بیچاره آموزش‌وپرورش که هم قربانی می‌شود و هم قربانی می‌دهد

خبر استعفای وزیر آموزش و پرورش، آقای بطحایی مرا حیرت زده کرد. معمولا کار اجرا را همه بیشتر ترجیح می‌دهند.
به قول معروف همه می‌گویند یک گره شاخ بهتر است از دو متر دم. بسیار اتفاق افتاده است که نمایندگانی را رئیس‌جمهور برای وزارت انتخاب می‌کند و به ناگزیر آنها از سمت وکالت استعفا داده‌اند. اما بر عکس آن اتفاق نیفتاده است. البته در سطح مدیرکل و یا سفیر زیاد دیده‌ایم که برای نمایندگی استعفا می‌دهند ولی در سطح وزارت شاید این اولین موردی باشد که با استعفا از مسئولیت مهم اجرایی برای شرکت در انتخابات مجلس اتفاق افتاده است.
در این جا سؤالاتی به نظرم رسید به این قرار:
* آیا چیزی پشت پرده است و رئیس‌جمهور می‌خواسته محترمانه از دست وزیرش خلاص شود و به او گفته شده است استعفا دهد؟ پس چرا او را از اول انتخاب کرد؟ اینکه بحث شفافیت مطرح می‌شود یکی از مصادیق آن همین انتخابات و استعفاها یا برکناری‌ها است.


* آیا مجلس می‌خواسته وی را استیضاح کند، مثل پیشینیان وی که ناگهان بعضی از وزرا از جمله وزیر آموزش و پرورش استعفا دادند، که این پیشدستی همانند گذشته از جانب وی و رئیس جمهور انجام شده است؟
* آیا وزیر آموزش و پرورش خُلق و خوی اش با مجموعه هیات دولت همخوان نبوده است و به ناچار از این فرصت پیش آمده استفاده کرده و ترجیح داده به عنوان ناظر و قانونگذار در مجلس انجام وظیفه کند؟
* آیا وزیر خود به بن بست رسیده بود؟ بدلیل اینکه ناتوان است و یا دولت خواسته‌هایش را در مورد معلمان دلسوز و زحمتکش اجرا نمی‌کند و یا نمی‌تواند اجرا کند؟ اگر این چنین است او که می‌دانست در آموزش و پرورش مشکلات فراوان و بعضی از آنها بسیار مزمن است و مشکل عمده نوع نگاه به آموزش و پرورش است و اینکه تلقی نظام اجرایی کشور ما به آموزش به صورت بخش است همانند سایر بخش‌ها و بستر نیست که اولویت به آن داده شود و نیز تربیت نیروی انسانی سرمایه گذاری نیست بلکه سربار است و بودجه آن جاری است و نه سرمایه گذاری!! همه این‌ها واقعیت دارد و وی هم که از متن آموزش و پرورش برخاسته است این را می‌دانست پس چرا از اول این مسئولیت را پذیرفت؟
* آیا این استعفا به انتخابات آینده مجلس ربط دارد و برای تشویق مردم به حضور در انتخابات بوده و این اقدام وزیر بر اهمیت شرکت در انتخابات می‌افزاید؟ و اینکه مدارس و معلمان نقش بسیار مهمی در جریان انتخابات دارند؟ و یا برعکس نمی‌خواسته در انتخابات به نفع و یا به ضرر جناحی وارد میدان شود؟
*  و سر انجام آیا کار مجلس اعم از قانونگذاری و نظارت مهم تر است که وزیر می‌خواهد آن وظیفه را انجام دهد؟
اگر شق آخر درست باشد باید از مجلسیان پرسید که چقدر پیگیری‌شان در نظارت و قانون گذاری مثمر ثمر بوده است که اینک وزیر محترم مستعفی به هوس افتاده است تا از طریق نمایندگی دین خود را به مردم و کشور ادا کند؟
خوب اگر چنین باشد بر فرض توانایی یعنی داشتن فرصت می‌خواهد کار خودش و امثال را زیر سؤال ببرد و نقد کند؟ آیا بهتر نبود این ایثار را نمی‌کرد و برنامه‌ای را که شروع کرده است ادامه می‌داد و بعضی طرح‌های خود را به ثمر می‌رساند؟ مثل طرح مهارت افزایی در مدارس با حذف تکلیف عید و کسب مهارت، البته نه فقط با نگارش مقاله؛ بلکه فراگیری هر حرفه و هنری از بستگان و آشنایان؟
و کلام آخر بیچاره آموزش و پرورش که هم قربانی می‌شود و هم قربانی می‌دهد و به جای آنکه همه، حتی خود وزیر و رئیس‌جمهور، آن را تقویت کنند تضعیف می‌کنند و در شرایط حساس وزرایش جا خالی می‌کنند و یا برداشته می‌شوند!
منبع: خبرآنلاین