محمد‌علی‌الستی در گفت‌وگو با همدلی: مردم ناموفق بودن را متوجه شده و می‌بینند

همدلی| سعید شمس: محمد‌علی ‌الستی جامعه‌شناسی ارتباطات و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با« همدلی» با تبیین چرایی تندروی‌ها و اینکه این نوع تحرکات هزینه‌ساز را چطور می‌توان کنترل و در نتیجه کشور را از آسیب‌های احتمالی در امان داشت، با گفتن اینکه «دولت باید شفافیت و اطلاع‌رسانی خود را ارتقا دهد و به‌این ترتیب جلوی سوءاستفاده از تحریک احساسات عمومی را بگیرد. برای این کار احتیاج به شجاعت دارد. آقای روحانی امروز مورد هجوم عده زیادی هستند چون قول حل مشکلات متعدد و داشتن کلید حل مشکلات در دست را داده بودند. اما امروز مقابل مشکلاتی که مردم مشاهده می‌کنند، آنقدر که باید از خودشان شفافیت نشان نمی‌دهند تا علت ناموفق بودن را توضیح دهند.» به پرسش‌های طرح شده پاسخ می‌گوید:
به‌نظر می‌رسد تندروی و رفتارهای ساختارشکنانه در حال تبدیل شدن به‌عادت است.
اساسا انسان‌ها از مقایسه بین وضع مطلوب ترسیم شدهِ در تخیلات، آرزو و پندارهای ذهنیِ خودشان دچار نارضایتی می‌شوند. در واقع هرچه آرمان‌های خودشان را دورتر و دست نایافتنی‌تر ببینند، احتمال سرخوردگی از یکسو و ایجاد تندروی و افراطی‌گری از سوی دیگر بالا می‌رود. کلا تندروی‌هایی که امروز در دنیای خودمان مشاهده می‌کنیم، تحت‌تاثیر سه عامل شکل گرفته است. اولین عامل تعصبات کور نشات گرفته از آیین‌های ابتدایی و کهن است که با ایجاد رابطه مریدی-‌مرادی و با تحریک احساسات هوداران خودشان عمل می‌کنند که جریان‌هایی نظیر داعش مصداق خیلی بارز از آنها است. دومین گروه، نیروهای شبه انقلابی هستند که بازتولید همان جریان گروه اول منتها در دوران جدید هستند که به‌شکل پوپولیست بروز کرده‌اند و هر جایی که بتوانند با تحریک سطحی‌ترین احساسات مردم عده زیادی را جلب و جذب کنند. نظیر کسانی که امروز از هر نقطه ضعفی که ممکن است مشاهده شود، می‌خواهند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و با تحریک عدم رضایت ‌عمومی یارگیری کنند. سومین گروه هم جریان‌های فکری اسکولاستیک‌اند که تحت تاثیر ظهور فلسفه در دوران باستان خودشان را حقیقت محض و منحصر به‌فرد می‌شناسند و هر کسی غیر از خودشان را باطل می‌دانند و فرصتی به‌منصه ‌ظهور رسیدن گرایشات و عقاید دیگر نمی‌دهند و برای‌شان حقی قائل نیستند. این جریان در دوران قرون وسطی سالیان سال با قدرت گرفتن کلیسا اجازه فعالیت‌های علمی را گرفته بودند. دادگاه‌های تفتیش عقاید برای دانشمندان به جرم جادوگری راه انداخته بودند. ببینید! حالا ما جریان‌های شبیه آنها را داریم که خودشان را حق و دیگران با باطل می‌پندارند. اصولا شما هر قدرتی که به شکل سازمان‌یافته می‌بینید، از یکی از این سه تا یا ترکیبی از دو یا سه تای آنها ایجاد شده است.
آنها چطور به‌وجود آمده و فعالیت می‌کنند؟


در پاسخ به ‌اینکه تندروها چه کسانی هستند، چگونه به‌وجود می‌آیند و چگونه به حیات خود ادامه می‌دهند، باید گفت؛ طبیعتا با پر‌رنگ‌تر کردن آنچه انسان‌ها نمی‌خواهند، یعنی تاکید بر آنچه مردم نمی‌خواهند و کمرنگ کردن و به‌محاق کشیدن آنچه می‌خواهند، حرکاتی انجام می‌دهند. چون در شرایط توسعه‌نیافته می‌دانیم چه چیز را نمی‌خواهیم. اما نمی‌دانیم چه چیز را می‌خواهیم. یعنی می‌توان آدم‌ها را بر اساس نخواستن، همسو و متحد کرد. یعنی جریان‌های همگرایی ایجاد کرد تا یک عده که وضعی را نمی‌خواهند و بر اساس نخواستن آن وضع می‌توان آنها را همگرا کرد. اما بعد از آنکه می‌پرسید، چه چیز را می‌خواهید ماجرا ایجاد می‌شود و از هم جدا می‌شوند. این تندروها براساس نخواستن سعی می‌کنند، عدم رضایت جمعی و همسویی ایجاد کنند که متاسفانه سبب این خواهد شد، روزبه‌روز شاهد افزایش سیاه‌نمایی و تاثیرات منفی بر افکار عمومی باشیم. درواقع اعتماد نسبی را متزلزل می‌کنند.
چه ارگان یا گروهی باید اقدام به‌مقابله با آنها کند؟ به‌هر حال طبیعی است، تداومِ کارشکنیِ کارشکنان آسیب‌هایی جبران‌ناپذیر می‌رساند.
شفافیت و اطلاع‌رسانی بهترین واکنش ممکن است. در واقع باید مردم را آگاه کنند. مثالی می‌زنم. دولت باید شفافیت و اطلاع‌رسانی خود را ارتقا دهد و به‌این ترتیب جلوی سوءاستفاده را از تحریک احساسات عمومی بگیرد. برای این کار احتیاج به شجاعت دارد. آقای روحانی امروز مورد هجوم عده زیادی هستند، چون قول حل مشکلات متعدد و داشتن کلید حل مشکلات در دست را داده بودند. اما امروز مقابل مشکلاتی که مردم مشاهده می‌کنند، آنقدر که باید از خودشان شفافیت نشان نمی‌دهند تا علت ناموفق بودن را توضیح دهند. به‌هرحال مردم ناموفق بودن را متوجه شده و می‌بینند. گاهی با انکار ضعف‌های خودشان آب به آسیاب همان تندروها می‌ریزند و مردم را از خودشان ناامیدتر می‌کنند. خوب است که یک مدیر سیاسی شجاعت عذرخواهی داشته باشد و اگر اشتباه کرده، اذعان به اشتباه خود کند. اگر اشتباه نکرده و عواملی وجود دارند که موجب تضعیفش شده‌اند، به‌طور واضح بیان کند. گمان می‌کنم ما می‌توانیم با تکیه بر رهبری داهیانه نظام بر مشکلی که بدان اشاره می‌کنید، غلبه کنیم. مقام‌ معظم‌ رهبری در پیام اخیر خودشان که حقیقتا یکی از ارزشمندترین بیانیه‌های حاکمیت سیاسی بود، هیچ فساد و نقطه ضعفی را انکار نکردند، اما مکانیزم و متاتولوژی که در مقابله با آن بیان کردند، بسیار جالب بود. ایشان فرمودند: ما دنبال اصلاحات هستیم. این بدان معناست که ما هیچ‌وقت از مطالبات اولیه انقلاب خودمان دست بر نمی‌داریم. یعنی از آرمان‌خواهی خودمان پشیمان نشده‌ایم، اما راه‌هایی هم برای اصلاح آنچه طی کرده‌ایم ممکن است اشتباه بوده باشند. الان مسئله این است، خیلی‌ها دارند از اینکه اگر مسیرهایی را اشتباه رفته‌ایم، سوءاستفاده کرده و اوضاع را مخدوش می‌کنند. گویی کل قضیه اشتباه بوده و شعارهای انحرافی پدید می‌آید. به‌نظر می‌رسد وقتی مقام‌معظم‌رهبری چنین مبنایی را ایجاد کرده‌اند، ریاست‌جمهوری هم همراهی کنند و این مسیر را ادامه دهند. همانکه اصلاح‌طلبان می‌گفتند و آرمان‌ها را قبول داشتند، اما به‌نظرشان از مسیر اصلی تخطی و منحرف شده است. امروز برای افزایش وحدت ملی خوب است اصلاح‌طلبان که البته در اینجا دست به نوعی ایجاد جبهه متحد با لیبرال‌ها زده‌اند، یعنی راست جدید و اصلاح‌طلبان با همدیگر دست به ائتلاف زده‌اند، با همدیگر ائتلاف کنند. دولت موجودی که با حمایت اصلاح‌طلبان به‌قدرت رسیده، اما در واقع در دست نیروهای راست مدرن است. ائتلاف به این مفهوم که از آرمان‌های انقلاب دقیقا حمایت کنند، در مقابل آنانی که کل جریان‌های انقلاب و آرمان‌ها را زیر سئوال می‌برند. این مسئله را عنوان کنند که اشتباهات و نقاط ضعف خودشان را کاملا قبول دارند و می‌خواهند اصلاح کنند، اما دست از اصول‌شان بر نخواهند داشت. متاسفانه معتقدم، سیستم اطلاع‌رسانی دولت به‌قدر کافی قوی و شفاف نیست. باید با شفافیت مشکلات را مطرح کند. معتقدم باید بحران‌های موجود در کشور باز شود.
بیشتر توضیح می‌دهید؟
اولین مسئله این است، حقیقتا اصلاح‌طلبان باید به ‌نگرانی‌ای که گروه‌های اصول‌گرا از عدم کارکرد برجام و غیرقابل اعتماد بودن غرب مطرح می‌کردند، اعتراف کنند که حق داشتند. امروز با کاری که آمریکایی‌ها کردند و خروج از برجام و دامن زدن به تحریم‌ها نشان دادند که دل‌نگرانی اصول‌گرایان بی‌ربط نبوده است. اما متاسفانه اصلاح‌طلبان این شجاعت را ندارند که اعلام کنند. درحالی که باید یادمان باشد نیروهای اصلاح‌طلب، چپ‌گرا و بالِ چپِ نظام هستند. در واقع مقابل این‌گونه رفتارهای امپریالیستی آمریکا به‌طور تاریخی باید قدعلم کرده و محکوم کنند. اما چون این دلواپسی از طرف اصول‌گرایان مطرح شده و از طرفی اصلاح‌طلبان خودشان متولی مذاکرات برجام بوده‌اند، این شجاعت را ندارند که اذعان کنند غرب به ما خیانت کرد و دلواپسان راست می‌گفتند. به‌خاطر همین یک ‌مقدار به ‌نارضایتی گروه‌ها دامن می‌زنند. این در حالی است که اگر قطعا صداقت پیشه کنند و عنوان کنند که در این زمینه غرب قابل اعتماد نبوده و ما نباید به غرب اعتماد می‌کردیم، آن وقت همسویی با آنچه امروز افراطی و تندرو می‌نامیم، خواهند داشت.
یعنی اشکالِ کار فقط همین است؟
خیر؛ ببینید! قبل از اینکه تاریخ اجرای تحریم‌های ترامپ فرا برسد، دلار و طلا به‌طرز وحشتناکی بالا رفت. در حالی که غرب هیچ اقدام عینی و عملی انجام نداده بود و تنها ترامپ سخنرانی کرده بود، قیمت‌ها بالا کشید.
که مردم واکنشی اشتباه به آن فضا داشتند؟
دقیقا همین طور است. ما باید اعتراف کنیم، واکنش مردم در مقابل این اقدام نامطلوب بوده است. این یک نمونه تاریخی است که غالبا گفته‌ایم، هرجایی که بحران یا کمبودی به وجود می‌آید، در بسیاری از کشورهای توسعه یافته مردم برای مقابله با آن کمبود کاذب نسبت به خرید کالاها هجوم نمی‌برند تا آنها که محتکر هستند و کالاها را احتکار کرده‌اند، ضرر کنند و اجناس روی دستشان بماند. اما در کشور ما برعکس است. متاسفانه به‌محض اینکه شایع می‌شود کالایی کمیاب است، مردم برای ذخیره کردن هجوم می‌آورند و به‌همین راحتی مسئله گرانی کاذب و بازار سیاه دامن می‌زنند. متاسفانه رفتار ملی ما چندان رفتار مطلوبی نبوده است. در حالی‌که غرب اقدام عملی برای تحریم صورت انجام نداده بود، تنها به دنبال سخنرانی ترامپ هجوم برای خرید سکه و دلار به قدری افزایش یافت تا قیمت‌ها را به‌طرز وحشتناکی بالا برد. به خاطر ضعف فرهنگی آمادگی مقابله با چنین بحران‌هایی نداریم. این توضیح‌ها نشان می‌دهد، نباید همه تقصیرها را به‌گردن این و آن بیندازیم و سعی کنیم، آگاهی عمومی و فرهنگ ملی‌مان را ارتقا بدهیم.