روزنامه همدلی
1398/03/27
ولله، تاریخ هم علم است یادداشتی درباره استدلالات تاریخی آیتالله علمالهدی در ذم برجام
حسین سخنور- تا به حال دیدهاید هیچ راننده تاکسیای درباره نظریه نسبیت عام انیشتین صحبت کند؟ یا تاکنون شنیدهاید یا در جمعی بودهاید که در بزمها و گپوگفتهای شبانهشان از هندسه جبری بگویند و هیبریداسیون در شیمی معدنی؟ همچنین از گزارشهای مردمی سطح شهر، گزارشی از تلویزیون پخش شده است که نظر مردم را درباره قوانین ترمودینامیک جویا شود؟ اگر مثل نگارنده در ایران زندگی میکنید، علیالقاعده پاسختان باید منفی باشد. چرا؟ میتوان پاسخهای مختلفی را حدس زد. از جمله این که مباحثی چون نظریه نسبیت و هیبریداسیون و... به اندازه بحثهای رانندگان محترم تاکسی، جذاب نیستند. اما به واقع اینطور است؟ پاسخ منفی است، چون متخصصان این حوزهها تایید میکنند که سالها میتوان از سطوح ریمانی و منطق جدید و نسبیت عام و خاص گفت و شنید و در هر لحظهاش، حظی وافر برد. شاید بعد از فوت مرحوم مریم میرزاخانی که تازه با وی آشنا شدیم، شنیدیم که «مطالعه ریاضی ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید است. احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح.» یا همان لذت «اورهکا»ی ارشمیدس هنگام کشف قانون جابهجایی سیالات. لذا این احتمال منتفی است. لذتی که این سو هست، کم از آن سو نیست.پس تفاوت در چیست؟ چرا همه درباره نحوه تعامل ایران با کشورهای منطقه صحبت میکنند یا در مصاحبههای مردمی شبکههای صداوسیما از سیاستهای کنترل بازار ارز از مردم میپرسند و آنها نیز در مقام کارشناس، وسط خیابانهای شهر، نظریهپردازی میکنند و از برجام شروع میکنند و به اشکالات فنی اینستکس میرسند؟ تفاوت در یک چیز است: ما علوم انسانی را علم نمیدانیم، اما ریاضیات و فیزیک و مهندسی عمران و شیمی و... را علم میدانیم. به همین دلیل مجاز میدانیم که به راحتی در باب اقتصاد و سیاست و تاریخ صحبت کنیم و بیپروا در جایگاه یک کارشناس حکم صادر میکنیم، اما جرات نداریم حتی یک جمله در خصوص مکانیک خاک بگوییم یا روشهای حل معادلات دیفرانسیل. چون «گمان» میکنیم کاری ندارد درباره خصوصیسازی اقتصاد صحبت کنیم، اما نمیشود به این سادگی درباره فیزیک کوانتوم صحبت کرد. مشکل هم همینجاست. اگر روزی برسد که بدانیم صحبت کردن درباره دیپلماسی و تاریخ صدر اسلام و اقتصاد بازار به همان میزان نیازمند آگاهی و سواد و تخصص است که اظهارنظر درباره خوردگی فلزات و کدنویسی در کامپیوتر، آیا باز شاهد انبوه تحلیلهای بیپایه و اساس در حوزه سیاست و اقتصاد کشور هستیم؟ اگر این باور به وجود آید، هزار و یک خاصیت دارد که مهمترین آن است که کمی جنجال و هیاهو در این حوزهها کمتر میشود و بالتبع فرصت شنیده شدن نظرات و آرای تخصصی در حوزه سیاست و اقتصاد نیز بیشتر میشود. این از سوی فرستندگان. مخاطبان هم اینگونه فرصت تجزیه و تحلیل بیشتری دارند.
البته خواسته مطرح شده، به معنای نادیده گرفتن مردم و تودهها از سیاست و اقتصاد کشور نیست. آنها در جای خود موثر هستند و در یک سازوکار دموکراتیک این نقش کاملا تعریف شده است، منتها در جای خود، نه در مقام تصمیمساز و نظریهپرداز. وقتی سیاست تودهای شد و از ساختار دموکراتیک خود خارج شد، این تودههای بیشکل و تعریفنشده هستند که درباره ماندن در برجام تصمیم میگیرند و اینستکس را بیاعتبار میکنند و اقتصاد خصوصی را ملغی. در حالیکه همه اینها اموری تخصصی هستند که باید توسط متخصصان علوم انسانی تعیین تکلیف شوند.
این معضل کمجلوه اما پر اهمیت «علم ندانستن علوم انسانی» مختص به رانندگان تاکسی و بیکاران سر کوچهها و گعدههای روبهروی مغازههای محل نیست. متاسفانه این معضل در ابعاد مختلف در کشور ما نمود دارد و طرفه آنکه حتی در بین تحصیلکردگان علوم انسانی هم نفوذ داشته است. مثلا شخصی به اسم «حسن عباسی» داریم که از توطئههای مخفی در کشتی یوگی و دوستان میگوید تا سیاستهای اقتصادی دولت. ورژن جدیدتر ایشان آقای «علیاکبر رائفیپور» هستند که هم از نقش تشکیلات فراماسونری میگویند و هم از آموزههای مهدویت. از اینها کم نداریم. یک نسخه دیگر این افراد «حسن رحیمپور ازغدی» است که یک روز در رد و ذم لیبرالیسم در کانال چهار سیما است، روزی دیگر در فواید تسخیر سفارت در شبکه یک سیما سخنرانی میکند، اواخر هفته به شبکه افق میآید و همه اینها را خلاصه شده برایمان تحلیل میکند و تنها شبکهای که از حضور ایشان در امان مانده است، شبکه نسیم است. آنقدر این افراد راجع به همه چیز صحبت میکنند که نه تنها ما، حتی صداوسیما هم در انتخاب عناوین نامبردگان درمیماند. یک بار میزند، استراتژیست، یک بار میگوید استاد علوم سیاسی، یک بار میگوید جامعهشناس، یک بار میگوید فیلسوف و... آخر هم معلوم نیست جنابان منتقد هنری هستند یا فیلسوف یا اقتصاددان یا کارشناس دیپلماسی و...
و باز هم متاسفانه و تاسف بیشتر اینکه معضل تفکرسوز «علم ندانستن علوم انسانی» به مقامات و تریبونهای رسمی کشور نیز سرایت کرده است. آخرین نمونه جذاب و جانگداز آن سخنان آیتالله سیداحمد علمالهدی در خطبههای نماز جمعه مشهد بوده که گفته بود: «اگر خدای نکرده کسی در مقابل این جریان بایستد و بخواهد برجام را بعد از این دو ماه ادامه داد وثوق الدوله این زمان است و در تاریخ اسمش به نام جاسوس انگلیس ثبت خواهد شد.» و نیز افزوده بودند که «از کجا معلوم بعد مذاکره حرم امام رضا (ع) را ویران نکنند؟ 97 سال قبل به خاطر مذاکره، قبر چهار امام در بقیع ویران شد.» این اظهارات را از ابعاد مختلفی میتوان تحلیل و بررسی کرد و مشخص کرد که چرا چنین اظهاراتی در نماز جمعه مطرح میشود، اما ما از این منظر به صحبتهای ایشان توجه داریم که آقای علمالهدی هم ظاهرا اعتقادی به علم بودن علوم انسانی ندارند که اگر چنین نبود، اینقدر راحت و بیضابطه برای اثبات مدعایشان درباب بیفایده بودن برجام، از نمونههای تاریخی استفاده نمیکردند. والله تاریخ هم علم است. به این راحتی نمیتوان از نمونههای تاریخی برای مسائل امروزی کمک گرفت. مورخان و متخصصان امر، تلاشها کردند تا بگویند ضوابط بهرهبرداری از تاریخ چیست؟ فیلسوفان تاریخ، فراوان نوشتند و یکدیگر را نقد کردند که چگونه میتوان نتیجهگیری تاریخی داشت؟ باور بفرمایید به این راحتیها نیست.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
محسن غرویان با اشاره به سخنان امام جمعه مشهد در گفت و گو با همدلی: بعد ازخطبهها هم باید نظارت شود
ورود قالیباف به کارزار انتخاباتی مجلس بازنده همیشگی پاستور در سودای بهارستان
ولی الله شجاعپوریان احترام به تصمیم نظام
سهیلا جلودارزاده در گفتوگو با همدلی: مقایسه فراکسیون امید با مجلس پنجمیها اشتباه است
همدلی از بررسی «لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت» گزارش میدهد سرگردانی یک لایحه
ناصر ایمانی مطرح کرد: ضرورت بازنگری در قانون اساسی
کارشناسان در پاسخ به آمارهای نوبخت درباره نرخ رشد اقتصادی ایران، به «همدلی»، گفتند: مراجع بینالمللی، از مرکز آمار یا بانک مرکزی، اطلاعات میگیرند
ولی الله شجاعپوریان احترام به تصمیم نظام
ولله، تاریخ هم علم است یادداشتی درباره استدلالات تاریخی آیتالله علمالهدی در ذم برجام
اسنپ را سیاسی نکنیم