجود دارد و در کتابم نیز به پاره‌ای از نقاط افتراق آن دو اشاره کرده‌ام. لیکن، بصیرت نظری و فلسفی بنیادینی در فردید نمی‌بینم که در کربن وجود نداشته باشد. با این وجود معتقدم قول به تاثیرپذیری فردید از کربن به هیچ‌وجه از ارزش فردید در تاریخ تفکر معاصر ما نمی‌کاهد، چرا که به هر حال، فردید نخستین ایرانی است که توانست با فهم کربن از هایدگر ارتباط برقرار کرده، این فهم را وارد افق فرهنگی و تاریخی ما ایرانیان کند و همین امر، شان، اهمیت و جایگاه فردید را کماکان در تاریخ تفکر معاصر ایران محفوظ نگاه می‌دارد.