رنجی که هنوز ‎بر «قلب‌هاشمی» است

‎این روزها در گوشه و کنار سخنان عجیبی بر خلاف دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب از تریبون‌های مختلف شنیده می‌شود! ‎از جمله اینکه مردم دارند تاوان انتخاب اشتباه خود را -در حماسه‌های سیاسی ۹۲و ۹۴ و ۹۶- می‌دهند، ‎یا مردم عقل انتخاب ندارند و شب با نظر دیگری می‌خوابند و صبح به یکی دیگر رای می‌دهند! یکی دیگر می‌گوید بهتر بود انتخابات نداشتیم تا رهبری، شخصا دولت تعیین می‌کردند! آن دیگری از این هم بالاتر می‌رود و می‌گوید که فهرست کاندیداهای آینده رهبری را فقط آقا می‌دانند! قصه این مظلومیت اما فقط به همین‌جا ختم نمی‌شود و حتی توصیه‌های حکیمانه آقا را هم در بر می‌گیرد. به عنوان مثال رهبری بر حضور جوانان در صحنه انتخابات تاکید می‌کنند، بعد به‌سرعت برق و باد شخصی که کمترین نسبت را با چنین مساله‌ای دارد، پرچم جذب جوانان را در انتخابات بالا می‌برد! آقا در جمع نمایندگان مجلس خبرگان به صراحت تمام خالی کردن پشت دولت را خطا برمی‌شمرند، اما برخی دیگر خنجری نمانده که بر پشت این دولت نزده باشند! رهبری ابعاد مقاومت را به بهترین شکل ممکن تبیین می‌کنند و به وضوح می‌فرمایند الان بحث نبرد نیست، فلان روزنامه به نام دفاع ، نقشه نبرد جدید را تیتر اولش می‌کند. رهبری اهانت به مقدسات اهل سنت را حرام اعلام می‌کنند، فلان مداح هم که ازقضا خود را عاشق آقا جا زده، می‌رود در صداوسیما، صفت‌های زشت به نزدیکان پیامبر(ص) نسبت می‌دهد و پخش زنده هم می‌شود! از این دست مثال‌ها الی ماشاءا... هست. به اینها اضافه کنید که برخی‌ها از این هم فراتر رفته و به حذف نامحسوس منویات کلیدی معظم‌له می‌پردازند و آبی هم از آب تکان نمی‌خورد! مثلا پرداختن به تعبیر یگانه رهبری درباره حق‌الناس بودن رای مردم در رسانه ملی حکم کیمیا پیدا می‌کند و کمتر رئیس دانشگاهی هم در کشور پیدا می‌شود که دهان به دفاع از حکمت آقا در اصرار بر تحقق کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها بازکند. دیگر می‌گذرم از اینکه احمدی‌نژاد هم این روزها هرچه تعریض می‌کند یک نفر از این جماعت حاضر نمی‌شود به دفاع از ساحت رهبری بپردازد!‎ این مسائل از نگاه نگارنده بزرگترین رنج آیت‌ا... هاشمی در دوران حیات بود که اعتقاد دارم هنوز هم در «قلب هاشمی» زنده است. رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام بارها و بارها در سخنان خود گلایه کرده بود از دوستان ناآگاهی که با اقدامات و حرف‌های ناصواب خود جایگاه رهبری را پایین می‌آورند. ‎البته خیلی‌ها از اینها تا امروز هم نفهمیده‌اند که اگر آیت‌ا... هاشمی به مقابله مستقیم با احمدی‌نژاد رفت نه از برای دفاع از خود که از جهت صیانت از جایگاه رهبری بود که مهم‌ترین هدف جریان انحرافی در پشت فتنه‌های پیچیده آنها قرار داشت.‎ آیت‌ا... هاشمی از همین جهت خیلی‌ها را در صف احمدی‌نژاد می‌دید که ناآگاهانه بر تنور دو قطبی ملت-حکومت می‌دمند و روزبه‌روز با دفاع جاهلانه از اسلامیت به تضعیف پایه‌های جمهوریت این نظام مقدس می‌پردازند. ‎امروز رهبری، آیت‌ا... هاشمی را در کنار خود ندارند و برای پاسخگویی به این دوستان ناآگاه، شخصیتی مشابه با آن توان و اخلاص و عشق، دیگر پیدا نمی‌شود. ‎سخن آخر نگارنده با روحانیتی است که هنوز دل در گرو آیت‌ا... هاشمی دارند. که اگر شادی روح ایشان را می‌خواهید و از رنج قلبش در محنت هستید، آستین همت بالا بزنید و به دفاع از جایگاه رهبری در مقابل جریان‌های غافل و مرموز بپردازید. بیایید صدای حکمت بیانات رهبری در جامعه شوید تا صدای جهل ناآگاهان در وارونه‌سازی بیانات معظم‌له بلندتر از این شنیده نشود. فراموش نکنیم تعبیر بلند آن فیلسوف بزرگ را که گفته بود. هر چند سخن بیهوده هزینه دارد ولی سکوت بیهوده در مقابل آنها پُر هزینه‌تر است!
* فعال رسانه‌ای