روزنامه ابتکار
1398/03/29
چرا برخی همیشه منتقد، معترض و مخالفند؟ گِلام و سندروم ملانصرالدین!
گروه جامعه: شخصیت گلام در سریال انیمیشنی گالیور را به یاد میآورید؟ کسی که به همه چیز بدبین بود. آقای معترض با صدای اصغر سمسارزاده در صبح جمعه با رادیو را چطور؟ همان که تکه کلامش «مخم و مخم مخالفم» بود. این همیشه منتقد، مخالف و معترض بودن سالهاست که در شخصیت بسیاری وجود دارد، اما به نظر میرسد عصر ارتباطات با تکیه بر شبکههای اجتماعی باعث شده که نمود آنها در جامعه بیش از پیش به چشم بیاید.«ملانصرالدین، پسرش و خرش» از حکایتهای معروف ملانصرالدین به شمار میرود. ماجرا از این قرار است که ملانصرالدین با همراهی پسرش تصمیم دارد با خرش به جایی برود. ابتدا پدر و پسر هر دو بر خر سوارند، عدهای آنها را میبینند و به حال خر افسوس میخورند که این دو چه ناجوانمردانه بر خر نشستهاند و به او فشار میآورند. پسر پیاده میشود، عدهای دیگر میگویند که چه پدر بدی است که خود بر خر نشسته و پسر را پیاده میبرد. ملانصرالدین پیاده میشود و پسرش را سوار میکند و باز عدهای میگویند که چه پسر ناخلفی است که پدر پیرش پیاده میرود و او سبکسرانه بر خر سوار است. هر دو تصمیم میگیرند که سوار خر نشوند و باز هم عدهای هستند که ایراد بگیرند چه احمقهایی هستند؛ خر دارند و سوارش نمیشوند! حکایت «ملانصرالدین، پسرش و خرش» قرار است این پند را بدهد که اگر کار را به حرف دیگران پیش ببرید، همیشه ایرادی برای گرفتن هست و همیشه کسانی هستند که بگویند دارید اشتباه میکنید. شاید در عرصه رفتارهای شخصی و در بازه خانواده و نزدیکان، چنین حکایتی به کار بیاید. البته که اشتباهات در تصمیمگیریهای فردی را میتوان با تکیه بر مشورت از افراد باتجربه و آگاهی کاهش داد، اما هنگامی که از درستی تصمیم مطمئن باشید، به رفتارهای ایرادگیرانه میتوان بیتوجهی کرد. در سوی دیگر اما، در عرصههای اجتماعی و به ویژه هنگامی که فرد یا گروهی تصمیمسازی و تصمیمگیری در مسئولیتی که منافع و مضراتش به دیگران نیز میرسد را بر عهده دارد، شرایط متفاوت است.
اثرگذاری نظر عمومی در جریان امور اجتماعی و سیاسی با ساختاری به نام دموکراسی و جمهوریت ممکن شده است. با این حال، دموکراسی در نهایت رای و نظر اکثریت را در نظر میگیرد که الزاما بهترین نظر ممکن نیست. هرچند در بسیاری موارد درستی و غلطی یا میزان خوب یا بد بودن یک تصمیم نسبی است و البته نتیجهگیری درباره آن به نتایجی باز میگردد که شرایط آن را زمان تعیین میکند، اما به هر ترتیب معیارها و مصداقهایی نیز برای سنجش یک تصمیم وجود دارد و اصلا مدیر تصمیمساز و تصمیمگیر خوب کسی است که با در نظر گرفتن همه این شرایط، تصمیمهای خوب و درست بهتر و بیشتر و تصمیمهای اشتباه کمتری بگیرد.
ظهور و بروز اینترنت و بالا رفتن دسترسی عمومی به اخبار و متعاقب آن امکان شبکههای اجتماعی که به هرکس اجازه انتشار نظرهای خود را میدهد باعث شده است که از یک سو بروز شفافیت درباره جنبههای گوناگون هر رویداد از جمله تصمیمگیریها بیشتر شود، تحلیلهای متنوعتر با زاویهدیدهای گوناگون ارائه شود و درنهایت هر مسئلهای بیش از پیش در بوته بررسی، نقد و نظر قرار گیرد. این فرآیند بالذات مثبت، روی منفیای هم دارد که همانا تکثر نظرهای منفی و مخالف و نیز سوءاستفادههای افراد و جریانهای گوناگون با نیتهای مختلف از این امکان موجود برای منفیسازی فضای هر تصمیم است.
مثالهای زیادی از این موارد وجود دارد. کافی است به عنوان مثال به ماجرای تیراندازی در حاشیه تئاتر شهر نگاه کنید. عدهای از لزوم حصارکشی در اطراف این بنا سخن میگویند و در مقابل تا صحبت از حصارکشی میشود، عدهای دیگر در مخالفت با بستن این فضا به روی شهروندان سخن میگویند. یا در مثال متاخری دیگر، مسئله پل گیشا که هر چند عمر بالای آن و ناپایداری و مقاومت پایین آن در برابر حجم ترافیک و رویدادهایی مثل زلزله، جمعآوری آن را ضروری کرده است، اما همین تصمیم به دلیل ایجاد چالشهای ترافیکی در شهر، زمزمههای نارضایتیهای فراوانی را نیز به دنبال دارد. فارغ از درست و غلط بودن تصمیمها، اگر از انتقادهای منطقی و مبتنی بر دلیل، تخصص، حقایق و واقعیات بگذریم، میتوان در میان مردم و فعالان فضای مجازی کسانی را یافت که درباره هر مسئلهای با روحیه انتقاد وارد اظهارنظر میشوند. این ویژگی شخصیتی همیشه منتقد، معترض و حتی مخالف بودن که این روزها به کمک شبکههای اجتماعی در جامعه ظهور و بروز فراوانی دارد و البته نتایج نامطلوبی مثل ناامیدسازی، ایجاد یا تشدید شکاکیت و... را نیز به همراه میآورد، میتواند حاصل اختلالهای روانشناسانهای باشد که آگاهی از آن میتواند هم به خود فرد برای دوری از تلخ کردن همیشگی کام خود کمک کند و هم باعث شود که روحیه جامعه اطراف فرد با پرهیز از انتشار ابر سیاه مخالفت و اعتراض همیشگی، تیره و تار شود.
یک دانشآموخته روانشناسی درباره تیپهای شخصیتی که ممکن است واجد ویژگی مخالفت و انتقاد همیشگی باشند، میگوید: «همه انسانها درون خود تیپهای شخصیتیای دارند که تقویت هرکدام از آنها شخصیت غالب بر فرد را میسازد و تعدیل آنها موجب تعادل رفتاری، سلامت روانی و موفقیت در زندگی میشود. در موارد زیادی، بسیاری از رفتارهای آسیبزنندهای که از خود بروز میدهیم به دلیل حضور پررنگ یکی از این تیپهای شخصیتی است». نیلوفر ایمانی با اشاره به اینکه ابراز مخالفت همیشگی نسبت به رویدادهای اطراف نتایج فردی و اجتماعی گوناگونی دارد، از تیپهای شخصیتی «برتریطلب»، «کمالطلب» و «عزلتطلب» و نیز افراد مبتلا به «اختلال شخصیت نمایشی» به عنوان مثالهایی از تیپهای شخصیتی واجد این ویژگی یاد کرد و افزود: «این ویژگی شخصیتی میتواند از یک سو باعث لذت نبردن فرد از زندگی شود و به جای بهره بردن از لحظههای زندگی، آن را به کام خود تلخ کند. این مسئله باعث میشود با بستن راه انگیزهها و شیرینی موفقیتها، فرد به کام ناامیدی و افسردگی بیفتد. از سوی دیگر، اثرگذاری فرد بر محیط اطراف خود، اگر با این تلخیها همراه شود، میتواند بر افراد اثرپذیر جامعه نیز آثار منفی مشابه داشته باشد و البته در این شرایط، آثار سیاسی و اجتماعی را هم به دنبال داشته باشد». وی مثال زد: «مخالف بودن با یک تصمیم و حرکت اجتماعی درباره بهبود رانندگی یا کاهش ریختن زباله میتواند انگیزه تکرار و توسعه چنین حرکتهای را بکشد و در عین حال با خروج فرد یا افرادی از همراهی با آن، کاهش اثرگذاری آن را باعث شود. یا چنان که دیده میشود، تکیه بر تصمیمهای قابل انتقاد جریانهای سیاسی لیبرال، چپ و... باعث شده است که در برخی کشورها، جریانهای راستگرای افراطی قدرت بگیرند. در واقع ساز مخالف همیشگی همراه با کمالگرایی گاه باعث میشود یک سیستم بهتر با خلع سلاح شدن، کاهش طرفدار و ناامیدی هوادارانش، مقابل یک سیستم افراطی تضعیف شود». این دانشآموخته روانشناسی یادآور شد: «فارغ از اینکه برای کاهش اثر این مخالف بودن همیشگی بر خودمان، باید از خودمان شروع کنیم، اگر احساس وظیفه اجتماعی میکنیم، باید از این جنبه به بهبود خود نیز بیندیشیم. در عین حال فراموش نکنیم که این همیشه مخالف بودن برای عدهای یک ژست اجتماعی پرخریدار است که با آن برند شخصی خود را میسازند و نمایش میدهند و توجهی به آثار عمومی آن ندارند. شناخت از این ویژگی و آثارش میتواند کمک کند که به دام این افراد هم نیفتیم و کام خودمان را تلخ نکنیم و البته جامعه هم با نتایج نامطلوب آن مواجه نشود».
شاید بهبود نگاه همیشه مخالف و جلوگیری از آسیبهای ثانویه آن از ساحت فرد کار راحتتری باشد، اما این موضوع از مسئولیت مسئولان و مدیران برای اتخاذ بهترین و درستترین تصمیمها نمیکاهد. نمیتوان این را درنظر نگرفت که بخشی از این نگاه و اثرگذاریاش حاصل نتایج نامطلوب تصمیمهای پیشین و یادآوری تجربههای بد گذشته است. حتی برای بهبود این نگاه اجتماعی و کاهش تعداد و یا حتی اثرگذاری نگاههای همیشه منتقد، بهترین راه اول درست عمل کردن باشد و بعد میتوان حتی برنامههای اجتماعی برای آگاهسازی نسبت به این مسئله شخصیتی و راههای بهبود آن اجرا کرد. در غیر این صورت، با توجه به میزان اثرگذاری قابل مشاهده شبکههای اجتماعی، یا باید شاهد تعویض همیشگی مدیران بود یا مدیران با دچار شدن به سندروم ملانصرالدین و پسرش و خرش، چالش همیشگی انتقاد از هر تصمیمشان یا تغییر تصمیم به خاطر نظر عمومی – که منبعث از نیاز به رضایت و درنهایت رای به جریان سیاسی حامی آنان است – را به جان بخرند.
سایر اخبار این روزنامه
جزئیات نخستین ضربه جهانی واجا به شبکه جاسوسی آمریکا اعلام شد
شکار جاسوسهای آمریکایی با استفاده از فضای سایبری
جلال خوشچهره
پاسخ به سیاست فشار حداکثری
«ابتکار» از تلاش دولت برای تطبیق با چالشهای اقتصادی گزارش میدهد
اصلاح ساختار بودجه در شرایط تحریمی جدید
چرا برخی همیشه منتقد، معترض و مخالفند؟
گِلام و سندروم ملانصرالدین!
چرا رشد اقتصادی ایران بعداز تجربه مثبت شدن دوباره منفی شده است؟
رمزگشایی یک علامت نفی
خطر حریق تا چه اندازه محوطههای تاریخی ایران را تهدید میکند؟
آتش در کمین تاریخ
« ابتکار» روند ظهور و سقوط نخستین رئیسجمهوری غیرنظامی مصر را بررسی میکند
مرسی نماد آرزوی ناکام اخوانالمسلمین
رئیسجمهوری در مراسم افتتاح پایانه مسافربری «سلام» در فرودگاه امام خمینی(ره):
اساس جنگ بدخواهان با ملت ما جنگ ارادههاست
جواب محسن هاشمی در پاسخ به واکنشها به سخنانش درباره حیات شبانه پایتخت
نمیتوانم به بقیه بگویم چه زمانی بخوابید
برانکو رسما جداییاش را تایید کرد
اتمام ماجرای من و پرسپولیس
مجلس در کجای خروج از برجام ایستاده است؟
در مجمع وزیران ادوار مطرح شد
هشدار نانسی پلوسی به ترامپ
اعزام نیروی جدید به خاورمیانه به اختلافات با ایران دامن میزند
شمخانی در نشست مقامات عالی امنیتی ۶ کشور همسایه افغانستان: