روزنامه ابتکار
1398/04/01
محمدعلی وکیلی جناب آقای خود میکشی حافظ را....!
اخیراً آقای حسام الدینآشنا، طی یک توئیتِ طعنهآمیز به اصلاحطلبان نوشته «مشکل از اعتبار ریخته سیاستمداران بازنشستهای است که مردم باید به ندای تکرار میکنم آنان پاسخ مثبت ... دهند».
این را البته همه میدانیم که درصد زیادی از مردم از وضع موجود ناراضی و بعضاً ناامیدند. ما گرفتار بحران اعتماد شدهایم. اعتماد و امید مردم به سیاستمداران در وضع مناسبی نیست. خیز مردم برای ایجاد تغییر، شکست خورد و لذا ناامید شدهاند. کنش سیاسی مردم در انتخاباتها به تغییرات دلخواه مردم نینجامیده، لذا اکنون «سیاست» از اقبال افتاده و مردم نسبت به سیاست و سیاستمداران کمامید و کماعتماد شدهاند. اینها را همه میدانیم و بسیار هم در مورد پارههای این شکست نوشتهایم. نوشتهایم که چگونه این خیز، ناکام ماند و عزمِ تغییر، ناتمام شد.
از طرف دیگر، این نکته بسیار درستی است که این وسط، جوانان بیشترین بدبیاری را در این وضعیت داشتهاند. از یک سوی، ما سالهاست دچار انسداد نسلی هستیم. قدرت میان نسلها دست به دست نمیشود. نسل جوان، پشت درهای بسته قدرت، زیر پایش علف سبز شده است و کسی حاضر نیست به لوازم تغییرات نسلی تن دهد. از سوی دیگر، اکنون که این ضرورت مقداری به ادبیات رسمی راه یافته است، از بختِ بد، اقبالِ سیاست خوابیده است. ملت نسبت به مشارکت سیاسی بدبین شدهاند و خیرِ آن در نظرشان اندک شده است.
اینها همه درست است و به چند زبان در این سالیان تکرار شده است.
اما نکته جالب ماجرا اینجا است که در این میان چگونه آقای آشنا در مقام نیمهمدعی نشسته و به سید اصلاحات طعنه میزند؟ حتماً معنای سخن من، نادیده گرفتن اشتباهات ما اصلاحطلبان نیست و بدیهی است که صاحبِ «تکرار میکنم» نیز از اشتباه مبری نیست. مثل روز هم روشن است وقتی از ادبارِ سیاست سخن میگوییم، معنایش این است که هم اقبال اصلاحطلبانِ در قدرت کم شده است و هم اعتبارِ رهبر اصلاحات. بیش و پیش از همه، خود آقای خاتمی، از این وضعِ ناامید سخن گفت. همه اینها مفروض است. اما بسیار عجیب است که جناب آشنا آن را بر سرِ اصلاحات میکوبد! مردم گلایه بهحق دارند؛ جوانان و سایر ملت حق دارند از دست ما اصلاحطلبان ناراحت و عصبانی باشند. بالاخره بسیاری از مطالباتشان محقق نشده است. همه این اعتراضها و گلایهها یا بهحقاند و یا دستکم قابل فهماند؛ اما این وسط آشنا چگونه تبدیل به «مدعی» شده است؟ یعنی نمیداند بخش اصلی این اعتبار فروریخته، محصولِ حمایت از این دولتِ بیگفتمان است؟ یعنی نیاز است به او هم بگوییم که اصلاحطلبان چوب حمایت از دولتی را میخورند که نه به لحاظ تشکیلاتی و نه به لحاظ گفتمانی نسبتی با اصلاحطلبی ندارد؟
قطعاً اصلاحطلبان و اصلاحطلبی نیاز به پوستاندازی دارد. بسیاری از ایدههای اصلاحطلبی کهنه شده است و نیاز مردم را تامین نمیکند. عملکرد ما کارگزاران اصلاحطلب نیز کمایراد نبوده است. لذا حاجت به پارادایم-شیفت در این گفتمان بسیار احساس میشود. ما با این حال مشکل بداقبالیِ کنونی اصلاحطلبان، گرهخوردنِ سرنوشتشان به دولتی است که هیچ نسبت گفتمانی با هم ندارند. از اعتبار ریخته مرد نجیبی سخن میگویی که اعتبارش را خرج شما کرد؟ «خود میکُشی حافظ را ...»
جالب است که آقای آشنا به برکتِ «تکرار میکنمِ» همان سیاستمدارِ بازنشسته، مشاورِ اعظم شده است. وقتی توئیت آن را خواندم ناخودآگاه یاد این بیت افتادم:
ترسم که صرفهای نبرد روزِ بازخواست
نان حلال شیخ زآب حرام ما
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
با تقدیر از تعهدات سیاسی سطح بالا و اقدامات ایران در مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم
محمدعلی وکیلی
جناب آقای خود میکشی حافظ را....!
«ابتکار» از اعلام آمادگی NGOها برای همکاری با مجلس و تهیه پیشنویس قانون مبارزه با خشونت خانگی گزارش میدهد
جامعه چقدر نسبت به بیماریهای روان و راههای درمان آن آگاه است؟
چالشهای درمانِ روان
چکناواریان، صارمی و صدیقی از روز جهانی موسیقی روایت میکنند
جای خالی موسیقی در تقویم ایران
دلایل هجمههای اخیر علیه بیژن زنگنه، وزیر نفت چیست؟
حمله به دولت با اسم رمز «نفت»
نیروی هوا و فضای سپاه یک فروند پهپاد آمریکا را بر فراز حریم هوایی ایران سرنگون کرد
گام دوم هستهای ایران 16 تیر آغاز میشود
وزارت اقتصاد خواستار اقدام قاطع دولت برای حذف یارانه غیرنیازمندان شد
خار یارانه در گلوی دولت
هژمونی نظامی آمریکا در پایان راه
با تقدیر از تعهدات سیاسی سطح بالا و اقدامات ایران در مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم
پیروزی دشوار والیبال ایران برابر پرتغال